tag:blogger.com,1999:blog-50317361744405760482024-03-18T21:44:57.623-07:00از سرزمین پستبر فرادستان پستahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.comBlogger51125tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-4258936503929476912016-02-04T13:53:00.000-08:002016-02-04T14:08:46.808-08:00سوء برداشت پیام رهنورد<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; white-space: pre-wrap;">
۱- شعر: شعر در سرزمین ما فصل فصل تاریخمان را پیوند میزند و تکه تکه هویتمان را میسازد.</div>
<div style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; white-space: pre-wrap;">
یک بند از یک مسمط، انقلاب مشروطه را به جنبش سبز و صوراسرافیل را به کلمه میکشاند. میرزاجهانگیرخان، روشنفکر متجدد ازلی یک قرن پیش را در کنار زهرا رهنورد روشنفکر مسلمان امروزی مینشاند. از اعدام روزنامهنگار معترض در پایان قرن پیش تا حصر رهبران منتقد در پایان این قرن را جلوی چشمانت ردیف میکند. و همه را چه کسی انجام میدهد، علی اکبر دهخدا، ادیب و سیاستمداری که دغدغهاش حفظ ادبیات این سرزمین بودهاست.</div>
<div style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; white-space: pre-wrap;">
۲- سیاست: «یادآر ز شمع مرده یادآر» پیامی یا طعنه ای از سوی رهبران محصور به رهروان تعبیر میشود. معنایش هم چنین است که شعری که علامه دهخدا یک قرن پیش در رثای روزنامهنگار و روشنفکر جنبش مشروطه جهانگیرخان شیرازی سرودهاست، امروز زهرا رهنورد مناسب حال خود دیدهاست و او ما فراموشکاران را خطاب قرار میدهد که به یادشان باشیم. با این برداشت از گپ تلفنی زهرا رهنورد وضعیت به غایت ناامیدکننده و ورای استیصال است. ِیادآر، شمع و مرده. گویا دومینوی شکستهای تاریخی از مشروطه تا جنبش ملی صنعت نفت و انقلاب پنجاه و هفت، امروز بر سر ما خراب شده و درحال گذر است. گویا باز رهبران و همراهان نیمه ی راه همدیگر را رها کرده اند. گویا شمعی در بی خبری مرده است.</div>
<div style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; white-space: pre-wrap;">
آیا براستی رهنورد خواستهاست این پیام را به ما برساند؟ از کسانی که به بخش وسیعیای از جامعه آموختند «امید بذر هویت» است، این پیام بسیار بعید است. همان ها که باورشان بود «ما [مردم] آن صبوری و دانایی را داریم که بدون پرداختن هزینههای سنگین سرنوشت خود را بهبود ببخشیم» همان ها که «انقلابی» بودند و خودشان را «برای سخت ترین شرایط آماده» کرده بودند. باور دارم اگر رهنورد بخواهد پیامی در شرایط کنونی در آستانه پنجمین سالگرد حصرشان و در نزدیکی انتخاباتی مهم به ما بدهد حتما پیامی راهگشا و امید بخش خواهد بود. </div>
<div style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; white-space: pre-wrap;">
این خوانش از شعر رهنورد بیشتر حدیث نفس ماست. ما هستیم که نیاز به یادآوری داریم. مایی که پیام های اصلی را فراموش کرده ایم و کمتر می بینیم. </div>
<div>
<br /></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, Netherlands52.090737399999988 5.12142010000002351.934617399999986 4.7986966000000226 52.246857399999989 5.4441436000000234tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-89753032089876266692016-02-02T02:00:00.003-08:002016-04-13T03:48:41.027-07:00اگر اوضاع به سامان بود<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="_45m_ _2vxb" data-block="true" data-offset-key="bjr1m-0-0" style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; position: relative; white-space: pre-wrap;">
<span data-offset-key="bjr1m-0-0">حتما بارها درباره خودتان یا دیگری فکر کردهاید که اوضاع اگر چنین نبود و اگر چنان بود، شما یا دیگری کجا بودید و چه وضعی داشتید. اغلب آنچه فکر میکنید و فکر میکنم حدس و گمان است و عمدتا رویاپردازی. اما برای من پاسخ در مورد یک نفر خیال بافی نیست، یقین کامل است. اگر اوضاع چنین نبود، حتی اگر تنها اندکی چنین نبود که است، امروز به یقین سامان صفرزایی جای دیگری بود. جایی که هم حقش بود و هم سزاوارش.</span></div>
<div class="_45m_ _2vxb" data-block="true" data-offset-key="dmoqn-0-0" style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; position: relative; white-space: pre-wrap;">
<span data-offset-key="dmoqn-0-0">اگر فضای سیاسی و اجتماعی ایران طوری نبود که اکثریتی از جامعه از بسیاری از حقوق خود محروم باشند -یا خود را محروم از حقوق اولیه خود ببینند-، اگر هر که به بیش از دایره بسته خود و بستگانش میاندیشید، خود را مجبور نمیدید که برای رفع محرومیت جامعه و حقوق مردم بکوشد، اگر تلاش برای کم کردن رنج و محرومیت جامعه به جای خطر، پاداش داشت، اگر نوشتن و روزنامهنگاری قدر دانسته میشد، اگر مشارکت سیاسی و اجتماعی تهدید دیده نمیشد، اگر اوضاع به سامان بود، اگر انسانیت ارزش داشت، اگر قدر قلم دانسته میشد، من یقین دارم سامان صفرزایی به جای آنکه امروز را در سلولی در زندان اوین بگذراند، در یکی از معتبرترین تحریریههای خبرگزاریهای ایران و شاید جهان میگذراند. امروز در گوشه اتاقش بیدغدغه و بیخیال پُکی به سیگاری میزد و برای دلش، برای جامعه و برای عشقش مینوشت.</span></div>
<div class="_45m_ _2vxb" data-block="true" data-offset-key="uhph-0-0" style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; position: relative; white-space: pre-wrap;">
<span data-offset-key="uhph-0-0">من پیش از سامان با وبلاگش آشنا شدم و قلمش را شناختم. وبلاگش دور از حاشیهها و هیاهوهای مرسوم بود. نوشتههایش هم در میانه عقل و احساس. اما او را برای اولین بار حدودا ده سال پیش در ایستگاه راه آهن تهران برای ساعتی دیدم. مسافر مشهد بود. گپی زدیم و آن دیدار و آن گپ، دوستیِمان را به اینجا رساند که امروز که او در زندان است من یکی از عمیقترین احساسهای دلتنگی و ناراحتیام را تجربه میکنم. هر بار که به این میاندیشم سامان را آن طور که در این سال ها از رابطه شخصی مان شناخته ام چگونه وصف کنم، تنها واژه های مهربانی، سلامت و پاکی به ذهنم می آید. اما سامان پیش و بیش از هرچیز یک نویسنده و روزنامه نگار است.</span></div>
<div class="_45m_ _2vxb" data-block="true" data-offset-key="lm54-0-0" style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; position: relative; white-space: pre-wrap;">
<span data-offset-key="lm54-0-0">سامان شیفته نوشتن است، نه نوشتن برای خودنمایی، نه نوشتن برای مبارزه، نه نوشتن برای ستیز با دیگری. او می نویسد برای خودش، او می نویسد برای نوشتن، او مینویسد برای آنکه از نوشتن و نوشته زیبا لذت میبرد. به شکل حیرت آوری واژه ها را کنار هم میچیند و قادر است عمیقترین و پیچیدهترین مفاهیم را به روانترین و سادهترین و در عین حال زیباترین (شاید فریبنده ترین و جذابترین) نثر بیان کند. برایش نوشتن از هر کار دیگری سهل تر است، اما سیاسی نوشتن و از سیاست نوشتن برایش سخت دشوار. بعیدترین امکان در مورد او و نوشتههایش آن است که در خدمت سیاستی درآید. نچسبترین انگ به او فعالیت تبلیغی است و رسواترین و بیپایه ترین اتهام به او اقدام علیه منافع ملی است. او تنها میخواهد روزنامه نگار باشد. شیفتهٔ نثر و تحلیل برخی سیاستمداران است ولی آرزو دارد و توانش را دارد که به سبک روزنامهنگارها و نویسندههای بینالمللی بنویسد. </span></div>
<div class="_45m_ _2vxb" data-block="true" data-offset-key="ei261-0-0" style="direction: rtl; font-family: helvetica, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 18px; position: relative; white-space: pre-wrap;">
<span data-offset-key="ei261-0-0">از سامان خاطره بسیار دارم، از نگرانیهای و کوششهایش برای اصلاح کشور، از دغدغههایش برای منافع ملی ، از امیدها و آرزوهایش برای سرافرازی ایران. ولی نوشتن از او دردی را دوا نمیکند. آن درد را که عزیزترین فرزندان اصلاح و معتدلترین جوانان پرشور، امیدوارترین کوشندگان سبز قدرشان دانسته نمیشود را باید مسئولان امور، دولت مردان و رییس دولت درک و دوا کنند. ولی این نوشتن دردِ من را کمی تسکین میدهد. دردِ من که خود را در این اوضاع سهیم میدانم که امروز نزدیکترین دوستم نیز درجایی نیست که باید میبود. در جایی که هم حقش بود، هم سزاوارش. سهم من همه بیتفاوتی هایم، همه خودخواهیهایم و همه بیعملیهایم دربرابر این اوضاع است.
ای کاش اوضاع به سامان بود، ای کاش وضع کشورمان بهتر بود، ای کاش انسانیت ارزش داشت و ای کاش دردِ رنجِ مردمان کشیدن، از میانه سیاست نمیگذشت. ای کاش قدر قلم دانسته میشد. ای کاش سامان آن جایی بود که باید.
</span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-69890256160337674082015-09-06T05:00:00.000-07:002015-09-07T12:45:00.149-07:00رسانه های اصلاحطلب و بازگشت احمدی نژاد<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p> </o:p></span><span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">اثر دردیدبودن بر آرای پوپولیستها </span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">علی هنری</span><br />
<span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;"><br /></span>
این مقاله در دوهفته نامه روشن شماره ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ منتشر شدهاست.<span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 18.6667px; line-height: 28px;">*</span><br />
<span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><b><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>۱<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۲ هلند شاهد
پدیدهای بیسابقه در تاریخ معاصرِ آن کشور بود که بر صحنه سیاسی هلند و حتی اروپا
تأثیر قابل توجهی گذاشت. فهرست حزب پوپولیستِ افراطگرای پیم فورتوین (</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">Pim
Fortuin</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) که کمتر از یک سال از تاسیس آن میگذشت ۱۷درصد
کرسیهای پارلمان را کسب کرد. ظهور یک حزب راستگرای افراطی در زمانی کوتاه ـ که
خلافِ روند تدریجی رشد دیگر احزاب راستگرای افراطی در کشورهای اروپایی بودـ جامعه هلند و تحلیلگران را شگفت زده کرد.</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">توضیح این پدیده نه با تاکید بر شرایط
اجتماعی ـ اقتصادی و نارضایتی شهروندان میسر بود و نه با اتکا بر نظرسنجیها و
افکارعمومی. این پیروزی غیرمترقبه پوپولیستهای افراطگرا در شرایطی حاصل شد که
افکار عمومی هلند در دوره سیساله پیش از انتخاباتِ پارلمانی ۲۰۰۲ درباره مهاجران
و ملی گرایی ـدو موضوعی که افراطگرایانِ راست بر آن تمرکز دارندـ تغییر محسوسی
نداشت و تا نزدیکی آن انتخابات از گرایش به افراطیگری کاملا به دور مینمایاند.</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">این پدیده تحلیلگران و پژوهشگران را
بر آن داشت از منظرهای متفاوتتری آن را بررسی کنند و حاصل آن به روشن شدن زوایای
مغفول ماندهای از ظهور و رشد احزاب پوپولیست و افراطگرا انجامید: تأثیر «در دیدبودن»
یا حضور در رسانههای عمومی. </span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">فعل و انفعالی که به آرای حزب
پیم فورتوین و پیروزی قابل توجه آن حزب منجر شد را میتوان از منظر فرصت گفتمانی و با
استفاده از حجم حضور در رسانههای فراگیر هلند یا در دیدبودنِ آن حزب توضیح داد. پیم
فورتوین و حزب متبوعش، در توجه رسانه ها به احزاب راستگرای افراطی یک خرق عادت
بودند. از زمانی که فورتوین ـ تقریبا یک سال پیش از انتخابات پارلمانی ـ اعلام نامزدی
کرد تقریبا هر روز به دلایل و بهانه های مختلف در رسانه ها حاضر شد. به طوری که خیلی
زود یکی از تحلیلگران شناخته شده هلندی در پرخوانندهترین روزنامه هلند در مقالهای
از آنچه او «فورتوینیزه شدن رسانه ها» مینامید، گلایه کرد. حزب تازهتاسیس پیم
فورتوین در شش ماهه پیش از انتخابات ۲۰۰۲، حدودا یکچهارم توجه رسانه های اصلی را ـنسبت
به تمامی سیاستمداران دیگر احزاب سیاسیـ جلب کرده بود. این اتفاق با ترور شخص پیم
فورتوین در نه روز مانده به انتخابات اوج بیشتری نیز گرفت.<sup>۱</sup></span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">این حزب و شخص رهبر آن با طرح موضوعات
جنجالبرانگیز به بخشی از مناظره ها و مباحثات رسانه های عمومی جهت میدادند. مورد
نقد و مخالفت قرارگرفتن این حزب و رهبرِ آن در گفتوگوها و گزارشهای رسانهای به بیشتر
در دیدبودنِ آنها در رسانه ها میانجامید و فرصتی بود برای بیان بیشتر مواضع
جنجالبرانگیز در حوزه هایی که مورد علاقه پوپولیست های راستگرا بود. دینامیزمی
که یافته ها نشان میدهد با رشد آرای حزب پیم فورتوین تا روز انتخابات ارتباط
معناداری داشته است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">پدیده پیم فورتوین مثال برجستهای از تأثیر
در دیدبودن بر رشد احزاب افراطگرا و پوپولیست است.<sup>۲</sup> اتفاقی که نهتنها
نتایجِ یک انتخابات، بلکه صحنه سیاسی هلند را برای سالهای طولانی تغییر داد. پس
از این پیروزی، حضور در قدرت جریان راستگرای پوپولیست در هلند ـکشوری که در
مدارای فرهنگی و سنتِ پذیرش مهاجران در اروپا الگو بوده استـ کموبیش ادامه یافت
و اکنون نیز حزب ضداسلامِ «برای آزادی» (</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">PVV</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)
از احزاب شاخص و پیشتاز افراطگرای اروپا به شمار میرود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><b><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>۲<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">رسانه چگونه در رشد احزاب نقش فعال بازی
می کند و مکانیزم تأثیر رسانه بر آرای جریان افراطی و پوپولیست چگونه است؟ آیا تأثیر
«در دیدبودن» برای جریان های افراطی و پوپولیست با دیگر نیروها متفاوت است؟ برای
پاسخ به چنین پرسشهایی ابتدا باید به نقش رسانه در بسیج سیاسی بپردازیم. بسیج سیاسی
که مهمترین چالشِ پیش روی نیروها، احزاب و سازمانهای سیاسی در جذب هوادار و پیشبرد
برنامه هاست، دو مرحله دارد؛ مرحله گفتمان سازی یا قانع سازی (</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">consensus
mobilization</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) و مرحله بسیج برای کنش (</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">action
mobilization</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>).</span><span lang="FA"> </span><sup><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۳</span></sup><sup><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></sup></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">واقعیت این است که «به کارگیری رسانه» یا
به خدمت درآوردنِ آن <span class="a">در مرحله «بسیج برای کنش» </span>برای عموم
احزاب و نیروهای سیاسی به یک اندازه بااهمیت است.<span class="a"> </span>اما اهمیت
«در دیدبودن» یا حضور در رسانه های فراگیر ـ که در اینجا آن را از بهکارگیری
رسانه متمایز میدانیم ـ برای نیروهای افراطگرا و پوپولیست با دیگر نیروهای سیاسی
بهویژه در مرحله قانع سازی یک اندازه نیست. در دیدبودن که بهواسطه حضور در رسانه
به دست می آید برای پوپولیست ها به نوعی حیاتی است.</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span class="a"><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">قانع سازی مرحله</span></span><span class="a"><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"></span></span><span class="a"><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">ای است که حزب یا جریان سیاسی تلاش می کند
گروهی از جامعه را درباره یک نارضایتی مشترک آگاه کند و به ارائه ترجمه سیاسی آن
نارضایتی بپردازد. به عبارت دیگر حزب سیاسی، یک مساله شخصی را به مساله عمومی تبدیل
میکند. این فرآیند با ارائه یک چارچوب صورت
میگیرد و آن چارچوببندی (</span></span><span class="a"><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">framing</span></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span class="a"><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) در میان جامعه و بهویژه </span></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">در
فضای رسانه ای <span class="a">به اشتراک و بحث گذاشته و با چارچوب بندیهای دیگر در
اقناع افراد</span> به رقابت می پردازند. ولی لزوما چارچوب بندی ای که برای حل
مساله مناسب است در این رقابت، موفق نخواهد بود و بخت اقناع بیشتری نخواهد داشت.
طنین (</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";">resonance</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) یک چارچوب در فرد و پذیرشِ آن از یک سو به
ویژگی های فرد و از سوی دیگر به نوع چارچوب بستگی دارد. چارچوب ها می توانند
«سرزنشی» باشند؛ یعنی تنها به اشاره به عامل نارضایتی و سرزنش آن اکتفا کنند. می توانند
«تشخیصی» باشند و بر عوامل سیاسی نارضایتی تاکید کنند یا «تجویزی» باشند و ضمن تشخیص،
برای ازبین بردن ریشه نارضایتی نیز راهحل ارائه دهند.</span><span lang="FA"> </span><sup><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۴</span></sup><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"> نیروهای
سیاسی عموما از هریک از این چارچوب ها یا ترکیبی از آنها استفاده می کنند. اما جریان های
افراطگرا و پوپولیست غالبا تنها از چارچوب های سرزنشی و تشخیصی استفاده کرده و به
این ترتیب یا یک فرد، گروه و مجموعه ای را هدف حمله قرار می دهند یا روی نارضایتی ها
و کمبودها تاکید دارند و دریچه بحث را به ریشه یابی و راه های برطرف کردن آنها می بندند.
این نوع چارچوب بندی که اصطلاحا تخریبی یا سلبی اند مخاطب و هدفش، گروهی از جامعه
است که از دانش سیاسی کمتری نسبت به متوسط جامعه برخوردارند و کمتر در باورها و
نگرش هایشان انعطاف دارند. گروهی که بیشتر تصمیم گیری های سیاسی شان برمبنای کلیشه ها،
تعصب ها و پیشداوری های شخصی است. بنابراین اقناع در زمینه چارچوب بندی سرزنشی،
جنسی از گفت وگو و استدلال نخواهد داشت که انتظار داشته باشیم با در کنار هم قراردادن
گفته ها و استدلال های متفاوت مناسب ترین انتخاب توسط مخاطبان صورت گیرد. بلکه
واقعیت این است که افراطگرایان و پوپولیست ها با استفاده از چارچوب بندی سرزنشی
مانع گفت وگو و استدلال می شوند. انتقادها و واکنش های منفی نیز لزوما به رد
ادعاهای آنها نمیانجامد بلکه بیشتر فرصت گفتمانی و در دیدبودن در اختیارشان
قرار می دهد. این در دیدبودن نهتنها مستقیما بسیج پوپولیست ها را تقویت می کند
بلکه سهم حضور و بحث چارچوب بندیهای دیگر و اثر آن ها را نیز کاهش خواهد داد. ضمن
آنکه عموما افراطگرایانی که در اقلیت هستند با حضور در رسانه فراگیر می توانند
از موقعیتی در دستیابی به مخاطب بهره مند شوند که با اتکا به رسانه های خود از آن
محرومند. بنابراین عنوان خبرها در رسانه ها نه لزوما بازتاب وضعیت پوپولیست ها، بلکه
خود می تواند سهمی در تغییر میزان در دیدبودن آن ها داشته باشد. در این شرایط است
که رسانه ـ هرچند بی طرف یا حتی مخالفِ پوپولیست هاـ گاه خود به یک کنشگر و عامل
بسیج پوپولیست ها تبدیل می شود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۳<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">این روزها بحث بازگشت احمدی نژاد در میان
بحث های سیاسی و عناوین روزنامه ها مکرر دیده می شود. آنچه در این بحث</span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">ها
مغفول است تأثیر رسانه های مخالف پوپولیسم و بهویژه اصلاحطلب بر احتمال این
بازگشت یا به عبارت دیگر، پرسش چگونگی مواجه رسانه ای با بازگشت پوپولیسم است. برای
نورتاباندن به این موضوع من بررسی ای از میزان و چگونگی حضورِ «احمدی نژاد» در
صفحه اول دو رسانه اصلاحطلب «شرق» و «اعتماد» به عنوان معیاری از حضور احمدی نژاد
در رسانه های اصلاحطلب و رسانه های فراگیر انجام داده ام. این بررسی روی روزنامه های
منتشرشده در دوره زمانی از اول دیماه ۱۳۹۳ تا ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۴ انجام شده است.
داده های جمع آوری شده نشان می دهد از ۳۴۸ شماره منتشر شده از این دو روزنامه (هر
روزنامه ۱۷۴ شماره) در بازه زمانی یادشده (۲۲۵ روز)، در ۷۸ شماره (۲۲.۴درصد) نام
احمدی نژاد در تیتر صفحه اول ذکر شده است. در حدود ۱۰درصد شماره های روزنامه های
اصلاحطلب نیز در همان بازه، احمدینژاد عنوان یک را به خود اختصاص داده است. موضوع
قرارگرفتن احمدی نژاد در تقریبا یک چهارم مواقع روی جلد روزنامه های اصلاح طلب
نکته مهمی است که باید در واکنش رسانه های اصلاح طلب به پوپولیسم مورد توجه قرار گیرد.
چرا و بر چه مبنایی احمدی نژاد به این میزان مورد توجه دو روزنامه اصلاحطلب
قرارگرفته است؟ آیا موضوع او و اتفاقات پیرامونش ارزش خبری و رسانه ای داشت یا از
نظر سیاسی بااهمیت بوده است؟ این پرسش ها با بررسی روند این حضور و دقیق شدن در
محتوای عنوان ها بیشتر روشن خواهد شد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">نمودار ۱ حضور احمدینژاد در دو
روزنامه اعتماد و شرق را به طور روزانه نشان می دهد. میزان حضور احمدینژاد در
رسانه های اصلاحطلب در روز/شماره ای که در عنوان های هر دو روزنامه نام احمدینژاد
دیده شده است معادل «دو» و در روز/شماره ای که تنها در یکی از روزنامه ها دیده شده
معادل «یک» و غیرآن «صفر» درنظر گرفته شده است. تحلیل آماری این یافته ها روند
معنادار رو به رشد حضور احمدی نژاد در صفحات روزنامه های اصلاحطلب را آشکار می کند
(شیب خط نشاندهنده رشد احتمال حضور احمدی نژاد در صفحه اول یکی از دو روزنامه است).
به عبارت دیگر احتمال حضور احمدی نژاد بر صفحه یکی از دو روزنامه اصلاحطلب روزبه روز
درحال افزایش بوده است. یافته های تحلیلِ محتوایی عنوان ها و مباحث دو نکته عمده دیگر
را نیز روشن می کند. اول آنکه واسطه حضور احمدی نژاد در عناوین، از اشاره به فساد
و مشکلات دوره های ریاست جمهوری او به سوی واکنش هایی به کنش های احمدی نژاد سوق پیدا
کرده است. اگر در هفته های دور دو روزنامه مورد بررسی به دلایل سیاسی یا مثلا
یادشدن از او در میان گفتوگویی انتقادی راجع به شرایط دولت قبل احمدی نژاد را در میان عناوین صفحه نخست
روزنامه خود قرار می دادند، این روند در ماه های اخیر به سمت پوشش ـ</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">هرچند انتقادی ـ اخبارِ فعالیت ها یا کنش های کنونی احمدی نژاد
و یارانش سیر پیدا کرده است. به عبارت دیگر احمدی نژاد از سوژه ای منفعل به سازنده خبر و شکل دهنده
آن تغییر کرده است. نکته دوم آنکه رسانه های اصلاحطلب خواسته یا ناخواسته در فرآیند
هویت بخشی به جریانی قرارگرفته اند که تا پیش از این از آنها با نام های رییس
دولت دهم یا اعضای کابینه و غیره یاد می شد. اما امروز هویتی با عبارتِ «احمدینژادی ها»
در میان عنوان ها و نوشته ها در حال شکل گیری است. <o:p></o:p></span></div>
<table align="center" cellpadding="0" cellspacing="0" class="tr-caption-container" style="margin-left: auto; margin-right: auto; text-align: center;"><tbody>
<tr><td style="text-align: center;"><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi9QmYL5oopN8RvlfhPPWtWOj-7yNDm55KxXSyUKHZ-QHnOG4r34JGyg1beIo67C_St9gPY6JSzTEOJVzmC08ow6tqZSauG9DNKjz8g7xcyAewt7J9SMyOGc9v_ZjyXjo83aKOeAI6wmPA/s1600/Temp1.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: auto; margin-right: auto;"><img border="0" height="171" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi9QmYL5oopN8RvlfhPPWtWOj-7yNDm55KxXSyUKHZ-QHnOG4r34JGyg1beIo67C_St9gPY6JSzTEOJVzmC08ow6tqZSauG9DNKjz8g7xcyAewt7J9SMyOGc9v_ZjyXjo83aKOeAI6wmPA/s200/Temp1.jpg" width="200" /></a></td></tr>
<tr><td class="tr-caption" style="text-align: center;"><span style="font-size: x-small;">نمودار <span style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 28px; text-align: justify;">۱</span></span></td></tr>
</tbody></table>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; page-break-after: avoid; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">نمودار۲ حضور
احمدی نژاد را به طور هفتگی نشان می دهد. در روند تغییرات محتوایی و کمّی حضور احمدینژاد
در عناوین روزنامه های اصلاحطلب شاهدیم که چگونه رسانه به عنوان یک کنشگر ـ</span><span dir="LTR" style="line-height: 150%;"></span><span dir="LTR" style="line-height: 150%;"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14pt; line-height: 150%;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">هرچند شاید غیرارادی ـ می تواند عمل کند و با ذکر خبری هرچند
انتقادی از احمدی نژاد فرصتی به او برای پاسخگویی و حضور در روی جلد و بالارفتن
دردید بودنِ او را مهیا کند. محتوای عنوان های مرتبط با احمدی نژاد بخشی به مسائلی
که ارزش سیاسی چندانی ندارند، مرتبط است؛ مانند ذکر خاطره «عبدالرضا داوری» از
احمدی نژاد در صفحه فیس</span><span dir="LTR" style="line-height: 150%;"></span><span dir="LTR" style="line-height: 150%;"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14pt; line-height: 150%;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">بوک او یا حتی گفته احمدی نژاد
در رابطه با غرب و امام زمان. اما همین مسائل نه چندان مهم از نظر سیاسی او را در
صدر اخبار و عنوان اول، آنچه پوپولیست ها شیفته آن هستند، نگه میدارد. <sup>۵</sup>
همینطور است برخی عنوان های انتقادی که فرصت بیشتر حضور برای نیروهای افراطی
فراهم می کند؛ مکانیزمی که در بخش های قبل از آن یاد کردیم. برای نمونه در هفته ۲۲
خبر/گزارش مصاحبه با دانشمندان هستهای در دوره احمدی نژاد به تکذیب دفتر احمدی نژاد
منجر شد و این خود با جوابیهای دیگر از سوی روزنامه همراه شده و اینچنین شاهد
صعود در دیدبودنِ احمدی نژاد و حضور او در عنوان های رسانه ها پس از یک رکود خبری
از او هستیم. در مواردی دیگر جنجال و جریان سازی توسط خود احمدی نژاد و یارانش منشأ
توجه رسانه میشود. برای نمونه، در حالی که حضور رسانه ای احمدی نژاد بعد از جریان
بقایی در هفته های ۲۷ تا ۳۰ کاهش قابل توجهی پیدا کرده بود، در هفته ۳۱ با خبر شکایت
او از «اسحاق جهانگیری» دوباره اوج گرفت و آن هفته را به هفته ای پرحضور و پر صدا
برای احمدی نژاد تبدیل کرده است.</span><span lang="FA" style="line-height: 150%;"> </span><sup style="line-height: 150%;"><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۶</span></sup></div>
<table align="center" cellpadding="0" cellspacing="0" class="tr-caption-container" style="margin-left: auto; margin-right: auto; text-align: center;"><tbody>
<tr><td style="text-align: center;"><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqgJaB2lgMTdorHHaOLMIn1OHf6I_UqKhU1dsYmHsXgMX_GrBgXVyKJRrNVgAKYJ7Tt4D8rqmz6SUqQDsR6AVT3F_2Fpr9mmdLYDYADYeekKTNdmHiZKmrwpzWZoMGlgEeuBOG-Y9KvVg/s1600/temp2.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: auto; margin-right: auto;"><img border="0" height="149" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqgJaB2lgMTdorHHaOLMIn1OHf6I_UqKhU1dsYmHsXgMX_GrBgXVyKJRrNVgAKYJ7Tt4D8rqmz6SUqQDsR6AVT3F_2Fpr9mmdLYDYADYeekKTNdmHiZKmrwpzWZoMGlgEeuBOG-Y9KvVg/s320/temp2.jpg" width="320" /></a></td></tr>
<tr><td class="tr-caption" style="text-align: center;"><span style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 28px; text-align: justify;"><span style="font-size: x-small;">نمودار۲</span></span></td></tr>
</tbody></table>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span style="font-family: 'B Nazanin'; font-size: 14pt; line-height: 150%;">به طور خلاصه
با مرور عنوان های مرتبط با احمدی نژاد در دو روزنامه اصلاح طلب هم شاهد رشد حضور
رسانه ای احمدی نژاد در چند ماهه اخیر هستیم و هم شاهد فعل و انفعالاتی که منجر به
حضور بیشتر در رسانه ها و افزایش در دیدبودن بیش از پیش رییس دولت دهم شده است.
نظریه های مرتبط با رشد جریان های پوپولیست و افراطی به ما هشدار می دهد که این
روند می تواند با تغییر مثبت آرای پوپولیست ها همراه شود.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۴<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">بازگشت افراطگرایی و پوپولیسم میتواند
دغدغه ای جدی برای کشورمان باشد که بهتازگی به مدار اعتدال و عقلم داری بازگشته است.
در میان کنشگران و تحلیلگران سیاسی ـبه ویژه اصلاحطلبان و طرفداران اعتدال ـ
دو دیدگاه/رویکرد در بازگشت احمدی نژاد وجود دارد یکی با اتکا به نبودن زمینه اجتماعی
و سیاسی آن را نامحتمل می داند<sup>۷</sup> و دیگری احمدینژاد و نیروها و
هوادارانش را در دولت و جامعه به رسمیت می شناسد و رقابت را به انتخابات و آرا
موکول می کند.</span><span lang="FA"> </span><sup><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">۸</span></sup><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"> واقعیت این
است که آرای افراطگرایان و پوپولیست ها در انتخابات آتی مجلس و به طور کلی تحت تأثیر
قرارگرفتن فضای سیاسی توسط آنها، نه فقط به زمینه های اجتماعی و نه فقط به ویژگی های
شخص احمدی نژاد و توانایی های جریان منتسب، بلکه همچنین به کنش ها و واکنش های دیگر
بازیگران عرصه سیاست و اجتماع نیز بستگی دارد. یکی از بازیگران تعیین کننده این
عرصه رسانه ها هستند. گویا رسانه ها یادآوری مصائبِ افراطگرایی و پوپولیسم و ذکر معایب، فساد و معضلات دوران ریاستجمهوری
احمدینژاد را پادزهر احیای پوپولیسم و افراطگرایی میدانند. اما همانطور که
نمونه هلند نشان داد، حضور در رسانه و رشد در دیدبودن ـ</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-size: 14.0pt; line-height: 150%; mso-bidi-font-family: "B Nazanin";"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span></span><span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;">جدا
از نقد یا حمایتـ به خودی خود میتواند عامل رشد آرای حزب پوپولیست افراطگرا در
انتخابات شود. نظریه های جنبشهای اجتماعی توضیح میدهند چارچوببندی مورد استفاده
پوپولیست ها لزوما با در کنار قرارگرفتن دیگر استدلا لهای منطقی خنثی نمیشوند.
پوپولیستها قادرند با نقش
مارکشیدن گروه عمده ای از مردم با آگاهی سیاسی کمتر و با تعصب های سیاسی، دینی،
فرهنگی را فریب دهند، اگر فرصت حضور بیابند. به همین دلیل است که یکی از تاکتیک های
افراط گرایان حضور در سرخط خبرها با جنجالآفرینی و حرکات نمایشی است. کنش رسانه ها
در قبال تاکتیک تصاحب عنوانهای خبری باید هوشمندانه و با آگاهی و درنظرگرفتن اثر
در دید بودگی بر رشد آرای پوپولیست ها باشد. افراطگرایی و پوپولیسم جدی ترین دشمن
اعتدال و منطق است.<o:p></o:p></span><br />
<span lang="FA" style="font-family: "B Nazanin"; font-size: 14.0pt; line-height: 150%;"><br /></span></div>
<div style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۱</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">پیم فورتوین نه روز مانده به روز رایگیری توسط یک فعال حقوق حیوانات با اسلحه
ترور شد.</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۲</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">برای توضیحات بیشتر در رابطه با نقش حضور در رسانه در پیروزی حزب پیم فورتوین
نگاه کنید به:<br /><o:p></o:p></span><span style="line-height: 150%;">Koopmans, R., &
Muis, J. (2009). The rise of right‐wing populist Pim Fortuyn in the
Netherlands: A discursive opportunity approach. European Journal of Political
Research, 48(5), 642-664.</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۳</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">برای آشنایی با
این دسته بندی نگاه کنید به:</span><span style="line-height: 150%;">Klandermans, B. (1997).
<i>The social psychology of protest.</i> </span><br />
<span style="line-height: 150%;">Oxford, UK: Blackwell Publishers.</span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۴</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">نگاه کنید به:</span><span dir="LTR" style="line-height: 150%;">Snow, D. A., & Benford, R. D. (1988). Ideology, frame
resonance and participation mobilization. In B. Kalndermans, H. Kriesi, &
S. Tarrow </span><br />
<span dir="LTR" style="line-height: 150%;">(Eds.), <i>International Social Movement Research</i> (pp. 197-218).
Greenwich: JAI Press.</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۵.
</span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">نگاه کنید به واکنش «عبدالرضا داوری» در فیسبوکش به تیتر
روزنامه شرق در تاریخ</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۱۴/۰۵/۱۳۹۴.</span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۶</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">داده های این بخش با کمک «مریم طهماسبی» گردآوری شده که لازم است از ایشان
قدردانی کنم.</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">۷</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;">برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت وگوی «شرق» با حسین مرعشی شماره ۲۳۶۴
، ۲/۳/۱۳۹۴.</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;"><span style="line-height: 150%;">۸. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به
گفت وگوی «شرق» با اکبر ترکان شماره ۲۳۶۳، ۱۳/۵/۱۳۹۴.</span></span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;"><br /></span>
<span lang="FA" style="font-family: 'B Nazanin'; line-height: 150%;"></span><br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
</div>
<br />
<div class="MsoNormal" style="line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%;">
<div style="margin: 0px;">
* متاسفانه مجله روشن درباره این مقاله بر روی جلد نوشته است « آماری از اهداف مخفی پرداختن رسانه ها به احمدی نژاد» و همینطور در توضیحات وبسایت آورده است «هدف رسانههای اصلاحطلب از پرداختن فراوان به احمدینژاد» و این طور به خواننده القا می کند که این مقاله یا نویسندۀ آن قصد برملا کردن هدف روزنامه های اصلاحطلب در پرداختن به احمدی نژاد را دارد که با خواندن مقاله خواهیم فهمید آن هدف بازگشت احمدی نژاد است. آن چیزی که مسلما نه قصد نویسنده است و نه می توان از هیچ سطر مقاله آن را نتیجه گرفت. این توضیح دوهفته نامه روشن در خوشبینانه ترین و بعیدترین حالت -که نخواندن مقاله و سوءبرداشت از آن است- یک رفتار غیرحرفه ای است و جز آن یک شیطنت <b>غیراخلاقی</b> است. کار پژوهشگر توضیح پدیده های قابل رویت است و نه نیت خوانی و برملاکردن اهداف پنهانی؛ برملاکردن اهداف مخفی عمدتا کار نیروهای <b>امنیتی </b>یا جریان های سیاسی است. همانطور که مقاله و دیگر مقالات من گواهی می دهد من در مقالاتِ با رویکرد علمی ام بر این وظیفه متعهد بوده ام و هستم و اصولا این نوشته در کلمه ای به اهداف روزنامه های اصلاحطلب نپرداخته است. این موضوع حتی با باور شخصی من نیز همخوانی ندارد چرا که دو روزنامه شرق و اعتماد را در خط مقدم مقابله با پوپولیسم و حمایت از اصلاحطلبی و اعتدال می دانم. بدیهی است این مقاله از منظر حمایت از اصلاحطلبی و رسانه های منتسب به اصلاحطلبان و در راس آن شرق و اعتماد نوشته شده است.</div>
</div>
</div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; line-height: 150%; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, Netherlands52.090737399999988 5.12142010000002351.934617399999986 4.7986966000000226 52.246857399999989 5.4441436000000234tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-67352882169883940242015-09-04T13:12:00.001-07:002016-03-30T08:22:23.920-07:00حل مشکلات اجتماعی با اراده جنبش های اجتماعی موضوع محور<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormalCxSpFirst" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormalCxSpLast" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt; line-height: 115%;">منتشر شده در <a href="http://zananemrooz.com/fa/print.aspx?id=341">ماهنامه زنانامروز، شماره ۷، آذر ۱۳۹۳</a><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">شیوع جراحی سزارین در ایران سالهاست که به
میزان</span><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">ی</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">
هشداردهنده و خطرناک رسیده</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">است.
آمار متوسط جهانی جراحی سزارین حدود ٢٠ تا ٢٥ درصد است و سازمان بهداشت جهانی آمار
بیش از ١٥ درصد در یک منطقه را توجیه ناپذیر و غیرقابل قبول می داند، اما آخرین
آمار سزارین در ایران ٤٦ درصد است که در برخی شهرها و مناطق به بالای ٦٠ درصد هم
میرسد.<span style="font-size: 11.1111px;">[1]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> تبعات این روند نه تنها امروزه بسیاری از افراد جامعه را به
ناخوشی های جسمی و روانی مبتلا کرده است، بلکه به گفتۀ رئیس انجمن مامایی ایران
عوارض عینی آن در جامعه ٢٠ سال دیگر نمایان خواهد شد.<span style="font-size: 11.1111px;">[2]</span></span><span style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> <span lang="AR-SA">به نظر می رسد مدتی است مسئولان بهداشت ایران و
دولت از مرحلۀ هشدار به خطرات و تبعات منفی این پدیده فراتر رفته، و در تلاش اند
راه هایی عملی را برای کاهش شیوع سزارین بیابند و امتحان کنند. اگر ریشۀ مشکل تنها
در قوانین و در حوزۀ حرف های مدیریتی بود، می توانستیم امیدوار باشیم که با ارادۀ
دولت، این معضل در زمانی مطلوب و با هزینۀ کم برای همیشه رفع شود. اما نتایج
تحقیقات نشان داده است که عامل گرایش به سزارین به جای زایمان طبیعی، علاوه بر
منفعت پزشکان و به تبع آن توصیۀ آنان، باور غلط زنان و خواهندگی از سوی خود زنان
باردار و خانوادۀ آن هاست.<span style="font-size: 11.1111px;">[3]</span></span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> بنابراین دولت بدون کمک و مشارکت شهروندان و فقط با استفاده از
دستور و بخشنامه نمی تواند این مسئله را حل کند، مسئله ای که از یک سو ریشه در
فرهنگ جامعه و هنجارها، باورها و عادات افراد دارد و از سوی دیگر منفعت گروهی از
جامعه در گرو وجود آن است. </span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> <span lang="AR-SA">در این
یادداشت با اشاره به نمونۀ معضل سزارین در ایران، تلاش می کنم به اهمیت توجه دولت
به مشارکت شهروندان در اصلاح جامعه بپردازم و گزینۀ تغییر مشارکت محور و از پایین
را در کنار تغییر دولتی و از بالا قرار دهم. از این رهگذر کارکرد «جنبش های
اجتماعی موضوع</span></span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">محور»
و نقش آنها در به مشارکت کشاندن شهروندان و حل معضلات جامعه را توضیح خواهم داد. </span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><br /></span></b></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">فاجعۀ
شیوع سزارین در ایران</span></b><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">جدیدترین داده ها درصد زایمان های سزارین نسبت
به کل تولدها در جهان را ١٥ درصد نشان می دهد. این رقم در آفریقا </span><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">٣.٥</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">، در آسیا ١٥.٩، در
اروپا ١٩، در آمریکای شمالی ٢٤.٣ و در آمریکای لاتین و جنوبی ٢٩.٢ درصد است.<span style="font-size: 11.1111px;">[4]</span></span><span style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> <span lang="AR-SA">اما آخرین آمار سزارین در کشورمان که وزیر
بهداشت اعلام کرد، ٤٦.٥ درصد یعنی سه برابر میزان قابل قبول است.<span style="font-size: 11.1111px;">[5]</span></span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> این رقم در برخی استان ها به ٦٠ تا ٦٥ درصد و در بیمارستان های
خصوصی به حدود ٩٠ درصد زایمان ها رسیده است. در حالی که در جهان شمار کشورهایی که
آماری بیش از ٣٥ درصد دارند، به شمار انگشتان دو دست نمی رسد.<span style="font-size: 11.1111px;">[6]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> در اروپا این میزان در بیشتر کشورها بین ٢٠ تا ٣٠ درصد گزارش شده،
مثلاً در هلند این آمار کمتر از ١٥ درصد است. در گزارشی که سازمان بهداشت جهانی در
سال ٢٠١٠ بر اساس آخرین داده ها در مورد سزارین داده است، ایران در سال ١٣٨٨ خورشیدی
بعد از برزیل بالاترین آمار جراحی سزارین را در جهان دارد<span style="font-size: 11.1111px;">[7]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> که با توجه به شیب رو به رشد این آمار<span style="font-size: 11.1111px;">[8]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">، و آمار ٤٦.٥ درصدی ای که وزیر بهداشت اعلام کرده است، امروزه ایران
باید از این نظر در صدر جهان باشد.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> حساسیت به شیوع سزارین از آن جهت است که این
جراحی نسبت به زایمان طبیعی خطرات و تبعات منفی بسیار بیشتری برای نوزاد و مادر </span><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">دارد</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">. مسئولان پزشکی کشور،
با آگاهی از این خطرات و تبعات منفی، به راه های رفع این معضل می اندیشند. در این
گونه موضوعات راه مورد اقبال دولت ها و مورد انتظار جامعه در ایران اصلاح از بالا -یا
اصلاح بخشنامه ها- و دستوری است. یعنی تصور این است که چاره ای نیست جز آنکه دولت خود رأساً
اقداماتی تدارک ببیند که به حل معضل انجامد. اما بیشتر اوقات، اولاً امکانات و
منابع دولت ها محدود است، و ثانیا<span class="msoIns"><ins cite="mailto:Matrix" datetime="2014-12-13T19:42">ً</ins></span> برخی معضلات به موارد فرهنگی و
هنجارهای اجتماعی بازمی گردد که دست دولت ها در تغییر آنها باز نیست. مرور تلاش های
دولتی اخیر در مقابله با سزارین این نکته را به روشنی نشان می دهد.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> پس از سال ها هشدار و به اصطلاح آگاهی رسانی دربارۀ
تبعات سزارین، دولت در اقدامی عملی در قالب «طرح تحول سلامت» با رایگان کردن
زایمان طبیعی از سال گذشته گامی در جهت تشویق زایمان طبیعی، و به تبع آن کم کردن
سزارین برداشته است. آمارها و گزارش ها از کاهش یا توقف نسبی آمار سزارین در
بیمارستان های دولتی نشان دارد، ولی هنوز روشن نیست این کاهش آمارها واقعی است یا
دلایل دیگری دارد، و چقدر می تواند ماندگار باشد. این کاهش آمار می تواند به جهت
آن باشد که زایمان های سزارین به بیمارستان های غیردولتی و خصوصی کشیده شده اند،
یا زایمان های طبیعی به جای خانه در بیمارستان های دولتی انجام می شوند.<span style="font-size: 11.1111px;">[9]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> همچنین در حالی که باورهای نادرست دربارۀ سزارین در میان مردم جامعه
و به ویژه زنان جوان شیوع دارد و آگاهی مردم از تبعات آن کافی نیست، تقاضای زنان
می تواند به مسیرهای غیرقانونی بینجامد، همان طور که -به گفتۀ یک پزشک مطلع- امروزه
نیز برخی بیمارستان ها آمار نادرست به وزارت بهداشت یا نهادهای کنترل کننده می دهند.<span style="font-size: 11.1111px;">[10]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> نکته این است که دولت گام بزرگی در راه رفع معضل برداشته است، ولی
در زمینۀ آگاهی رسانی و مسائل فرهنگی موانعی اساسی پیش رو دارد که با منابع محدود
دولت قابل حذف نیستند.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><br /></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">جنبش های
اجتماعی موضوع-محور بخشی از «راه حل»</span></b><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">بنا بر آنچه گفته شد، می توان ادعا کرد اقدام
دولت شاید شرط لازم برای رفع معضل بوده، ولی کافی نبوده است و نخواهد بود. اینجاست
که به نقش و اثرگذاری مشارکت مردمی خواهیم رسید. در کشورهای دموکراتیک و به ویژه
کشورهای توسعه یافته بسیاری از مشکلات و معضلاتی از این دست با مشارکت مردم حل می شوند.
امروزه در جوامعِ جنبشی -یعنی جوامعی که مشارکت سیاسی جامعه به شکل جنبش های
اجتماعی از سوی دولت ها پذیرفته، نهادینه و روال مند شده است- بسیاری از مشکلات با
مشارکت مردم طرح می شوند و طرح مشکلات است که حساسیت های لازم را ایجاد می کند. از
این طریق راه کارهای عملی حل مشکل در حوزۀ سیاست گذاری و اجرا پیشنهاد میشود و در
بیشتر مواقع با استفاده از همان نیروی مشارکت مردمی، به ویژه در حوزۀ آگاهیرسانی،
این راهکارها اجرا، و مشکلات از پیش رو برداشته می شوند. توسعه، تکثیر و روالمند
شدن این مشارکت های مردمی و کنش های جمعی در کشورهای مختلف سرفصلی را در پژوهش
دربارۀ جنبش های اجتماعی و مشارکت های سیاسی-اجتماعی باز کرده است که «جنبش های
اجتماعی موضوع-محور» نام دارد.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> اگر در گذشته جنبش های اجتماعی مختص گروههای
محروم/زیان دیده/پایین مرتبه علیه گروه های منتفع/ظالم/بالامرتبه بودند، امروزه
انواع دیگری از جنبش های اجتماعی ظهور کرده و شایع شده اند که نمی توان مشارکت کنندگان
آنها را به گروه اجتماعی خاصی محدود دانست. از ویژگی های این جنبش های اجتماعی که
موضوعی خاص را هدف قرار می دهند، آن است که مستقیماً سیاسی نیستند. به این معنا که
درصدد جابه جایی قدرت سیاسی یا کسب آن نیستند؛ هرچند در برخی موارد سیاست های
دولتی یا حکومتی را در موضوعی به چالش می کشند. این جنبش ها را معمولاً سازمان هایی
غیروابسته به احزاب سازماندهی می کنند و بر مشارکت فعالانِ غیررسمی و عموماً مردم
عادی متکی اند. مشارکت کنندگان در این جنبش ها افراد متنوعی هستند که اشتراک آنها توافق
بر موضوع جنبش است. با رشد استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین، معمولاً این جنبش ها
سازمان یابی رسمی و سلسله مراتبی ندارند. پیامدها و نتایج این جنبش های اجتماعی
موضوع-محورْ بلندمدت و عمیق ارزیابی می شوند، زیرا عموماً جامعه و فرهنگ را هدف
قرار می دهند و به سبب مشارکت شهروندان عادی مورد اعتماد جامعه هستند. نمونه های
این جنبش ها در کشورها بیشمارند و موضوعات خرد و کلان را در بر می گیرند. در بخش
بعدی برای توضیح بیشتر آنچه با عنوان جنبش های اجتماعی موضوع-محور نام برده می شود
و نیز نقش و کارکرد آن به یک نمونۀ برجستۀ تاریخی اشاره می کنم.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><br /></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">جنبش
اجتماعی «کشتن کودکان را متوقف کنید» یا خواستِ «دوچرخه سواریِ امن برای کودکان»
در هلند</span></b><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">آنچه در نگاه اول هلند را از دیگر کشورهای
اروپایی متمایز می کند، انبوه دوچرخه سواران در خیابان ها، و زیرساخت ها و امکانات
شهری برای استفاده از دوچرخه به عنوان وسیلۀ نقلیۀ شهری است. در اغلب خیابان ها و
جاده ها، دوچرخه ها مسیر و خط اختصاصی<span style="font-size: 11.1111px;">[11]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">، و علائم و چراغ های ویژه دارند. تقریباً در هر نقطه ای که توقف
دوچرخه سواران محتمل است –به ویژه ایستگاه های قطار، اتوبوس، بازارچه ها و مراکز
تجاری و خرید- پارکینگ های بزرگ چندطبقه و نرده های تکیه گاه دوچرخه تعبیه شده است.
قوانین رانندگی نیز حاکی از تقدم دوچرخه بر وسایل نقلیۀ موتوری است. اصولاً به
نظر می رسد در شهرسازی و خیابان سازی هلند اولویت بیشتر با سهولت و امنیت برای
استفاده از دوچرخه است. </span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> بدین ترتیب است که هلند مناسب ترین کشور اروپا
برای استفاده از دوچرخه به عنوان وسیلۀ نقلیۀ شهری شناخته می شود. مطابق پژوهشی که
کمیسیون اروپا در سال ٢٠١١ میلادی انجام داده است، ٣١ درصد هلندی ها وسیلۀ اصلی
حمل ونقل شان را دوچرخه می دانند که این آمار در کشوری مثل انگلستان تنها ٢.٢ درصد
است.<span style="font-size: 11.1111px;">[12]</span></span><span style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> <span lang="AR-SA">لازم نیست تا از تأثیراتی بگوییم که توسعۀ فرهنگ
دوچرخه سواری در بهداشت جسمی و روانی افراد، و سلامت ملی و بهداشت محیط زیست و
مسائل شهری دارد. پرسش این است که چگونه هلند در زمینۀ استفاده از دوچرخه به این
نقطه رسیده است. آیا تصمیم و ارادۀ دولت و مدیران شهری و اعمال تغییر از بالا به
پایین بوده که امروز هلند را در این جایگاه قرار داده است؟</span></span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> واقعیت این است که سیستم حمل ونقل هلند، پیش و
بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، مانند دیگر کشورهای اروپایی بوده است. یعنی پیش از
جنگ جهانی دوم سیستم اصلی حمل ونقل دوچرخه بوده، و بلافاصله بعد از آن استفاده از خودروی
سواری جایگزین شده است. اما در هلند، در روند جایگزینی کامل اتومبیل سواری به جای دوچرخه
در دهۀ هفتاد میلادی مانعی وجود داشت؛ شکل گیری و فعالیت یک جنبش اجتماعی قوی -جنبش
«کشتن کودکان را متوقف کنید» (</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">Stop de Kindermoord</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)- که مهمترین عامل
مقابله با ناامن شدن خیابان ها برای دوچرخه سواری و به حاشیه رفتن استفاده از
دوچرخه بود و امروز اصلی ترین عامل ماندگاری فرهنگ استفاده از دوچرخه در هلند
شناخته می شود.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> در آغاز دهۀ هفتاد میلادی به دلیل رشد استفاده
از خودروهای شخصی در اروپا و هلند میزان تصادفات خودروها با دوچرخه سواران که منجر
به فوت و جرح می شد، افزایش چشمگیری پیدا کرد؛ به طوری که در سال ١٩٧١ میلادی بیش
از سه هزار نفر در هلند، که ٤٥٠ نفر آن کودک بودند، به دلیل تصادف خودروها با
دوچرخه سواران کشته شدند. در همین زمان جنبشی اجتماعی با پشتیبانی مردم، به ویژه
مادران، شکل گرفت که ساخت مسیرهایی امن برای دوچرخه سواران و حفاظت از جان کودکان
دوچرخه سوار از مطالبات آن بود. سازمانی مردمی متولی جنبش «کشتن کودکان را متوقف
کنید» شد و راهپیمایی ها و تظاهراتی با حضور کودکان و مادران برپا کرد. بدین ترتیب
نظر رسانه ها و سیاستمداران به آن جلب شد. کنش های جمعیِ این جنبش اجتماعی -از
قبیل تظاهرات، تجمع، نامۀ سرگشاده، تماس با سیاستمداران و مسئولان- فشاری اجتماعی
ایجاد کرد که شهرداری ها، دولت و تصمیم گیرندگان هلند را مجبور کرد خیابان های امن
را در قوانین راهنمایی و رانندگی و قوانین شهرسازی در نظر بگیرند. تأکید این جنبش بر ادامۀ فرهنگ استفاده از دوچرخه
برای حمل ونقل عمومی هم بوده است و امروزه در ادامۀ آن، کمپین فرهنگسازی برای استفاده
از دوچرخه نه تنها در هلند بلکه در کل اروپا فعالیت می کند.<span style="font-size: 11.1111px;">[13]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> این گونه است که هلند مسیری را جدا از دیگر کشورهای اروپایی طی می کند.<span style="font-size: 11.1111px;">[14]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> نکتۀ برجسته این است که استفاده از دوچرخه و همه گیری آن در هلند
نه به صِرف ارادۀ دولت، بلکه با مشارکت جامعه و بروز و ظهور جنبشی اجتماعی به دست
آمده است.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><br /></span></b></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">مسئلۀ
سزارین و راه حل در پایین</span></b><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">حل معضل سزارین در ایران به شیوۀ از بالا و
دستوری، اگر نگوییم غیرممکن است، حداقل به راحتی و با هزینۀ قابل قبول امکان پذیر
نیست. حل این مشکل نیازمند منابعی گسترده تر از منابع دولتی است که با مشارکت
جامعه و کنشگری و فعالیت گستردۀ شهروندان به دست می آید. مشکلاتی از این دست
نیازمند آگاهی رسانی به مردم جامعه است که می تواند توسط جوانان و با استفاده از
شبکه های اجتماعی شخصی و آنلاین بسیار موفق تر و راحت تر از رسانه</span><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;">های دولتی صورت گیرد. توجه
به کم اعتمادی جامعه به رسانه ها، به ویژه رسانه های دولتی، در این مورد ضروری است.
کنش های جمعی به اشکال مختلف می توانند رسانه ها را نیز وادار کنند به این موضوع به
مثابۀ موضوع اصلی خود بپردازند. ضمن آنکه بالا بردن حساسیت جامعه با استفاده از
کنش های جمعی می تواند هزینۀ سودجویی برخی بیمارستان ها و دکترهایی را بالا ببرد
که بی دلیل سزارین را توصیه می کنند. همۀ این ها مشارکت جامعه در کنش های جمعی را
می طلبد که لازمه اش توانمندیِ کنشگران جامعۀ مدنی، سهولت سازمان یابی و توسعۀ
فضاهای گردهمایی شهروندان است.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> در
نمونۀ سزارین محتمل است جوان هایی در خیابان ها تجمع کنند، به در منازل بروند و با
مادران و خانواده ها رو در رو صحبت کنند، در چهارراه ها بایستند، آگاهی نامه پخش
کنند و از مردم کمک و امضا بگیرند، برای جلب توجه عمومی جلوی بیمارستانی تجمع کنند،
اقدامی نمادین انجام دهند و یا به سیاستمداران، روزنامه ها و نمایندگان مجلس نامه
بنویسند. همۀ اینها طبیعت مشارکت در حل این معضل است و هزینۀ محتمل این اتفاقات
برای دولت و جامعه مسلماً با هزینه های درمانی و روانی ای که با افزایش فاجعه بار
آمار سزارین بر جامعه تحمیل می شود، قابل مقایسه نیست. </span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> اما علاوه بر ظهور و بروز کنش جمعی و مشارکت
مردمی، نهادینه شدن این کنش ها و سازمان یابی و تداوم جنبشهای اجتماعی موضوع-محور
نیز ضروری اند. در سال های اخیر ما در جامعه مان کم و بیش شاهد پاگیری این دست کنش های
جمعی موضوع-محور، ولی به طور مقطعی، بوده ایم. نجات دریاچۀ ارومیه، اعتراض به
آبگیری سد سیوند، مقابله با مشکل کمبود آب و حتی واکنش به اسیدپاشی در اصفهان
نمونه هایی هستند که مشارکت جامعه در آنها توانست به نوعی توجه ها را به موضوع و
معضل جلب کند، ولی مواجهۀ مخرب همراه با سوءظن و تقابل دولت اجازۀ ماندگاری و توسعۀ
این کنشگری ها را نداده است. برای روالمند شدن مشارکت جامعه در این قبیل جنبش ها
به پذیرش و اعتماد مشارکت مدنی جامعه از سوی دولت نیاز است، تا این تشکل ها و
سازمان ها پا بگیرند و قوام پیدا کنند.<span style="font-size: 11.1111px;">[15]</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"> کنشگری ها و اعتراض ها در قالب جنبش های اجتماعی موضوع-محور نیاز
به افزایش ظرفیت و نیز مدارای دولت در پذیرش آنها دارد. دولت نه تنها نباید به
بهانه های مختلف -از قبیل ارتباط با خارجی یا مخل نظم عمومی بودن- با کنش های
جمعیِ قانونی به مقابله برآید، بلکه باید امنیت این نوع مشارکت های سیاسی را نیز
بنا بر قانون و وظیفه تأمین کند. هرچند شاید گروه هایی بر آن باشند تا از این کنش ها
سوءاستفاده کنند، ولی مانند همۀ کشورهایی که جنبش های اجتماعی در آنها نهادینه شده اند،
با کمی صبر و توجه، مشارکت سیاسی به سرعت به وضعیتی پیشبرنده و منفعت آور برای
کشور تبدیل می شود.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> در جامعۀ کنونی ایران از این دست موضوع ها و
معضلات بسیارند که لازم است با چنین رویکردی حل شوند. از جملۀ آنها مرگ ومیر در
تصادفات رانندگی، گسترش اعتیاد، خشونت خانگی، بیماری سرطان و کمبود آب آشامیدنی را
می توان نام برد. دولت و جامعۀ مدنی چاره ای ندارد جز آنکه به مشارکت اجتماعی مردم
اعتنا و اعتماد کند و جنبش های اجتماعی موضوع-محور را برای حل معضلات، به ویژه در
حوزه های فرهنگی و اجتماعی، جدی بگیرند.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , "sans-serif"; line-height: 115%;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div>
<!--[if !supportFootnotes]--><br clear="all" />
<hr align="left" size="1" width="33%" />
<!--[endif]-->
<br />
<div id="ftn1">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref1" name="_ftn1" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[1]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
آمار٤٦.٥</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">درصد</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">را وزیر بهداشت وقت تایید کرده است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">نگاه کنید به وطن امروز،
مورخ ١٤</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">/</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">٢</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">/</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">٩٢، شمارۀ ١١١٥، صفحۀ ٤</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">برخی پژوهش های دانشگاهی
نیز این آمار را در همین حدود یافته اند</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">برای نمونه پژوهش
زیر آمار سزارین در کشور را در سال ٢٠٠٩ میلادی </span><span lang="FA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">٤٧.٩</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"> درصد</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">تخمین زده است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">:</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1">
<span style="font-size: 10.0pt; line-height: 115%;">Bahadori, F.,
Hakimi, S., & Heidarzade, M. (2013, September 3). The trend of caesarean
delivery in the Islamic Republic of Iran. <i>Eastern
Mediterranean Health Journal</i>, 19, S67-S70.</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn2">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref2" name="_ftn2" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[2]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
عوارض سزارین ٢٠ سال دیگر عاید ایران میشود</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳، خبرگزاری مهر</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">: </span><span dir="LTR" style="font-size: 10.0pt;">http://bit.ly/1wV1NY</span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>2</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn3">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref3" name="_ftn3" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[3]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
گفت وگوی رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت با خبرگزاری فارس</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">: </span><a href="http://bit.ly/1zWdbX9"><span dir="LTR" style="color: blue; font-size: 10.0pt;">http://bit.ly/1zWdbX9</span></a><a href="http://bit.ly/1zWdbX9"></a><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">به گفتۀ لنکرانی </span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">«</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">بر خلاف تصور اولیۀ محققان، آنچه باعث میشود زنان
به سمت سزارین به جای زایمان طبیعی گرایش پیدا کنند، فقط توصیۀ پزشکان و مسائل
مالی و تعرفۀ بالاتر سزارین نیست، باور غلط در بین زنان و خواهندگی از سوی خود
زنان باردار و خانوادۀ آنهاست که باعث تصمیم به سزارین میشود</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">» </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">و </span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">«</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">این باور غلط در
بین زنان اکنون به صورت یک فرهنگ درآمده </span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">[</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">]».</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn4">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref4" name="_ftn4" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[4]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> Gibbons, L., Belizán, J. M., Lauer, J. A., Betrán, A.
P., Merialdi, M., & Althabe, F. (2010). <i>World
Health Report (2010), Background paper number 30</i>. World Health
Organization.</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn5">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref5" name="_ftn5" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[5]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
وزارت بهداشت؛ هشدار برای افزایش آمار سزارین در ایران</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">.</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"> وطن امروز،</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"> همانجا</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn6">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref6" name="_ftn6" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[6]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
نگاه کنید به نقشۀ منتشرشده در هافینگتن پست که بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی
تهیه شده است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">. </span><a href="http://huff.to/1qhjuv1"><span dir="LTR" style="font-size: 10.0pt;">http://huff.to/1qhjuv1</span></a><span dir="RTL"></span><span style="font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span> </span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn7">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref7" name="_ftn7" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[7]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> Gibbons, L., Belizán, J. M., Lauer, J. A., Betrán, A.
P., Merialdi, M., & Althabe, F. (2010). <i>World
Health Report (2010), Background paper number 30</i>. World Health Organization
: http://bit.ly/13sTiZr</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn8">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref8" name="_ftn8" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[8]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
پژوهشی نشان داده است آمار سزارین در ایران نسبت به دهۀ پنجاه افزایش سهبرابری
داشته است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">. </span><a href="http://journal.fums.ac.ir/files/site1/user_files_ed8dee/admin-A-10-1-3-160083a.pdf"><span dir="LTR" style="color: blue; font-size: 10.0pt;">http://journal.fums.ac.ir/files/site1/user_files_ed8dee/admin-A-10-1-3-160083a.pdf</span></a><a href="http://journal.fums.ac.ir/files/site1/user_files_ed8dee/admin-A-10-1-3-160083a.pdf"></a><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">و همینطور پژوهش
زیر که آمار سزارین را در سالهای ٢٠٠٥، ٢٠٠٧ و ٢٠٠٩ میلادی به ترتیب ٣٨.٤، ٤٥.٠ و
٤٧.٩</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">درصد</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">تخمین زده است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">:</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<span style="font-size: 10.0pt;">Bahadori, F., Hakimi, S., &
Heidarzade, M. (2013, September 3). The trend of caesarean delivery in the
Islamic Republic of Iran. <i>Eastern
Mediterranean Health Journal</i>, 19, S67-S70.</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn9">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref9" name="_ftn9" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[9]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> </span><a href="http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930617000868"><span style="color: blue; font-size: 10.0pt;">http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930617000868</span></a><a href="http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930617000868"></a><o:p></o:p></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">در استان فارس چند ماه
پس از اجرای طرح سلامت کاهش 7 درصدی آمار سزارین در بیمارستانهای دولتی و تنها
کاهش 0</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">٫</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">7 درصدی در
بیمارستانهای خصوصی دیده شده است</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">.
</span><span dir="LTR" style="font-size: 10.0pt;">http://bit.ly/1yy1HbP</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn10">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref10" name="_ftn10" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[10]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
گفت وگوی نویسنده با یک پزشک متخصص</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn11">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref11" name="_ftn11" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[11]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
امروزه در هلند ٣٥٠٠٠ کیلومتر مسیر اختصاصی دوچرخه وجود دارد</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="ftn12">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref12" name="_ftn12" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[12]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> (2011). Future of transport; Analytical report. The
Gallup Organisation. European Commission. Retrieved from:
http://ec.europa.eu/public_opinion/flash/fl_312_en.pdf</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn13">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref13" name="_ftn13" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[13]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> http://lcc.org.uk/pages/holland-in-the-1970s</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn14">
<div class="Normal1" style="margin-bottom: 0.0001pt;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref14" name="_ftn14" title=""><sup><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[14]</span></sup><!--[endif]--></sup></a><span style="font-size: 10.0pt;"> <i>Why is cycling
so popular in the Netherlands?</i> (2013, Aug 7). Retrieved Nov 2, 2014, from
BBC: http://www.bbc.com/news/magazine-23587916</span><o:p></o:p></div>
</div>
<div id="ftn15">
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2/ZananEmrouz%207/C-section%20and%20Social%20Movements-%20Published.docx#_ftnref15" name="_ftn15" title=""><sup><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><sup><span style="font-family: "calibri" , "sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%;">[15]</span></sup><!--[endif]--></span></sup></a><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;"><span dir="RTL"></span>
برای توضیح لزوم توسعۀ مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در دولت تدبیر و امید، و شیوه های
آن و همچنین کارکرد سازمان های جنبش های اجتماعی به نوشتۀ زیر مراجعه کنید</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">:</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="Normal1" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">هنری، ع</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">.</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">، </span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">(</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">١٣٩٢)،</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> «</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">دولت و منشور حقوق شهروندی</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">: </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">غفلت از مشارکت سیاسی</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">- </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">اجتماعی شهروندان»</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">،</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">ماهنامۀ اندیشۀ پویا</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "arial" , "sans-serif"; font-size: 10.0pt;">، </span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">(</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "times new roman" , "serif"; font-size: 10.0pt;">١٢</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 10.0pt;">).</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
</div>
</div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, Netherlands52.090737399999988 5.12142010000002351.934617399999986 4.7986966000000226 52.246857399999989 5.4441436000000234tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-71676929198281481792015-04-03T14:31:00.000-07:002015-04-18T15:21:37.576-07:00پارادوکس تردید: مناظره در آستانه انتخابات ۱۳۹۲<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">امروز ذهنم مرتب درگیر انتخابات ۱۳۹۲ و تبعات آن بود. یاد مناظره ای افتادم که با علی علیزاده چند روزی پیش از انتخابات داشتم. برگشتم به آن تا کمی نظرات خودم را در آن دوران مرور و شاید بازنگری کنم. متوجه شدم متن مناظره نیز در سایت بالاترین وجود دارد. مرور دوباره آن متن برایم جالب بود، شاید برای شما هم خواندنش بی فایده نباشد.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">در زیر فقط متن بخش های حرف های خودم است برای خواندن متن کامل یا دیدن برنامه مناظره به این <a href="http://www.balavision.com/episodes/aaxgyjj/parts/2c8s23i#transcript">لینک </a>سر بزنید.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">--------------------------------</span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhA3fyWKisIwUuLPgvgINAQtCvZOEeZuWJVRY66LbbvLfIikADa7Ur7hiClR2mHDPr48SH4EKL8g-WSLfZWFBf3WwHZ0hjbwfkR-ovC_xkpf-QA4LTJMJ3PONB9tiNxk7nkTDJowtblpY0/s1600/unnamed.png" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em; text-align: justify;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhA3fyWKisIwUuLPgvgINAQtCvZOEeZuWJVRY66LbbvLfIikADa7Ur7hiClR2mHDPr48SH4EKL8g-WSLfZWFBf3WwHZ0hjbwfkR-ovC_xkpf-QA4LTJMJ3PONB9tiNxk7nkTDJowtblpY0/s1600/unnamed.png" height="121" width="200" /></a></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">این برنامه گفتوگویی است میان یک مردد و دو مصمم. مردد تابع هیچ حزب یا مرام سیاسی خاصی نیست. او استدلالهای موافقین و مخالفین شرکت در انتخابات را پیگرفته است و بسیاری از آنها را منطقی میداند با این وجود هنوز در مورد شرکت کردن در انتخابات تصمیمی نگرفته است. دو مصمم در این گفتوگو شرکت دارند. آقای علی هنری، نویسنده و فعال سیاسی، موافق شرکت در انتخابات و رای دادن به نماینده جریان اصلاحطلبی است و آقای علی علیزاده مدرس فلسفه و فعال سیاسی با شرکت در انتخابات مخالف هستند</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">عمده دلایل در سه مبحث اصلی بررسی خواهد شد:</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">۱- با فرض قطعی بودن تقلب در انتخابات سال ۸۸، آیا تضمینی وجود دارد که این بار آرا شمرده شود؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">۲- احتمال شکلگیری جنبشهای اجتماعی و حرکتهای دموکراسیخواهانه در صورت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">۳- آیا بر سر کار آمدن مجدد جریان اصلاحطلب میتواند باعث بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شود؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<u style="font-family: inherit;">متن برنامه</u></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">در برنامه امروز آقای علی هنری٬ موافق شرکت در انتخابات قرار است من را برای شرکت در انتخابات قانع کنند و آقای علی علیزاده مخالف شرکت در انتخابات قرار است من را قانع کنند که در انتخابات شرکت نکنم. بحث پیرامون ۴ موضوع اصلی جریان خواهد داشت و استدلالهای حاضرین در گفتگو را خواهیم شنید و در پایان هم به پرسشهای شنوندگان پاسخ خواهیم گفت.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">سؤال اول: در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تقلب شد و با توجه به احتمال بالای تقلب مجدد چرا باید در انتخابات شرکت کرد؟ مخالفین معتقدند شرکت در چنین انتخاباتی هیچ دستاوردی نخواهد داشت چون نتیجه از قبل مشخص شدهاست و فقط به مشروعیت بخشیدن به آن منجر خواهد شد و موافقین شرکت در انتخابات معتقدند بالاخره احتمال کوچکی وجود داره که این بار تقلب نشود و به این دلیل نباید این شانس برای تغییر شرایط را نادیده گرفت نظر شما چیست؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: حکومت تمایل به تقلب و مهندسی انتخابات دارد اما اگر موج اجتماعی پدید بیاید تقلب سخت یا غیرممکن خواهد شد اگر تقلب به راحتی امکان پذیر بود دلیلی برای رد صلاحیت رفسنجانی وجود نداشت. روشن است که هزینه تقلب در انتخابات بسیار بالاست و اگر پشتیبانی عمومی از کاندیدایی صورت بگیرد تقلب غیرممکن خواهد شد؛ آیا ما می توانیم این موج اجتماعی را پدید بیاریم؟ بله نیروهای میانی یعنی فعالان سیاسی میانی و همینطور جریانهای قوی دموکراسی خواه و اصلاح طلب این پتانسیل را دارند. جامعه در حالت اضطرار قرار دارد و تجربه جنبش سبز٬ تقلب٬ کودتا و دروغ بزرگ ۸۸ را به همراه دارد و به این دلیل پتانسیل مشارکت جامعه در انتخابات بسیار بالاست. از طرفی دعوت از خاتمی و همینطور حضور هاشمی نیروهای میانی سیاست را که خبر رسانی٬ بسیج و اعتراض سیاسی را سامان میدهند فعال کردهاست. آنها دوباره جرات کردهاند که پا به عرصه بگذارند از طرف دیگر ما جریان بسیار قوی اصلاح طلبی را داریم که هنرش حضور در انتخابات هست این جریان اصلاحات دوم خردادی یا اصلاح طلبان انتخابات محور٬ توانایی بازی در زمین حکومت و کنشهای روتین سیاسی را دارند. ما نباید این جریان را تضعیف کنیم بلکه با استفاده از این پتانسیل می توانیم موج اجتماعی ایجاد کنیم و تقلب را پرهزینه و غیرممکن کنیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: من از پاسخهای شما قانع نشدم به نظرم بهتر است بحث در مورد تقلب در انتخابات ادامه دهیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: هیچکدام از ما در وزارت کشور نبودیم که بتوانیم مکانیسم تقلب را توضیح دهیم . ولی اینکه گفتید حذف هاشمی برای جلوگیری از ایجاد موج اجتماعی بود به نظرم درست نیست. زیرا هاشمی در نماز جمعه سال ۸۸ هم گفت که باید به تظاهرات خیابانی پایان داد و مناظره تلوزیونی بگذاریم. در بیانیه کاندیداتوریش نیز گفت که هیچ کارناوالی نخواهد داشت. به نظرم آنها از حضور مردم میترسند و این حضور کار را برای آنان مشکل می کند. اعتراضات سال ۸۸ به آنها نشان داد که تقلب هزینه بسیار سنگینی خواهد داشت و اکنون توانایی تحمل این هزینه را ندارند. به همین دلیل به دنبال مهندسی انتخابات هستند. حضور خاتمی یا هاشمی مهندسی انتخابات را غیر ممکن میکرد اما همچنان ما می توانیم مهندسی انتخابات را به هم بزنیم. اگر شما بر این باورید که اصلا آراء را نمی شمارند؛ پس چرا با شرکت در انتخابات اعتراض نکنیم. در صورت عدم مشارکت در انتخابات دیده نمیشویم اما با حضور در انتخابات حداقل خود را به رخ می کشیم و حتی اگر رای ما شمرده نشود خود را به جامعه و حکومت نشان می دهیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری </b><span style="font-family: inherit;">: من هنوز مرددم اما استدلالهای آقای علیزاده را بیشتر می پسندم. وقت برای ایجاد موج و جلوگیری از تقلب نیست و کاندیداها نیزهیچ ضمانت و یا حتی شعاری در مورد صیانت از آراء ندادهاند که من بدانم رأی من ارزش دارد و شمرده خواهد شد.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: من نگفتم تقلب یک حدی دارد بلکه گفتم از یک حدی به بالا هزینه بر است و این نکته مهمی است و برای گامهای ما به سمت دموکراسی مهم است نباید این هزینه را نادیده بگیریم. آقای علیزاده! پیشنهاد جایگزین شما برای جلوگیری از مرگ جنبش سبز چیست؟ من باور دارم هر گونه مشارکت سیاسی و اجتماعی تقویت جنبش سبز است و به تقویت نیروهای ما میانجامد و زمینه را برای فعالیتهای بعدی مهیا خواهد کرد. آقای علیزاده مردم را نادیده میگیرند و همینطور جریان اصلاح طلبی جامعه محور و نیروهای سکولار دموکراسی خواهی که می توانند از این طریق خود را به بدنه جامعه وصل کنند را نیز نادیده می گیرند. با حمایت از روحانی ما وارد این پروسه بازیگری می شویم در غیر اینصورت ما به عنوان اصلاح طلب جامعه محور امکان ادامه حضور و بازیگری نخواهیم داشت. خاتمی و هاشمی نمیتوانند صحبت از تقلب در انتخابات کنند . بازی آنها و اصلاح طلبان دوم خردادی در درون حکومت است. امکان بازی در زمین جنبش دست اصلاح طلبان جامعه محور است که مرتب هم تعداد آنها زیادتر میشود.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری </b><span style="font-family: inherit;">:آقای هنری متاسفانه من باز هم قانع نشدم به چه دلیلی میگوئید تقلب اگر زیاد باشد هزینه دارد اگر آراء را نشمارند کمی یا زیادی آراء چه تفاوتی دارد؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: چرا هاشمی را رد صلاحیت کردند؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: نمی دانم</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: مردم سر صندوقها حضور دارند و ناظرین را نمی توان نادیده گرفت. نمی توانیم بگوییم همه ناظران مزدور حکومتی هستند. اینها مردم هستند و مردم تا حدودی مکانیزمهای کنترل تقلب را دارند و اگر هم زمانی حکومت بخواهد همه آنها را کنار بگذارد هزینه بسیار زیادی باید بپردازد و به نفع جریان دموکراسی خواهی است</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">نخواهد گرفت.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: در سوال اول من کمی به عدم شرکت متمایل شدم. چون در سال ۸۸ که مشارکت بالا بود مانع تقلب نشد.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">سوال دوم: موافقان شرکت در انتخابات اعتقاد دارند که شرکت در انتخابات جامعه را سیاسی می کند و سیاسی شدن جامعه به احیاء جنبشهای اجتماعی نظیر جنبش سبز منجر می شود در حالیکه مخالفان شرکت در انتخابات معتقدند عدم شرکت در انتخابات انفعال نیست بلکه نافرمانی مدنی است. آقای علیزاده آیا عدم شرکت در انتخابات ضربه به جنبشهای اجتماعی نیست؟ آیا شرکت در انتخابات به یک موج و حرکت اجتماعی جدید منجر خواهد شد؟ آیا عدم شرکت در انتخابات نافرمانی مدنی است؟ آیا عدم شرکت به ناراحتی آقای خامنه ای و کاهش مشروعیت نظام منجر خواهد شد؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: آقای هنری شما اعتقاد دارید در هر شرایطی بیش از هفتاد درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: من اصلاً چنین ادعایی نکردم</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">**<b>مجری</b>: ** آیا فکر می کنید مشارکت در انتخابات بالا خواهد بود؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">**<b>هنری</b>: ** بله من فکر می کنم پتانسیل مشارکت در انتخابات بسیار بالاست. اگر من در ایران زندگی میکردم؛ در وضعیتی که تهدید جنگ وجود دارد؛ شرایط اقتصادی اینگونه است؛ آزادیهای فردی و اجتماعی به شدت نقض میشود؛ نمی توانستم نسبت به انتخابات بی تفاوت باشم. از منظر علم جامعه شناسی این نارضایتیها نیاز به پاسخ سیاسی دارد و جنبش سبز هم باید به این موضوع توجه داشته باشد به نظر من انتخابات پاسخی به این نارضایتیهاست.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">مجری: آیا شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و میزان رأی در مشروعیت نظام تأثیر دارد؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;">هنری: مسأله من نظام نیست؛ بلکه مهار اقتدارگرایی است. اگر بپذیریم رأی دادن ما مشروعیت نظام را بالا میبرد به این معناست که پذیرفتیم رای ما کاملا شمرده میشود و در اینصورت نارضایتی بیمعناست. در حالیکه چنین نیست و حاکمیت تا حد زیادی رسواست. جامعه ما نیز بالغ است و میزان مشروعیت حکومت و حتی میزان شرکت در انتخابات را میداند جدای از اینکه حکومت چقدر اعلام کند .</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: اگر با امید ایجاد یک جنبش اجتماعی رأی دهیم آیا پس از انتخابات این امید تبدیل به یاس نمیشود و خواستهای ما ابتر نخواهد ماند؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: امید بذر هویت ماست من از موضع اصلاح طلب دوم خردادی٬ آنارشیست یا یک آدم عادی حرف نمیزنم؛ از موضع جنبش سبز صحبت می کنم. جنبش سبزی که چهار سال فعالیت کرده٬ ۸ ماه در خیابان بوده و بعد از آن هم کنشهای جمعی خود را به شکلهای مختلف ادامه داده است. بنظر من این جنبش باید هویت خود را تقویت کند و پیوندهای خود را بیشتر و بیشتر و شبکه های اجتماعی خود را گسترده تر کند. این جنبش نیاز به یک برد دارد و یک گفتمان جدید دارد. بهمین دلیل این حضور انتخاباتی را موثر می دانم و معتقدم باید خیلی پیش از این وارد عرصه انتخابات میشدیم و ای کاش ما در دعوت از خاتمی با تابلوی جنبش سبز مشارکت میکردیم. آیا آقای علیزاده قبول دارند که کاندیداتوری خاتمی در راستای تحقق خواستهای جنبش سبز و خنثی کردن مهندسی انتخابات بود؟ ما میتوانستیم از موضع جنبش سبز آقای خاتمی را کاندیدا کنیم در اینصورت ما تبدیل به بازیگر فعال می شدیم و می توانستیم وقتی آقای هاشمی رد صلاحیت شد نیز نقش ایفا کنیم و جنبش اجتماعی را تقویت کنیم. اکنون هم اگر با گفتمان جنبش سبز در صحنه بمانیم می توانیم این جنبش را ادامه داده و تقویت کنیم و قدرت آن را بار دیگر به رخ بکشیم.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: آقای علیزاده با من صحبت نمی کنند و استدلال من را نقد نمی کنند بلکه اصلاح طلبان دیگر را نقد می کنند که من هم به آنها نقد دارم ایشان میگویند احمدینژاد از دل دولت و انتخابات سال ۸۴ بیرون آمد اما توضیح نمی دهند که عدم مشارکت و تحریم و عدم تمایل جامعه به حضور در انتخابات سال ۸۴ سبب روی کار آمدن احمدینژاد شد. همچنین می پذیرند انتخابات وقتی موثر است که جامعه حضور داشته باشد اما نمی گویند چرا الان تمایل ندارند که جامعه حضور داشته باشد؟ من و آقای علیزاده کاملا هم عقیدهایم که جامعه باید حضور داشته باشه و اگر جامعه سیاسی شود انتخاب درست را انجام میدهد. اما در مورد اینکه ایشان میگویند فرصت کافی وجود ندارد؛ باید توجه کرد که گامهای زیادی برداشته شدهاست. در نظامهای غیر دموکراتیک آستانه انگیزه در کل جامعه در بسیاری موارد پائين است و بسرعت می توانیم یک موج ایجاد کنیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری </b><span style="font-family: inherit;">: ازنظر عقلانی هیچ کدام از دلایل من را قانع نکرد، اما با نظر آقای علیزاده که جنبش اجتماعی باید با برنامه ریزی با انتخابات روبرو میشد موافقم و این امر کمی من را به سمت عدم شرکت در انتخابات سوق میدهد .</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: برخی از این شعارهای اقتصادی و سیاسی برای کسب رأی است. اما در جریان دعوت از خاتمی حتی تاج زاده که اصلاح طلب جامعه محور است نیز از درون زندان با ادبیات خودش از او حمایت کرد و کاملاً مشخص است که او هم به دنبال ایجاد یک موج اجتماعیاست. جنبش سبز هم میتواند با همین هدف در انتخابات شرکت کند من برخی از نقدهای آقای علیزاده را قبول دارم اما چه جایگزینی در حال حاضر وجود دارد؟ مهم این است که ما چقدر به سمت دموکراسیخواهی و مطالبات جنبش سبز پیش میرویم و نه اینکه چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری مینشیند یا مثلاً ۳۰ هزار اصلاح طلب وارد دستگاههای دولتی می شوند یا خیر؟ ما باید با پشتیبانی از جامعه و در حضور جامعه تغییرات را صورت دهیم. من با این ادبیات مشارکت در انتخابات را تشویق می کنم .</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: بسیاری از ما با کلیت نظام اسلامی و بطور خاص با اصل ولایت فقیه مخالفیم و اصلاً نمی خواهیم حکومت اسلامی در کشور ایران باشد. اما من و امثال من و طبقه متوسط شهری اگر کمی با انصاف باشند میپذیرند که در زمان خاتمی بطور کلی زندگی بهتری از زمان احمدی نژاد داشتند. روزنامهها ی بیشتری منتشر میشد و وضع اقتصادی بهتر بود پس بهتر است که مجدداً به آنها رأی دهیم تا وضعیت کشور بهتر شود اما عده ای می گویند آن شرایط مثلاً تعداد زیاد روزنامه و شرایط اقتصادی بهتر به علت حضور خاتمی و اصلاح طلبان نبود بلکه علل دیگری داشت و اکنون رئیس جمهو قدرت سیاسی لازم برای بهبود شرایط کشور را ندارد نظر شما چیست آیا فکر می کنید روحانی می تواند این خواستهها را برآورده کند ؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: بله ما به آن سمت گام بر می داریم. ویژگی عمده دوران اصلاحات٬ حضور نیروهای میانه رو و اعتدال گرایان در جامعه و دولت و شنیدن شدن صدای آنها بود. بسیار مهم است که شما بتونید حرف منطقی و مستدل بزنید و صدای شما شنیده شود. بسیاری از نیروهای سیاسی که اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ فعالیت می کردند و سکولارهایی که دانش و گفتمان سیاسی تولید میکردند و مفاهیم سیاسی را وارد ادبیات سیاسی کشور می کردند؛ آن زمان امکان بروز و ظهور داشتند. اگر روحانی رأی بیاورد؛ قانونگرایی دوباره احیاء میشود و من یقین دارم که ایشان به سمت اعتدال پیش خواهند رفت. و نیروهایی مثل ما فرصت تازهای پیدا خواهیم کرد. اگر جنش اصلاحات با تکیه بر کرسی های قدرت و ساختارهای حقوقی نتوانست پیش برود. اینبار تکیه ما تنها بر ساختارهای حقوقی نیست. بلکه حتی بسیاری از اصلاح طلبان به نیروی جامعه باور پیدا کردهاند و قدرت حقیقی را در جامعه می جویند. این بار ما کنترل اجتماعی هم خواهیم داشت و جامعه در صحنه خواهد ماند آقای موسوی که ترس مشارکت اجتماعی را از بین برد و خواست انبوهی از مردم را بدون اینکه جامعه به سمت براندازی و خشونت پیش برود محقق کرد.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">هنری</b><span style="font-family: inherit;">: تلاش برای آزادیهای فردی به صورت مستقل و توسط افراد در این مدت ادامه یافته است اما قبول کنید که چاپ کتاب و روزنامه و تولید کالاهای فرهنگی وهنری تقریباً به صفر رسیدهاست. مشکل اساسی احمدی نژاد گسترش ابتذال است. من با ادبیات حکومت صحبت نمی کنم. منظورم این است که کمیت کالاهای فرهنگی افزایش یافتهاست اما کیفیت کاملاً از بین رفتهاست.</span></div>
<br />
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: آقای هنری ریس جمهور چقدرقدرت سیاسی و اجتماعی دارد. آیا میتواند کار خاصی برای رفع تحریمها انجام دهد یا سیاستهای فرهنگی کشور را تغییر دهد؟ علاوه بر این آیا تغییررئیس جمهور ایران بر سیاستهای غرب تأثیری دارد؟</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: انتخاب رئیس جمهور تنها به معنای نشستن فردی در این جایگاه نیست بلکه انتخابات یک پروسه است و نشان میدهد یک نیروی اجتماعی هژمونی پیدا کردهاست و تاثیراتی در ساختار قدرت رخ دادهاست. دوم خرداد را هم آقای خاتمی بوجود نیاورد. بلکه ما حصل یک جریان اجتماعی بود مجلات گردون٬ گفتگو و کیان که این گفتار را پرورش دادند توسط نیروهای سکولار اداره میشدند. مبارزهای در جریان بود و جامعه به میزانی از رشد رسیده بود. آقای خاتمی محصول این جریان و رشد اجتماعی بود و همان نیرو نیز توانست تحولاتی ایجاد کند. چه کسانی روزنامههای تحول ساز و کتابهای آن دوران را منتشر کردند؟ اگر ما بتوانیم آقای روحانی را بجای آقای جلیلی به ریاست جمهوری برسانیم حتماً میتوانیم مطالبات خودمان را پیش ببریم. از سوی دیگر اگر بپذیریم همه چیز دست رهبر است و او هم تصمیم خودش را گرفته است و خارجیها نیز تصمیم خود را گرفتهاند؛ پس پروژه ایجابی آقای علیزاده چیست؟ به نظر من ما باید حضور داشته باشیم و حتی از برخی خواستهای خود نیز برای ایران بگذریم تا ایران سوریه یا عراق نشود. این اضطرار شرایط بسیار مهم است؛ در این شرایط انتخاب جلیلی یا روحانی تفاوت دارد و ما باید این تفاوت را نشان دهیم و مهندسی انتخابات را تحت تاثیر قرار بدهیم ما نباید مرعوب این صحنه آرایها بشویم .</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: من جواب سؤالهایم را نگرفتم اما بیشتر به سمت عدم شرکت در انتخابات متمایلم چون آقای روحانی قدرتی ندارد و تا این لحظه نشان نداده است که میتواند از رای من دفاع کند در پایان تعدادی از سؤالات را مطرح میکنیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>مزدک</b>: آیا شرکت در انتخابات خواست رهبر و تایید جمهوری اسلامی نست؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری </b>:خیر زیرا در اینصورت حکومت تلاش نمی کرد انتخابات اینقدر کم رونق برگزار شود.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>علیزاده</b>: اگر خامنه ای بگوید انتخابات تأیید جمهوری اسلامی است پاسخ ما به او این است که شما ۱۱ میلیون رأی تقلب کردید. پس ممکن است باز هم تقلب کرده باشید و انتخابات دیگر نمیتواند به حکومت مشروعیت ببخشد.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>اردشیر</b>: آیا روحانی اصلاح طلب است و میتوان به او امید بست؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: روحانی کاندیدای من نیست. نامزد من در حصراست. اما نامزد مورد حمایت من هست . اگر اصلاح طلبی را به معنای گذار به سمت دموکراسی با استفاده از روشهای غیر خشونت آمیز بدانیم؛ روحانی رگههایی از گفتمان اصلاح طلبی را دارد. اما بدون تردید او فرد اعتدال گرایی است که میتواند فرصتی برای اصلاح طلبی ایجاد کند.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>علیزاده </b>: روحانی اصراری ندارد که بگوید اصلاح طلب است. اصلاح طلبی او چندان مهم نیست بلکه باید دید تا چه میزان میتواند حمایت اجتماعی جمع کند زیرا تنها در اینصورت میتواند مؤثر باشد. ولی اینکه آقای روحانی از همه کاندیداهای دیگر به اصلاح طلبان نزدیک تر است اظهر من الشمس است.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>صمد</b>: این انتخابات مانند این است که برای نظام مهندسی انتخابات برگزار شود و بعد از یک پزشک بپرسند انتخاب کدامیک از مهندسان در زندگی تو بیشتر تأثیر دارد نظر شما در این مورد چیست؟</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>علیزاده </b>: نمیتوان گفت انتخاب این افراد مانند مثال دوستمان بدون تأثیر در زندگی مردم است. آقای خاتمی هم پایی در حاکمیت داشته است همان حرفهایی که در مورد آقای روحانی گفته میشود در مورد ایشان هم می توان گفت بدون تردید بین این کاندیداها تفاوت وجود دارد اما تفاوت این ۸ نفر تا حد زیادی توسط بیت و سپاه کنترل شده است. علاوه بر این باید توجه کرد که حتی تغیر نظام هم نیازمند یک پروسهاست و یک شبه رخ نمیدهد.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: آقای هنری به چه دلیلی تفاوتهای این کاندیداها مهار شده نیست و حضور ما میتواند تغییر ایجاد کند.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: این بحث٬ بیمعنی است نه تنها بین اقتدارگرایان و غیر اقتدار گرایان تضاد وجود دارد؛ بلکه بین خود اقتدارگراها نیز تفاوت وجود دارد. ما باید اصلاح طلبان دوم خردادی و اعتدال گرایان را به رسمیت بشناسیم. اگر ما فعال باشیم و روحانی رأی بیاورد اقندارگرایان نمی توانند خود را بازسازی کنند در حالیکه با انتخاب جلیلی و قالیباف اقتدارگرایی می تواند خود را بازسازی کند و ما مخالف بازسازی اقتدارگرایی هستیم. علاوه بر آن ما باید نیروهای خود را برای پیشبرد اصلاح طلبی در حکومت داشته باشیم. ما نباید تلاش کنیم اصلاح طلبی انتخابات محور را نفی کنیم و اصلاح طلبی انتخابات محور نیز نباید اصلاح طلبی جامعه محور را نفی کند. ما باید هر دوی اینها را به رسمیت بشناسیم و هر دو را تفویت کنیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-weight: bold;"><br /></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<b style="font-family: inherit;">مجری</b><span style="font-family: inherit;">: در پایان دوستان جمع بندی خود را از بحث بفرمائید</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>علیزاده </b>: هفته آینده که انتخابات به مرحله دوم کشیده شود من مطمئنم همین دوستانی که الان پشت سر آقای روحانی هستند پشت سر قالیباف خواهند بود و می گویند که ما در حکومت بودن را بی اهمیت دانستیم. اصلاح طلبان می گویند که بازی سیاست ایران مثل بازی شطرنج با گوریل است. اما باز میخواهند با گوریل خیلی خردمندانه حرف بزنند. هیچکس حق ندارد به کسی بگوید شما رای بدهید یا رای ندهید اما نگذارید به شما امید کاذب دهند و مرتب به شما بگویند تنها راه دموکراسی انتخابات است. آقای خاتمی در آخرین حرفشان گفتند انتخابات تنها راه دموکراسی است. به خاطر بیاورید که چهار سال پیش خیلی قدرت داشتید. الله اکبری که شب از پشت بام می گفتید یا حضور در راهپیمائیها لرزه بر اندامشان می انداخت همین الان در مناظره ها حتی اسم سال ۸۸ و من و شما را نتوانستند بیاورند. اسم موسوی کروبی را نتوانستند بیاورند. نگذاریم با ورود به این انتخابات آن حافظه را از ما بگیرند. اگر هم خواستید رأی بدهید به آن حافظه وفادار باشید چون قدرت آن حافظه از انتخابات ریاست جمهوری و حتی پیروزی روحانی بسیار بیشتر است.</span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-family: inherit;"><b>هنری</b>: غایت خواست من از تغییر این است که مشارکت سیاسی و اجتماعی گروههای مختلف محقق شود یعنی گروههای مختلف اجتماعی از فرودست گرفته تا فرادست٬ بتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی مربوط به خود مشارکت داشته باشند. مشارکت سیاسی اجتماعی زمانی در خیابان است و زمانی در پشت بامها است گاهی در شرکت در انتخابات است و گاهی ممکن است در تحریم انتخابات باشد. باید همیشه مدنظر داشته باشیم که تسلیم صحنه آراییها نشویم ما باید بتوانیم مشارکت اجتماعی را تقویت کنیم. اگر انتخابات را مهندسی می کنند ما باید مهندسی انتخابات را بهم بزنیم ما باید این حضورمان را به رخ بکشیم برای اینکه جامعه نیاز به کنش دارد. برای کنشهای بعدی و برای برجاماندن جنبش سبز و برای آنکه حافظه ما دور نشود و از بین نرود نیاز به عمل داریم. نیاز داریم هویتمان یادآوری شود ما می توانیم با قلم سبز به آقای روحانی رأی دهیم اگر این کار را نکنیم به باور من جنبش سبز را فراموش خواهیم کرد آقای علیزاده بهتر از من می دانند که جامعه ما از مشغولیتهای همگانی به راحتی به مشغولیتهای شخصی سوق داده میشود و آن وقت خیلی سخت می توانیم کنشهای همگانی ایجاد کنیم.</span></div>
<br />
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-10087439402476204722014-12-25T09:31:00.000-08:002014-12-25T09:31:44.576-08:00تکثر در خیابان<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">در رد توضیح یکسان دربارۀ جنبشهای
غیریکسان</span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">منتشرشده در ماهنامه <a href="http://fidibo.com/book/view/2783">اندیشه پویا، شماره ۲۲، آذر ۹۳ </a><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">جهان در سالهای اخیر شاهد
اعتراضهای خیابانی عظیم و جنبشهایی اجتماعی بوده است؛ جنبشهایی که تمایزهای
روشنی با نمونههای مشابهشان در دهههای پیشین دارند. از خیزشهای معترضان در
کشورهای عربی تا جنبش موسوم به پانزده مۀ اسپانیا، یا تسخیر وال استریت و اعتراضهای
اخیر در هنگکنگ، همگی ویژگیهای مشترکی داشتهاند؛ همچون نداشتن رهبری مشخص، نقش
کمرنگ سازمانهای سنتی سیاسی و استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی شخصی برای
بسیج سیاسی. شباهت و گستردگی ج<a href="https://www.blogger.com/null" name="_GoBack"></a>غرافیایی، تمایلی ایجاد کرده
است به یافتن و ارائۀ یک توضیح واحد و جهانی؛ چارچوبی که در آن توجه به تفاوتها و
زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی و بهویژه فرهنگی این اعتراضها کمرنگ میشود. اما
تمرکز بر متغیرهای کلان و نادیده گرفتن تصمیمها، انگیزهها و مکانیسمهای اجتماعی
در سطح افراد، ما را از پیشبینی و فهم دقیق این اعتراضها که فراگیرتر و متنوعتر
از نمونههای برجستهشدۀ آن هستند دور کرده است. جیمز کُلمن جامعهشناس و نظریهپرداز
برجسته، در مدلی برای تبیین پدیدههای اجتماعیِ کلان و رفتار نظامهای اجتماعی
توصیه میکند که «تحلیل باید به سطحی پایینتر از سطح نظام، انتقال یافته و رفتار
نظام با توسل به رفتار اجزای آن تبیین» شود. یعنی یک پدیدۀ اجتماعی کلان مانند
تظاهرات را نمیتوان تنها با یافتن یک ارتباط آماری با ویژگی دیگری در سطح کلان
توضیح داد، بلکه فهم آن مستلزم بررسی مکانیسمها و کنشهای افراد در سطحی پایینتر
یعنی سطح خرد است. کُلمن برای شرح مزیتهای مدل خود به کاستیهای یک نمونۀ کلاسیک
مشهور که توضیح یک پدیدۀ کلان اجتماعی را بدون توجه به بررسی فرایندهای سطح خرد
انجام داده اشاره میکند. کُلمن اثر کلاسیکِ ماکس وبر، <i>اخلاق پروتستانی و روح
سرمایهداری </i>را مورد بررسی و نقد قرار میدهد. اثری که وبر در آن توضیح میدهد
نظام سرمایهداری برآمده از اخلاق پروتستانی و بهویژه اخلاق کالوینیستی است. کُلمن
نشان میدهد که وبر با تمرکز بر ارتباط میان نظام سرمایهداری و جامعۀ پروتستان از
مکانیسمهای درونسیستمی که امکان پیشبینی و تبیین درستتری فراهم میکردند غفلت
کرده است. وبر به اشتراکات ارزشهای مذهبی کالونیسم در جامعه و ارزشهای سازمانهای
اقتصادی سرمایهداری میپردازد و دومی را متأثر از اولی میداند. ولی آنطور که کُلمن
میگوید: این محتوای مشترک «ممکن است نشاندهندۀ دگرگونیهای دیگری باشد که هم
نظامهای ارزشی مذهبی و هم نظامهای ارزشی اقتصادی را تغییر داده است». یعنی این
دو میتوانند لزوماً علت و معلول یکدیگر نباشند، و چه بسا هر دو معلول یک علت کلان
دیگر باشند. کُلمن از همینرو اصرار دارد که برای فهم یک پدیدۀ اجتماعی باید ترجمه
و انعکاس آن را در سطح افراد و مکانیسمها و روابط فردی بررسی کنیم. این نوشته نیز
با ارائۀ استدلالهایی در رد تعمیم برخی ادعاهای یکساننگر، بر ضرورت برقراری
پیوند میان متغیرهای کلان و متغیرها و مکانیسمهای خرد در مطالعه و تحلیلها تأکید
دارد. به همین منظور درستی و تعمیم سه توضیح عمومیتیافته (یک: عامل بروز اعتراضهای
غیرسنتی، دو: ویژگیهای مشارکتکنندگان و سه: قالب و آیندۀ این اعتراضها)را میآزماییم.
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Tahoma, sans-serif;"><b>ادامه (<a href="https://www.academia.edu/9867300/%D8%AA%DA%A9%D8%AB%D8%B1_%D8%AF%D8%B1_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%B1%D8%AF_%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD_%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80_%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%BA%DB%8C%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86">+</a>)</b></span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, Netherlands52.090737399999988 5.12142010000002351.934617399999986 4.7986966000000226 52.246857399999989 5.4441436000000234tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-6441481775720326662014-11-23T02:28:00.000-08:002015-01-09T05:14:12.933-08:00سوگواری فرصتی برای حضور<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">اهمیت توجه به توانایی جامعه در شکل دهی و
مشارکت در کنش های جمعی</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">منتشرشده در هفته نامه صدا شماره ١٣</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgQ2EH48ro0xFsig_qeWjH6xdRGFJV2bXzM3GnbHXzbNNLEpC51gU9CN7Wu259zVSHfraUfS4VidxYO3Iys9KlV6atGpHEtMrYWwsZEN0LXjnqKL_eEu_qdP1TIhbq4jzoiT29KTTOCzCY/s1600/IMG_3758.JPG" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgQ2EH48ro0xFsig_qeWjH6xdRGFJV2bXzM3GnbHXzbNNLEpC51gU9CN7Wu259zVSHfraUfS4VidxYO3Iys9KlV6atGpHEtMrYWwsZEN0LXjnqKL_eEu_qdP1TIhbq4jzoiT29KTTOCzCY/s1600/IMG_3758.JPG" height="150" width="200" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">جمعه شب هفته گذشته </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">٢٣ </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">آبان ماه بسیاری از
شهرهای کشور شاهد گردهم آیی هزاران شهروند ایرانی بودند. هرچند حضور جمعی مردم در
سال های اخیر بیش از قبل تکرار می شود، ولی همچنان امری نادر و بحث برانگیز است.
بویژه آنکه حضور جمعی اخیر از برخی جنبه ها متمایز از دیگر تجمع ها بود که آن را
حائز اهمیت و توجه می کرد. تجمع های گسترده در سوگ مرتضا پاشایی در شهرهای مختلف <i>خودانگیخته
و خودسامان</i> بود. شاید بتوان این حضور شهری را با شادی های پس از بازی ایران و
استرالیا در آذرماه </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">١٣٧٦</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> مقایسه کرد. اما همین
مقایسه، ویژگی های دیگری از این تجمع ها را برجسته می کند که "هماهنگی" در
محل تجمع و "انتشار" شیوه خاص -"همسرایی"- در گستره جغرافیایی
ملی از نمونه های آن است. در این یادداشت ضمن توضیح ویژگی های یادشده، به این
اشاره خواهم کرد که تجمع های مردمی اخیر از منظر مشارکت سیاسی-اجتماعی جامعه واجد
چه پیام یا پیام هایی برای ما و بویژه
دولتمردان است.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><b>هماهنگی خودانگیخته و کنشهای جمعی خودسامان</b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">روز جمعه ساعاتی بعد از خبر درگذشت مرتضی پاشایی
چندصد نفر از دوستداران او جلوی بیمارستان بهمن تجمع کردند. بلافاصله این خبر به
گستردگی در رسانه های آنلاین و شبکه های اجتماعی منتشر شد. متعاقب آن تنها چندساعت
بعد تجمع های خودجوش و خودانگیخته در شهرهای مختلف شکل گرفت: از شیراز و تبریز و
اصفهان و مشهد تا آبادان و بیرجند و قم و قزوین.(</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">١</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">) مکانهایی در ده ها
شهر در کل کشور بدون فراخوان رسمیِ نهاد، گروه و فردی و بدون آمادگی قبلی، تنها در
چند ساعت، محل تجمع دوستداران پاشایی شدند. نکته برجسته این تجمع ها نظم نسبی آنها
و معین بودن مکان تجمع ها برای مشارکتکنندگان بود. مقابل بیمارستان بهمن، پارک آب
و آتش و فضای بیرونی برج میلاد در تهران، خیابان هاشمیه مشهد، آرامگاه خیام در همدان، پارک دولت اهواز، بلوار
چمران شیراز نمونه دهها مکانی در کل کشور بودند که دوستداران پاشایی گردهم
آمدند. تجمع در مکانهای معین در شهرها
هرچند در برخی مناطق بهدلیل ضعف مدیریت شهری مشکلات ترافیکی ایجاد کرد، اما نشان
از آن دارد این تجمعها درحین خودانگیختگی از هماهنگی قابل ملاحظهای نیز برخوردارند.
درواقع افرادی که به دلیل احساسات یا قدردانی از هنرمند مورد علاقه خود آماده
گردهم آیی و سوگواری جمعی بودند مکانیزمی برای هماهنگی یافته که منجر به تجمع آنها
در مکان های معین شده است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">در اغلب گزارش ها شرکت کنندگان در تجمع ها از
شبکه های اجتماعی و سیستم های تلفن همراه به عنوان راه های آگاه شدن از تجمع یاد
کرده اند. درواقع مکان و زمان تجمع ها از طریق شبکه های اجتماعی و تلفن همراه هماهنگ شده
و به شکل فراخوان های غیررسمی به اطلاع افراد رسیده است. از منظر سازماندهی و
هماهنگی مرور این اتفاق نشان می دهد شبکه های اجتماعی تسهیل کننده و هماهنگ کننده تجمع بوده اند. این به این معناست
که حجم گستردهای از جامعه، بویژه جامعه جوان امکان هماهنگی تجمع از طریق شبکه های
غیررسمی را دارا هستند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>انتشار "همسرایی"<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">آنچه که در ویدئوهای تجمع ها
و گزارش های خبرگزاری ها جلب توجه می کند، همسرایی ترانه های معروف پاشایی توسط تجمع کنندگان
در سوگ او است. آنچه که در فرهنگ سوگواری ما امر تازه و نادری است. در سوگواری های
جمعی عمدتا شعارهای مذهبی و نوحههای حزن آلود از بلندگوها پخش یا گاهی همخوانی
می شوند و تجمع کنندگان عمدتا به احترام فرد درگذشته سکوت اختیار می کنند. پرسش آن
است که چگونه همسرایی آهنگ های پاشایی به مثابه یک خرق عادت چنین پرتعداد و
گسترده از نظر جغرافیایی و ناگهانی در تقریبا تمامی تجمع ها دیده می شود. می توان
تصور کرد این ویژگی از اولین گردهم آیی ها از تهران آغاز و به سرعت به دیگر شهرها
و دیگر تجمع های متعاقب آن سرایت یا انتشار پیدا می کند. انتشار (</span><span dir="LTR">Diffusion</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) یکی از مبحث های مهم حوزه پژوهش کنشهای جمعی و جنبش های اجتماعی
است که چگونگی فرایند سرایت یک رفتار فردی یا تاکتیک جمعی از یک محل به محل دیگری و
فراگیری آن را بررسی می کند. انتشار می تواند بواسطه وجود رابطه های مستقیم بین
افراد مانند روابط اجتماعی یا غیرمستقیم مانند رسانه های مشترک یا تنها به واسطه
داشتن هویت مشترک گروهی اجتماعی صورت گیرد. بررسی انتشارِ همسرایی از تجمع تهران
در تنها چند ساعت به آبادان، بیرجند، کرمانشاه و دیگر شهرهای کشور ما را به وجود ارتباط های
تعریف شده یا تجربه شدهی انتشار در میان جمع گستردهای از شهروندان می رساند.
شبکه های اجتماعی شخصی و آنلاین و رسانه های اجتماعی و از آن مهمتر حس یک هویت
مشترک درمیان یک گروه بزرگ اجتماعی تسهیل کننده و مسیر انتشار همسرایی است. مسیر
و روابطی که می تواند حامل و منتشرکننده سریع هر پیام و تاکتیک دیگری نیز باشد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>نتیجه گیری<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">درگذشت هنرمند مردمی و غلبه
سرطان بر او بعد از یکسال مبارزه در جوانی، هرچند بسیار دردآور و ناراحت کننده
است اما واکنش اجتماعی بخش وسیعی از شهروندان قابل تامل و از جهاتی امیدوار کننده است.
از منظر مشارکت اجتماعی و کنش های جمعی مرور این پدیده نشان از وجود ارتباط های
وسیع و شکل گرفته بین بخش عمده ای از جامعه ی با پتانسیل مشارکت دارد. ارتباط هایی
که می تواند در زمان هایی هرچند مقطعی و موسمی، هم نقش خبررسانی و هم هماهنگی و هم
انتقال پیام، ایده و نظر را به راحتی بر عهده بگیرند. این پدیده بازگو کننده
توانایی جامعه در شکل دهی کنش های اجتماعی خودسامان و خودانگیخته است. آن توانایی
ارزشمندی که می تواند در جوامع به سامان به عنوان فرصت برای حل مشکلات و معضلات
اجتماعی شناسایی شود. در جامعه ما بسیاری مشکلات و معضلات وجود دارند که تنها توسط
دولت و با بخشنامه و دستور قابل حل نیستند. بویژه مشکلاتی که بخشی از آن ریشه در
فرهنگ و هنجارهای اجتماعی دارند. از این قبیل مشکلات که شاید بی شمار باشند می توان
از فراوانی تصادف های رانندگی، شیوع اعتیاد و مشکل کم آبی نام برد که حل آنها
نیاز به مشارکت جامعه برای آگاهی رسانی و تغییر الگوهای رفتاری و هنجاری و البته
حساس کردن رسانه ها و مسئولان با شکلگ یری کنشهای جمعی و جنبشهای اجتماعی دار</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">د</span>.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">جامعه به شکل های گوناگون
-هم در مطالبه های مستقیما سیاسی و هم در خواست های غیرمستقیم سیاسی و هم در توجه
به موضوعات کاملا غیرسیاسی- توانایی، پتانسیل و اراده خود را در مشارکت سیاسی
اجتماعی در بهبود وضعیت جامعه و پیشرفت کشور و پیشبرد اصلاحات نشان می دهد. حال
وظیفه دولتمردان است که با نگاهی در چارچوب منافع ملی –و نه فقط نگاه امنیتی-
بااعتماد و اعتقاد به جامعه موانع مشارکت های جمعی مردمی را برداشته و ظرفیت پذیرش
کنش های جمعی را افزایش دهند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">
<span dir="RTL" lang="FA" style="font-size: 11pt; line-height: 115%;"><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; text-align: justify;">(</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; text-align: justify;">١</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; text-align: justify;">) </span>گزارش ایرنا از گردهمآییهای جمعه شب در شهرهای
مختلف: </span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA"><span dir="RTL" lang="FA" style="font-size: 15px; line-height: 16.8666667938232px;"><span style="font-family: Arial, sans-serif;">http://www.irna.ir/fa/News/81386244/</span></span></span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-87653484573525432662014-10-26T07:53:00.000-07:002014-10-26T08:09:04.976-07:00خارج از قاب سیاست<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><br /></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><b>واکنش ها به صفحه بچه پولدارهای تهران: ضدیت با ثروت یا مبارزه با فساد</b></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><br /></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">منتشر شده در هفته نامه صدا </span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><br /></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi5NInC_T9BrjSw6w2DbASubSvxWshzMUWj2WqF8aMwUq1a9rk_FpTzhitl04tUHQrNBO8soiKSFu3_Y6XxLh16vanAJb2YcD0UV_V63XiCGCbRN3cohCokJeJacy7BAueBerLCJATWPi0/s1600/IMG_3089.JPG" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEi5NInC_T9BrjSw6w2DbASubSvxWshzMUWj2WqF8aMwUq1a9rk_FpTzhitl04tUHQrNBO8soiKSFu3_Y6XxLh16vanAJb2YcD0UV_V63XiCGCbRN3cohCokJeJacy7BAueBerLCJATWPi0/s1600/IMG_3089.JPG" height="200" width="150" /></a></div>
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">چندی پیش ظهور صفحه
ای در اینستاگرام با عنوان «بچه پولدارهای تهران» محل و موضوع بحثها و گفتوگوهای
داغ در جامعه و میان نخبگان شد. در کمتر از چند روز عکسهای بچه پولدارهای تهران
برروی سایتهای داخل و خارج و رسانههای اجتماعی قرار گرفت و هزاران نظر از سوی
کاربران در شبکههای اجتماعی و دهها مقاله و گزارش درباره آن در روزنامه ها و
سایتها منتشر شد. عکسها سبک زندگی گروهی از جامعه را به نمایش میگذاشت که با
متوسطِ زندگی جامعهای که اتفاقا در دهه گذشته از نظر اقتصادی شیب تند نزولی را
طی کرده فاصله بسیار داشت. نمایشی از یک نابرابری عمیق و وسیع در جامعه که با به
رخ کشیدن یا در معرض عمومی قراردادن زندگیهای لوکس با واکنشهایی گاه خشمگین و
گاه همراه با قضاوت منفی از سوی جامعه همراه بود. ظهور و بروز چنین پدیدهای در
نگاه اول برای آنان که همزیستی گروههای مختلف اجتماعی در جامعه برایشان دغدغه
اساسی است، این پرسش را پیش میکشد که آیا علنی شدن این تفاوتها در سبک زندگی
گروههای جامعه به تقویت شکاف و تضاد بین دو گروه مشخص اجتماعی (محرومان و بهرهمندان)
میانجامد؟ آیا این جدلهای داغ و واکنشهای همراه با خشم و نفرت زمینه ساز تقابل
و تضاد اجتماعی و درپی آن جنبش اجتماعی گروههای محروم علیه گروههای بهرهمند
خواهد شد؟ و در آخر واکنش جامعه به این موضوع –و درکل موضوع ثروتهای کلان- چه
گفتار و رفتار سیاسی را میطلبد که ضامن پیوستگی بیشتر جامعه و بهبود اوضاع کشور
شود؟</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">هدف از این یادداشت
تاباندان نوری است به زوایای تاریک پرسشهای بالا از دید جنبشها و تضادهای
اجتماعی. واقعیت این است که هرچند تاریخ شاهد بسیاری از نابرابریها و بیعدالتیهای
اجتماعی در سراسر جهان بوده است، اما همواره این نابرابریها شکاف و تضاد اجتماعی
بوجود نیاورده و از آن سو افراد محروم همیشه و در هرشرایطی برای رفع نابرابری و بیعدالتی
از طریق جنبشها و کنشهای جمعی مبارزه نکردهاند. در بسیاری از مواقع این
نابرابریها از سوی محرومان یا نادیده گرفته شده و یا مشروع دیده شدهاند و یا به
دلیل نبودن امکانات سیاسی و عملی، محرومان برای بروز اعتراضهای جمعی و تلاش برای
رفع آنها فرصتی نیافتهاند و مساله به شکافی عمیق تبدیل شده است. در ادامه با
نگاهی به پدیده "بچه پولدارهای تهران" به آنها میپردازیم.</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><br /></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">از وضعیتِ عینی تا
احساس محرومیت نسبی</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">در گذشته عامل اصلی
تضاد و اختلافها و به دنبال آن شکلگیری اعتراض و جنبشهای اجتماعی، وضعیت عینی
افراد درجامعه شناسایی میشد. براین مبنا وضعیت ناعادلانه، نابرابر و زیان دیدهی
یک فرد، شرطی کافی است تا آن فرد در اعتراض مشارکت کند. مثلا درآمد پایین و زندگی
سختتر یک کارگر نسبت به دیگر افراد جامعه کفایت میکند تا او را یک معترض بالفعل
بدانیم. اما آنچه که طی تجربه و مطالعات دهههای اخیر به دست آمده آن است که تنها
اختلاف وضعیت (یا مرتبه یا طبقه) ساختاری بین افراد و گروهها به خودی خود عامل شکل گیری تضاد اجتماعی و اعتراض جمعی نیست. واقعیت این است که در چنین
شرایطی برای آن فرد ادراک و برداشت «ذهنیاش» و به علاوه نامشروع دیدن نابرابری و
محرومیت به مراتب مهمتر از وضعیت عینی و واقعی اوست. یعنی افراد محروم هنگامی به
دنبال تغییر وضعیت و استیفای حقوقشان میروند که وضعیتشان را به مثابه «محرومیت
نسبی» نیز احساس کنند. و احساس محرومیت نسبی هنگامی بااهمیتتر و به عاملی برای
اعتراض جمعی منتهی میشود که به مثابه یک امر «گروهی» تصور و تجربه شود. یعنی فرد
هویت خود را در پیوند با گروهی ببیند که وضعیت آن گروه زیاندیده، محروم یا تحت بیعدالتی
ادراک شود. (١)</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">از هویت اجتماعی تا
هویت سیاسی شده</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">بنابراین «هویت
اجتماعی» یعنی جایگاه و نقش فرد در جامعه و احساس تعلق او به گروه که تعیین کننده
«هویت گروهی» است در مشارکت فرد برای اعتراض علیه محرومیت نقش بازی میکند.
محرومیت نسبیِ گروهی زمانی شکل بارزتری میگیرد که درک روشنی بین مرزهای گروه
پایینمرتبه و بالامرتبه در میان افراد شکل بگیرد و نکته مهمتر اینکه این مرز از
طرف گروه پایینتر غیرقابل نفوذ و غیرمشروع دانسته شود. این هویتیابی با گروه
پایینمرتبه نیز درادامه باید «سیاسی» شود.(٢) فرایند سیاسی شدن با آگاهی از یک
نارضایتی مشترک آغاز میشود و سپس نارضایتی ترجمه سیاسی پیدا کرده و مسالهای به
مساله عمومی تبدیل میشود. در این فرایند هویت جمعی، به هویت سیاسی تبدیل شده و یک
فرد به گروهی برای کنش سیاسی تعلق پیدا میکند. این هویت سیاسی در یک توافق جمعی و
در گفتوگوهای اقناعی شکل میگیرد. در این مرحله جامعه به «مخالف و موافق» تبدیل
شده و نارضایتی از نابرابری، بیعدالتی و محرومیت قاببندی سیاسی خود را مییابد.
تا این قاببندی صورت نگیرد نارضایتیها میتواند در سطح غیرسیاسی به راه حلهایی
خارج از اعتراضات سیاسی بیانجامد. قاببندی این نارضایتی است که تعیین میکند
نابرابری به یک ستیز اجتماعی میانجامد یا از راههای جنبشهای اجتماعی مسالمتآمیز
به رفع آن اقدام میشود</span></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-hansi-font-family: Calibri;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">خلاصه بحث اینکه
وضعیت نابرابر ساختاری به خودی خود عامل تقویت تضاد و شکل گیری اعتراض و جنبش
اجتماعی وعمیق کردن شکافها نخواهد بود، بلکه احساس تعلق فرد به یک گروه با سه شرط
روشن شدن مرز غیرقابل نفوذ گروه پایین مرتبه/محروم/ستم دیده با
بالامرتبه/منتفع/ظالم، حس نامشروع بودنِ این مرز و درک امکان تغییر این وضعیت، میتواند
او را برای یک ستیز و تقابل با یا کنش جمعی مسالمت آمیز با هدف رفع نابرابری
برانگیخته کند. اما شرط لازم همین احساس محرومیت نسبی گروهی برای تبدیل شدن به
اعتراض سیاسی، یافتنِ «دلایل سیاسی نابرابری» یا «راه حل سیاسی» برای رفع نابرابری
است.</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;"><br /></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">از هویت بچه
پولدارها تا اعتراض با فساد</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjbCEYUAV3D4A-_sFGh9CPKsoUP2EKsauQ45P_L-_RtqE0lyYHi0W3EiZ9rc3AmEbfXftSPYlHgaGi6OIoyFByX7UPaQZdL_CFPMwrdQMqJCCVe0fmUdardUIrZZF-kZ4aK5ZydMta8Wxo/s1600/7C7B3F8B-EC81-4808-9D51-84AC7EFD61DA_w640_r1_s.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjbCEYUAV3D4A-_sFGh9CPKsoUP2EKsauQ45P_L-_RtqE0lyYHi0W3EiZ9rc3AmEbfXftSPYlHgaGi6OIoyFByX7UPaQZdL_CFPMwrdQMqJCCVe0fmUdardUIrZZF-kZ4aK5ZydMta8Wxo/s1600/7C7B3F8B-EC81-4808-9D51-84AC7EFD61DA_w640_r1_s.jpg" height="180" width="320" /></a></div>
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">با مرور نظریههای
کنشهای جمعی و ترسیم چارچوب بندیای نظری به پدیده اجتماعی صفحه بچه پولدارهای
تهران باز میگردیم. تصاویر «بچه پولدارهای تهران» با ماشینها، خانه ها و پوشاک
لوکس و گران، تفریحاتی نه چندان قابل دسترس برای عموم و کلا نام و نشانه گذاریها
بر این افراد، در گام نخست میتواند احساس محرومیت نسبی بخشی از افراد جامعه را
تقویت کند. یعنی ما شاهد خواهیم بود گروههایی از جامعه به این درک میرسند که
وضعیتشان نسبت به دیگری در مرتبه پایینتر اجتماعی و اقتصادی است و نسبت به دیگران
محرومتر هستند و این اختلاف آنقدر زیاد است که این مرز به راحتی و با شیوههای
معمول قابل گذر نیست. در این مرحله صفحه پولدارها یا هرگونه بروز وسیع چنین سطحی
از لوکس گرایی، احساس محرومیت نسبی گروهی را در جامعه شدت و وسعت می بخشد.</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">اما نکتهای که در
این پدیده با رجوع به واکنشهای جامعه به این صفحه شاهد هستیم شیوه سیاسیشدن و
قاببندی اعتراض به بیعدالتی است. مرور نظرات کاربران در صفحه «بچه پولدارهای
تهران» و گفتار انتقادیای که به طور وسیع شکل گرفته نشان از قاببندی اعتراضی و راه حل سیاسی دارد که مرکزِ
آن مقابله با فساد اقتصادی و رانتخواری است. در این جا به این نکته امیدوار کننده می
رسیم که اگر به قاببندی سیاسی اعتراض توجه کنیم زمینه رفع نابرابری به شکلی که
تضاد اجتماعی بین دو گروه –در اینجا محروم و بهرهمند- را در جامعه نیافزاید وجود دارد.<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">در دهههای اخیر
بویژه در جوامع توسعه یافته ما شاهد اعتراضهایی هستیم که محدود به گروههای محروم
نیست بلکه گروههایی که اصولا برمبنای
وضعیت شان تعریف نمیشوند و برمبنای عقیدهای
هویت مییابند در مرکز اعتراضهای سیاسی دیده میشوند. در پدیده «بچه پولدارهای
تهران» نیز ما شاهد شکل گیری یک مخالفت بر
مبنای اصول و عقایدی مانند قانونمندی، شفافیت و عدالت هستیم. به همین خاطر است که
نمیتوانیم معترضان یا منتقدان به «بچه پولدارهای تهران» را محدود به گروهی از
محرومان یا طبقه و قشر اجتماعی خاص کنیم. واقعیت این است که فساد در شکلهای
مختلف، یک عامل نارضایتی روشن در میان جامعه است. فهم این موضوع میتواند سیاستمداران
بویژه دولت را مجاب کند با استفاده از پشتیبانی نیروهای اجتماعی به مقابله با آن
بپردازد.</span></span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">پدیده هایی چون
نمایش وسیع زندگیهای لوکس از سویی احساس محرومیت نسبی گروهی را در جامعه افزایش
میدهد و ممکن است به گروهبندیها و ایجاد شکافهایی که پتانسیل تضادها و ستیزهای
اجتماعی را دارند بیانجامد. ولی اگر این بحث و گفت وگو درمیان جامعه آمده و همراه
با راه حل سیاسی متناسب یعنی مبارزه با فساد باشد که خواست گروههای مختلفی از
جامعه است خود به چسبندگی بیشتر جامعه و توافق و بسیج برمبنای یک موضوع کلیدی و به
تبع آن مشارکت سیاسی اجتماعی جامعه منجر خواهد شد. مساله جامعه، فساد است نه ثروت.
اتفاقا مبارزه با فساد یک مشارکت پویا و
پیشبرنده را میسازد ولی مقابله با ثروت و ثروتمند منجر به ستیز و تضاد در میان
جامعه خواهد شد.<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">پانوشت:<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: 0.5in; text-align: justify; text-indent: -0.25in; unicode-bidi: embed;">
<!--[if !supportLists]--><span class="a0">(1)<span style="font-size: 7pt; font-stretch: normal;"> </span></span><!--[endif]--><span dir="RTL"></span><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">برای مروری بر نظریه احساس محرومیت نسبی رجوع کنید به:</span></span><span class="a0"><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></span></div>
<div class="a" style="text-align: left;">
van Zomeren, M., & Iyer, A.
(2009). Introduction to the social and psychological dynamics of collective
action. <i>Journal of Social Issues, 65</i>(4), 645-660.<span class="a0"><o:p></o:p></span></div>
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: 0.5in; text-align: right; text-indent: -0.25in; unicode-bidi: embed;">
<!--[if !supportLists]--><span class="a0">(2)<span style="font-size: 7pt; font-stretch: normal;"> </span></span><!--[endif]--><span dir="RTL"></span><span class="a0"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri;">برای بحث هویت سیاسی رجوع کنید به:</span></span><span class="a0"><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></span></div>
<div class="a" style="text-align: left;">
Simon, B., & Klandermans, B. (2001). Politicized collective
identity: A social psychological analysis.<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-hansi-font-family: Calibri;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> </span><i>American
Psychologist</i>, 56(4), 319-331.<span dir="RTL" lang="AR-SA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-hansi-font-family: Calibri;"><o:p></o:p></span></div>
<br />
<div class="a" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: 0.5in; text-align: left; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-67119301927796140882014-09-17T16:00:00.000-07:002014-09-19T14:51:08.896-07:00سیاست استیضاح <div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div style="text-align: justify;">
علی هنری</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
منتشرشده در اندیشه پویا شماره ١٩</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
</div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjdfnNe0oSc8K-UDEetMqn_ODgfVD2VfvMj7P9OXLuD07eBNR-O1lepOfPizbt_EUsWQNgQeVJtR_AYcFbY4tH4iaySL1HhyphenhyphenZ7jlneivU6kIjgXzfQs2gpn9qdl-sw5gKoDJb6Nz6nh2RE/s1600/IMG_2454+(1).jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em; text-align: justify;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjdfnNe0oSc8K-UDEetMqn_ODgfVD2VfvMj7P9OXLuD07eBNR-O1lepOfPizbt_EUsWQNgQeVJtR_AYcFbY4tH4iaySL1HhyphenhyphenZ7jlneivU6kIjgXzfQs2gpn9qdl-sw5gKoDJb6Nz6nh2RE/s1600/IMG_2454+(1).jpg" height="200" width="139" /></a></div>
<div style="text-align: justify;">
با فراگیرشدن شبکههای اجتماعی و امکانهایی که در مشارکت و حضور سیاسی مردم به وجود آمده، مشارکت گروههای غیررسمی بر پایۀ خواستها و باورهای مشترک و افکار عمومی جامعه، بیش از پیش در سیاست تعیینکننده شدهاند. آنچنان که امروزه قدرت احزاب و سازمانهای رسمی سیاسی تنها با توان تغییر کرسیهای رسمی حکومتی اندازهگیری نمیشود بلکه یک بدهبستان قابل توجه با افکار عمومی و جریانهای غیررسمی موسمی دارد. بدینترتیب نمیتوان یک واقعۀ سیاسی و پیامدهای آن بر چیدمان قدرت سیاسی را ارزیابی کرد بدون آنکه تأثیر متقابل آن بر افکار عمومی مردم و بر گروههای غیررسمی را سنجید. با این توضیح، تأثیر استیضاح وزیر علوم بهعنوان یک واقعۀ سیاسی باید در سه سطح (یک) نیروهای سیاسی رسمی یا صحنۀ رسمی سیاست، (دو) افکار عمومی جامعه و (سه) گروههای غیررسمی سیاسی مشارکتکننده در حوزۀ عمومی مورد بررسی قرار گیرد. تحولات پیرامون استیضاح وزیر علوم به وضوح محل تقابل و تقاطع این سه سطح را نشان میدهد. در این واقعه، جریانهایی که بر پایۀ سیاست سنتی عمل میکنند و بیشتر چشم به کرسیهای قدرت دارند، تلاش کردند سازوکارهای رسمی سیاسی را به خدمت بگیرند و با عزل وزیر غیرهمسو، قدرت خود را در ساخت سیاسی مستحکم کنند یا به رخ بکشند (سطح یک). اما از سوی دیگر با استیضاح یک هدف ــ شاید کلانتری ــ نیز دنبال شد و آن ناامیدکردن افکار عمومی نسبت به دولت فعلی و جریان سیاسی و فکری رقیب بود (سطح دو). اما آنچه که از نگاه این جریان بهواسطۀ رویکرد سیاسی و سیاستورزی سنتیاش پوشیده بود، تأثیر کنشهای جمعی جریانهای غیررسمی بر صحنۀ سیاست است. کنشگریای که میتواند به تبیین و بیان خواستها و اعتراضهای مخالف جریان اقتدارگرا بینجامد و این مطالبات را به عمق جامعه نفوذ دهد و به سیاست رسمی تحمیل کند (سطح سه).</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<b>سطح اول: استیضاح و ساخت سیاسی </b></div>
<div style="text-align: justify;">
استیضاحخواهان بهخوبی توانستند صحنۀ استیضاح را به سود خود بچینند. از قدرت لابی خود در دالانهای مجلس و بیرون آن بهره گرفتند و شاید از آن مهمتر در دفاع از استیضاح، گفتاری اقناعکننده در زمینۀ ادبیات مقبول نظام در باور مجلسیان برگزیدند. دو دادۀ آماری از یک وبسایت را که یکی از چند ده پایگاه دادۀ کتابشناختی است، مستمسک قرار دادند و با بالا و پایین کردن منحنیها سقوط دو پلهای جایگاه علمی ایران را نتیجه گرفتند و بلافاصله این «رکود علمی» را به سیاسیکاری در «وزارتخانهای که وظیفهاش تولید علم است» متصل کردند. علاوه بر چارچوببندی گفتار، در عمل نیز استیضاحخواهان از چند هفته پیش از استیضاح توان پارلمانی و رسانهای خود را برای فشار بر هیئترئیسۀ مجلس برای پذیرش استیضاح به کار بردند و در ده روز منتهی به استیضاح بهطور کامل بر این موضوع تمرکز کردند. تیترهای سایتها و روزنامههای حامی جریان استیضاح نشانگر این تمرکز قوی و عزم جزم است.(١) اخبار خبرنگاران پارلمانی نیز در روزهای پیش از استیضاح و جوّ روز استیضاح در مجلس حاکی از جدیت و توانمندی استیضاحکنندگان در دردستگرفتن فضای مجلس بود. درنهایت نیز استیضاحکنندگان به هدف مستقیم خود یعنی رأیآوردن استیضاح و خداحافظی فرجی دانا دست یافتند. بدینترتیب میتوان استیضاحکنندگان را پیروز قاطع سیاست رسمی و سنتی در این مقطع دانست.</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<b>سطح دوم: استیضاح و افکار عمومی </b></div>
<div style="text-align: justify;">
اما در سطح افکار عمومی نیز میتوان استیضاحکنندگان را پیروز نسبی دانست. استیضاحکنندگان و مخالفان دولت با طرح ناامیدسازی از هر نوع اصلاحی به دست دولت به دنبال آن بودند که نشان دهند با روی کار آمدن دولت روحانی تغییری صورت نگرفته است و دولت همچنان باید سیاستی را دنبال کند که دیگران تعیین میکنند؛ و البته این دیگران نیز قادرند دولت را برای هر انحرافی از این سیاست تنبیه کنند. استیضاحکنندگان در بهتصویرکشیدن چنین فضایی موفق بودند. وقتی مخالفان تندرو دولت بتوانند سیاستهای وعدهدادهشدۀ روحانی و خواست حامیانش را بهراحتی به چالش بکشند و مجریان آن را تنبیه و توبیخ کنند، چه امیدی به پیشبرد دیگر وعدههای دولت میتوان داشت؟ هرچند دادههای دقیقی در مورد تغییر افکار عمومی نداریم اما منطقاً اگر دولت توان نگاهداشتن وزیری مورد قبول گستردۀ حامیان جوان و دانشگاهی خود را ندارد، چه تضمینی است که بتواند دیگر کارگزاران خود را در سه سال باقیمانده حفظ کند. هرچند شاید انتصاب محمدعلی نجفی به سرپرستی وزارت علوم و تأکید رئیسجمهور بر ادامۀ مسیر بالابردن کیفیت و توسعۀ مسائل فرهنگی و اخلاقی در دانشگاه و حفظ آرامش در سطح دانشگاههای کشور توسط سرپرست جدید، پاتکی بر سناریوی ناامیدسازی بود، ولی واقعیت این است که این گفتهها و انتصابها تأثیر قابل توجهی در داوری افکار عمومی از نتیجۀ استیضاح ایجاد نمیکند. آنچه که برای عموم جامعه قابل فهم و درک است برکناری «وزیر» در یک زمان معین است. اینکه نجفی چقدر با فرجی دانا همسوست یا اینکه دولت تا چه اندازه مصمم است سیاستهای کلی وزارت علوم را ادامه دهد، امری است زمانبر که نمیتواند جایگزین شوک لحظهای استیضاح شود. شفافسازی در مورد بورسیههایی «غیرقانونی» و رونمایی از فساد پشت اخذ بورسیهها هزینهای بود که استیضاحکنندگان در برابر افکار عمومی پرداخت کردند. اما درمجموع پروژۀ ناامیدسازی حامیان امیدوار دولت در طرح استیضاح موفق عمل کرد؛ چرا که فساد هشت سال گذشته چیزی نبود که از چشم هواداران دولت پوشیده مانده باشد و آنچه محل شک هواداران میتوانست باشد، توانایی و ارادۀ دولت در تغییر سیاستهای مخرب و کوتاهکردن دست مفسدان بود.</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<b>سطح سوم: استیضاح و کنشگران دانشگاهی </b></div>
<div style="text-align: justify;">
اعلام وصول استیضاح وزیر علوم توسط هیئترئیسۀ مجلس، آغاز ده روز پرتحرک برای دانشگاه و بیان خواستهای جامعۀ دانشگاهی بود. در این ده روز دهها نامه و بیانیه در حوزۀ عمومی منتشر شد که نشانگر درگیرشدن و کنشگری هزاران دانشجو و استاد دانشگاه در فصل تعطیلی دانشگاهها بود.(٢) در بیانیهها و نامههایی که خطاب به مردم، نمایندگان مجلس و رئیسجمهور نوشته شد، نام حدود دویست تشکل دانشگاهی از دهها دانشگاه کشور به چشم میخورد. هزاران استاد دانشگاه، عضو هیئت علمی و دانشجو با شیوۀ نامۀ سرگشاده تلاش کردند به استیضاح سیاسی واکنش نشان دهند و از وزیر علوم حمایت کنند. حمایتهایی که اگرچه از منظر سیاست سنتی در حفظ وزیر شکست خورد اما از منظر سیاست جاری و امروزی نتیجهبخش بود. در کنار نامههای حمایتی، مطالبات عینی و روشنی از دانشگاه تبیین یافت و در حوزۀ عمومی بیان شد. نگاهی به این نامهها و بیانیهها نشان از آن دارد که اکثر آنها ضمن اعلام حمایت از روحانی، دورنما و تصوری از دانشگاه مطلوب و وضعیت جدید را نیز به تصویر میکشند. نامهها و بیانیهها و اظهارنظرها عمدتاً خواست تغییر و مطالبات مردم در انتخابات ٩٢ را به جریانهای سیاسی و استیضاحکنندگان و مردم یادآور شدهاند. ضمن آنکه جملگی تصویری به دست میدهند از فاجعهای که در هشت سال دولت نهم و دهم بر دانشگاه و دانشگاهیان رفته است. امضاکنندگان نامهها این استیضاح را در شرایطی که نُه ماه بیشتر از وزارت فرجی دانا نگذشته است اقدامی جناحی، با اهداف سیاسی و برای مأیوسکردن مردم ارزیابی کردهاند. مطالباتی که در این بیانیهها بیان شدند، هرچند اشتراکات بسیاری داشتند، ولی وسعت قابل توجهی از حوزههای دانشگاهی را هم دربرمیگرفتند. استیضاحطلبان در جلوگیری از طرح خواستهایی در این مدت که از سوی جامعۀ دانشگاهی تبیین و فریاد شد، شکست خوردند. همچنین هویت و جریانی که در ضمن این کنشها شکل گرفت و پیوندهایی است که در میان جامعۀ دانشگاهی، نه براساس یک رابطۀ سازمانی بلکه، بر مبنای خواستهایی مشترک برقرار شد، از دیدگان آنها پنهان ماند. با تحلیل محتوایی حدود پنجاه بیانیه و نامۀ دانشگاهی منتشرشده در هفتۀ منتهی استیضاح میتوان چنین مطالباتی را در ایدههای مطرحشده توسط جامعۀ دانشگاهی کشور بستهبندی کرد:</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ ایجاد فضای شور و نشاط و پویایی در دانشگاه و برطرفکردن فضای رخوت و «آرامش قبرستانی» با برداشتن مدیریت و نگاه امنیتی از دانشگاه؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ مقابله با بیعدالتی، رانتخواری و فساد علمی در دانشگاه؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ بازگرداندن دانشجویان محروم از تحصیل و لغو دستورالعمل ستارهدارکردن دانشجویان؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ بازگشت استادان اخراجی و توقف بازنشستگیهای اجباری؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ سپردن زمام امور دانشگاه به دست دانشگاهیان و انتخاب رؤسای دانشگاهها با نظر دانشگاهیان؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ ایجاد فضای باز سیاسی در دانشگاه با احیای تشکلهای مستقل و توقف برخوردهای غیرقانونی و تبعیضآلود با تشکلها و نهادهای قانونی دانشجویی؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ بازگشت قانونمداری و قانونمندی به دانشگاه؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ ارتقای رشد علمی؛</div>
<div style="text-align: justify;">
ــ دوری دانشگاه از بازیهای جناحی و سیاسی و تأکید بر استقلال و آزادی آکادمیک دانشگاه.</div>
<div style="text-align: justify;">
بهبود فضای علمی و فرهنگی، دوری از دروغ و تزویر و بیاخلاقی و دوری از افراط و تندروی در دانشگاهها از دیگر مطالبات بیانشدۀ دانشگاهیان است که در خلال سطور نامههای حمایت از فرجی دانا قابل رؤیت است. با بررسی و تحلیل آماری ٤١ نامۀ سرگشادۀ منتشرشده در هفتۀ منتهی به استیضاح در حمایت از وزیر علوم، میتوان به ارزیابی جامعی از درصد فراوانی اشاره به خواستهای مصرح در این بیانیهها دست پیدا کرد (نگاه کنید به نمودار). برای نمونه در ٧٤ درصد نامهها به فضای شور و نشاط و امید در دانشگاهها و برداشتهشدن مدیریت امنیتی اشاره شده است.</div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgf-YzofRb7bB0xbNLTVAvyVxZguSO-2YFpvD7K8NFoRCHWEY1bJ2nWBnLtGIbUf08wpe8_78R09V8eD36JzhdS2OV8srAebJzEEAEHxy_qt7UJI-PoARRijKu_PMTn7lpIk-LCuwWwF8w/s1600/IMG_2455.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em; text-align: justify;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgf-YzofRb7bB0xbNLTVAvyVxZguSO-2YFpvD7K8NFoRCHWEY1bJ2nWBnLtGIbUf08wpe8_78R09V8eD36JzhdS2OV8srAebJzEEAEHxy_qt7UJI-PoARRijKu_PMTn7lpIk-LCuwWwF8w/s1600/IMG_2455.jpg" height="180" width="320" /></a></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<b>نتیجهگیری</b></div>
<div style="text-align: justify;">
دولت تدبیر و امید و کارگزارانش که بنا بر تعریف باید بازیگر میدان سیاست رسمی و درون حکومت باشند، توفیق چندانی در مواجهه با استیضاح نداشتند. دولت باید شکست در مقابل استیضاحکنندگان را بپیذیرد؛ چرا که از حضور یک وزیر و شخصیت «فرهیخته، اندیشمند، صاحبنظر و مدیر» ــ به گفتۀ رئیسجمهور ــ محروم شد.(٣) اینکه چه دلایلی باعث شد در یک رقابت رسمی دولت وزیری را که باز هم به گفتۀ شخص رئیسجمهور توانسته است در فرصتی نُهماهه «فضای کمسابقهای از آرامش و نشاط را در دانشگاهها ایجاد کند»(٤) از دست بدهد، باید مورد واکاوی دقیق قرار گیرد؛ چرا که ادامۀ روند شکستها در میدان رسمی پروژۀ ناامیدسازی از دولت را با توفیق روبهرو میکند. اما مروری بر اتفاقات سیاسی پیرامون استیضاح وزیر علوم از منظری بازتر از نگاه سیاسی سنتی نشان میدهد استیضاحکنندگان هرچند در سطح رقابت جریانهای سیاسی در درون سیاست رسمی پیروز بودند و همچنین در هدف کلی ناامیدسازی در سطح افکار عمومی توفیق نسبی داشتند، اما در سطح حوزۀ عمومی پیروزی با کنشگران تغییرخواه و دانشگاهی بود. کنشگرانی که توانستند خواستهای خود را بهصورت مدون و مشخص بیان کنند و موجبات پایبندی دولت، و حتی جریانهای سیاسی معقول مخالف دولت، به ادامۀ راه فرجی دانا را فراهم آورند. اظهارنظرهای فردی بهصورت مصاحبه و یادداشت و مقاله و کنشهای جمعی در قالب نامههای سرگشاده حاوی مجموعۀ خواستهایی بود که توسط هزاران دانشجو، دانشگاهی و دانشآموخته و بدنۀ اجتماع در رابطه با دانشگاه و آموزش عالی تبیین، بیان و چارچوببندی شد که امکان نادیدهگرفتن آنها در آینده برای کارگزاران دولت دشوار و هزینهبر خواهد بود. بدینترتیب میتوان نتیجه گرفت که دولت برای موفقیت در ادامۀ راه باید با نگاهی غیرسنتی به سیاست تعامل و ارتباط خود با کنشهای جمعی غیررسمی و کنشگران تغییرخواه جامعه را افزایش دهد؛ نیروهای اجتماعیای که نشان دادهاند در موقعیتهای مهم، مؤثرترین نیروی سیاسی و تاکنون حامی تغییرات اصلاحطلبانه و تدریجی و سیاستهای میانهروانۀ دولت بودهاند.</div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
یادداشتها:</div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-size: x-small;">١. نگاه کنید به صفحههای اول روزنامۀ وطن امروز در هفتۀ منتهی به استیضاح بهویژه روزهای ٢٦، ٢٨و ٢٩ مرداد (روز استیضاح) و همچنین سه شمارۀ پیش از استیضاح کیهان ٢٧، ٢٨و ٢٩ مرداد که بهطور کامل به استیضاح اختصاص داشتند. </span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-size: x-small;">٢. مجموعۀ نسبتاً کاملی از این نامهها را میتوانید در لینک زیر بیابید: </span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-size: x-small;">https://bitly.com/bundles/o_7bo9115g00/3 </span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-size: x-small;">٣. سخنان رئیسجمهور در تقدیر از فرجی دانا پس از استیضاح در جمع علما و فضلای اردبیل. </span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span style="font-size: x-small;">٤. دفاع روحانی از فرجی دانا در هیئت دولت. </span></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-39288383431796015842014-09-13T08:35:00.000-07:002014-09-13T10:19:12.555-07:00جوانان و مشارکت سیاسی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">اختلاف سنی یا تفاوت در اجتماعی شدنِ سیاسی</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> منتشر شده در صدا شماره ٥*</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhFjZWSH_OIoQA_JiNKbuz9rvekmFLtkni0CcBsLZdi592qvOyN9yf8JIXK7nUBautYIaM326ueqxLJipGlRsmiLy_IcE3C-TMSU1bSmYSJwvCqP6__z4PkrQVQSws_PdsV-g8jZuKa1tg/s1600/IMG_2271.JPG" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhFjZWSH_OIoQA_JiNKbuz9rvekmFLtkni0CcBsLZdi592qvOyN9yf8JIXK7nUBautYIaM326ueqxLJipGlRsmiLy_IcE3C-TMSU1bSmYSJwvCqP6__z4PkrQVQSws_PdsV-g8jZuKa1tg/s1600/IMG_2271.JPG" height="200" width="145" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;">تاسیس حزب ندای ایرانیان بحث جوانان و سیاست را
به ویژه در میان اصلاح طلبان به موضوع روز تبدیل کرده است. اگر تا پیش از این جوانان
به مشارکت در شیوه هایِ نو کنشهای جمعی مشهور بودند و رویکرد سیاسی شان نیز بیشتر
با تندروی متناظر می شد، امروز حزب (درحال تاسیس) ندای ایرانیان این هردو تصور را
به چالش کشیده است. ندا جریانی است که هویت خود را با جوانی پیوندزده است اما هم
وارد محدوده سنتی مشارکت سیاسی میانسالان، یعنی فعالیت حزبی، شده است و هم خود را
میانه رو تعریف کرده و منتقد تندروی های پیشین است.</span><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_edn1" name="_ednref1" style="font-family: Arial, sans-serif;" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[i]</span></span></span></span></a><span style="font-family: Arial, sans-serif;">
این پدیده ما را به نگاه دقیق تری درباره سیاست ورزی جوانان و رابطه نسل های مختلف
سیاسی می کشاند. در این یادداشت قصد دارم به عامل «اجتماعی شدن سیاسی» برای توضیح تفاوت
رفتار و رویکرد سیاسی نسل ها اشاره کنم و از این رهگذر تاکید کنم ریشه و دلایل
زمینه ساز شکل گیری تاسیس حزب ندا با هویتِ «جوان» جدی و قابل تامل برای آینده
اصلاح طلبی است.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>تفاوت سنی<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی به تفاوت های
معنادار رفتارهای سیاسی و مشارکت سیاسی جوانان با دیگر گروه های سنی اشاره دارند. نخست
آن که جوانها بیشتر از دیگر رده های سنی در فعالیت های سیاسی مشارکت دارند. دلیل
این امر داشتن منابع نسبتا کافی از نظر وقت آزاد و نداشتن تعلقات و درگیری های شخصی
است که توجه جوانان را به کنش های جمعی جلب می کند. به همین دلایل جوانان راحت تر می توانند
ریسک و هزینه فعالیت های سیاسی را بپذیرند و بپردازند. علاوه برآن جوانان در شبکه های
اجتماعی ای حضور دارند، چون دانشگاه، که از طریق آن انگیزه های مشارکت در آنها تقویت
می شود. تفاوت دیگر مشارکت سیاسی جوان ها
با میان سالان به شیوه های مشارکت سیاسی مرتبط است. مثلا با آشنایی بیشتر جوانان
با امکانات تکنولوژیک و درگیری در شبکه های آنلاین، شیوه های جدیدی که با رشد
اینترنت پدیدآمده اند بیشتر مورد استقبال جوانان قرار می گیرند و مشارکت جوانان در
آنها پررنگ تر از دیگر گروه های سنی اجتماعی است. اما تفاوت جوانان و میان سالان در
سیاست ورزی تنها در میزان مشارکت و شیوه های آن خلاصه نمی شود، تفاوت اصلی در
رویکردها و نگرش ها و ارزش های سیاسی به چشم می آید. حتی این تفاوتها در نگرش ها
و ارزش های سیاسی گاهی خود ریشه همان تفاوت در میزان و شیوه مشارکت سیاسی هستند.<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_edn2" name="_ednref2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">تفاوت نسلی و تفاوت در «اجتماعی شدنِ سیاسی» (</span><span dir="LTR">Political Socialization</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">واقعیت این است که تفاوتی که در مشارکت سیاسی
گروه های سنی متفاوت دیده می شود تنها به دلیل تفاوت سنی، یعنی جوانی و میان سالی
و پیری، نیست، بلکه مکانیزمِ اجتماعی دیگری نیز در این تفاوت دخیل است که آن را
اجتماعی شدن سیاسی نامیدهاند. اجتماعی شدنِ سیاسی به فرایندی گفته می شود که طی
آن نگرش ها، باورها و ارزش های افراد نسبت به سیستم سیاسی و نقش شان به عنوان
شهروند در آن سیستم سیاسی شکل می گیرند (گرین برگ </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">١٩٧٠</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">). این فرایند می تواند طی دوران مدرسه و کودکی که
افراد تحت آموزش های دولتی و حکومتی قرار می گیرند صورت گیرد یا در جوانی حاصل
تجربه های شخصی افراد و در پیوند با روابط اجتماعی و کنش های سیاسی باشد. اینکه
افراد در چه مدارسی تحصیل کنند، در چه دوره حکومتی دوران کودکی خود را بگذرانند و
شاید از آن مهمتر اینکه در چه دوره و چه زمانه ای وارد فعالیت های سیاسی و در چه
گروه های سیاسی درگیر و عضو شوند، می تواند افراد متفاوتی از نظر سیاسی بوجود
آورد. این مکانیزم وقتی در ابعاد وسیعی به دلیل رویدادها و تغییرات کلان سیاسی و
تاریخی اعمال می شوند، دو «نسلِ» متفاوت و متمایز از نظر نگرش و رفتار سیاسی پدید
می آورند. رویدادهای کلان سیاسی به ویژه جنبش های اجتماعی فراگیر و انقلاب ها که
گروه های وسیع اجتماعی را درگیر خود می کند تاثیر عمیقی بر نگرش ها و ارزش های
سیاسی نسل فعال در آن می گذارد که عموما افراد جوان -در آن برهه- هستند که به
تازگی نیز وارد فعالیت سیاسی شده اند. ضمن آنکه تغییر حکومتها نیز نسل های
متفاوتی را از نظر آموزش سیاسی پدید می آورد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">در جامعه ما رویدادی چون انقلاب اسلامی </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">٥٧</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">دو نسل متفاوت با اجتماعی شدن
سیاسی متفاوت پدید آورده است. همان طور ملی شدن صنعت نفت، دوران جنگ، جنبش اصلاح طلبی
و رویدادهای پس از هشتادوهشت که نسل های متفاوت از نظر اجتماعی شدن سیاسی بوجود
آوردند. افرادی که روند سیاسی شدنشان در هریک از این دوره ها اتفاق افتاده اند از
نظر دیدگاهی، نگرشی و به تبع آن رفتاری میتوانند متمایز از دیگر افراد باشند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>جوانان اصلاح طلب یا نسل دیگر اصلاح طلبان<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">اگر بپذیریم جوانان حامی ندا مانند هیات موسس آن
</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">بین ۵ تا ۱۵ سال سابقه فعالیت
حزبی و تشکیلاتی داشته اند<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_edn3" name="_ednref3" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[iii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a> به این
معناست که فرایند اجتماعی شدن سیاسی آن ها یا در دوره اصلاحات یا دوره پس از ٨٨ طی
شده است. همین که در گفتار موسسان ندا یک عقبگرد و یادآوری به گفتارهای غالب در
دوران اصلاحات به چشم می آید از نشانه های همان اجتماعی سیاسی شدن این جوانان در
آن دوران است. ضمن اینکه غالب آن ها با
داشتن کمتر از سی و پنج سال سن، در جمهوری اسلامی تحصیل کرده و آموزش های
اولیه و عمومی سیاسی/شهروندی خود را همگی در مدارس
و مساجد و صداوسیمای این حکومت فراگرفته اند. این دقیقا در مقابل میانسالان و
پیرانِ اصلاح طلب است که اجتماعی شدن سیاسی آنها در دوره های پیش از انقلاب یا بلافاصله
پس از آن اتفاق افتاده است و عموما دوران کودکی و نوجوانی خود را در دوره رژیم
سابق گذرانده اند. این امر پیشبینی کننده تفاوت عمده ای در نگرش ها، باورها و
ارزش های این دو گروه است. حتی در دوره اصلاحات که این دو در یک جریان فعال بودند تجربیات
سیاسی نسبتا متفاوتی را پشت سر گذاشته اند؛ تجربه سیاسی کارگزاران دولتی و
پارلمانی در دوره اصلاحات و حامیان اصلاحات یکسان نیست. این مساله ای است که ما را
وا می دارد به شکل گیری نسل های متفاوت با رویکردها و نگرش های متفاوت سیاسی در
درون اصلاح طلبان به شکل جدی تری نگاه کنیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>نتیجه<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">مسلما همه هم نسلان ندایی ها
با آنها هم رای و همداستان نیستند و مسلما همکاری و تجربه مشترک سال های اخیر
نسل های مختلف اصلاح طلبان به نزدیک شدن باورها و نگرش ها کمک کرده است. اما این
واقعیتی است که در میان اصلاح طلبان همچنان گروه های سنی متفاوتی با اجتماعی شدنِ
سیاسی کاملا متفاوتی وجود دارند. در دوره اصلاحات باوجود این تفاوت به دلیل
فرادستی نسل پیشین اصلاح طلبان، مجالی برای بروز این تفاوت ها در نگرش ها و ارزش ها
نبود. اما امروز با حضور و خودباوری ای که جوانان به واسطه نقش اثرگذارشان در رویدادهای
سال های اخیر بدست آورده اند پوشاندن و نادیده گرفتن این تفاوت ناممکن شده است. مشکل
دیگر امروزه اصلاح طلبان محدودیت های پیشروی فعالیت های علنی آن ها است که دو شکاف سنی و نسلی را رویهم قرار داده
و تقویت کننده هم کرده است. جوانانی که بواسطه جوانی آماده فعالیت سیاسی اصلاحطلبانه
هستند، نمی توانند دست روی دست گذاشته و نظاره گر باشند تا روزی در انتخاباتی
تصمیم و اجماع زعما و پیران اصلاحطلبی فعالیت سیاسی ای را رقم بزند. این مساله جدی ای
است که منحصر به جوانان موسس ندای ایرانیان نیست و نخواهد بود. در شرایط حاضر ظرف هایی
برای فعالیت مستقل دو نسل متفاوت اصلاح طلبان و دو نگرش و باور متفاوت درون اصلاح طلبان
نیازش به شدت به چشم می آید و عوامل واگرایی نسل ها در میان اصلاح طلبان زیاد است.
دیدن و به رسمیت شناختن این تفاوت نسلی اولین گام برای حل آن به نحوی است که اصلاحات
از آن منتفع شود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">ندا چه پابگیرد چه نگیرد،
چه بر اصول اعلام شده خود که نمی خواهد در صف اصلاح طلبان انشقاق ایجاد کند، بماند
یا نماند، یک تلنگر جدی برای توجه به این شکاف نسلی-سنی در میان اصلاح طلبان است.
شکافی که میتواند زمینه ساز یک پوستاندازی درون اصلاح طلبی باشد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span>
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">* این متن با متن انتشار یافته در «صدا» مقداری تفاوت های ویرایشی و جمله بندی دارد. </span><span style="font-family: Arial, sans-serif;"> </span></span><br />
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">
</span></div>
<div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<!--[if !supportEndnotes]-->
<br />
<hr size="1" style="text-align: left;" width="33%" />
<!--[endif]-->
<br />
<div id="edn1">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_ednref1" name="_edn1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[i]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> برای نمونه گفت وگوی ایلنا با یکی از اعضای موسس
ندای ایرانیان را بخوانید: </span><span dir="LTR">http://bit.ly/1pgzp0s</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><o:p></o:p></span></span></div>
</div>
<div id="edn2">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_ednref2" name="_edn2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> مثلا در اغلب جوامع شکلهای مطلوبِ کنشگری جوانها
فردگرایانه، موضوع محور (برخلاف باور یا ایدئولوژی محور) و کمتر برآمده از شکافهای
سنتی اجتماعی است که در سطح کلان، متاثر از فراگیری نگرشِ فردگرایی و مصرفگرایی و
اثر جهانیشدن است.<o:p></o:p></span></span></div>
</div>
<div id="edn3">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/YouthPoliticalSocialization-Seda-1.docx#_ednref3" name="_edn3" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[iii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> <span lang="FA">گفت وگوی عصر قانون با مسئول
کمیته تشکیلات حزب در حال تاسیس ندای ایرانیان: </span></span><span dir="LTR">http://bit.ly/1lelPcM</span></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><o:p></o:p></span></div>
</div>
</div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-1371751706002817312014-08-16T17:18:00.004-07:002014-09-05T03:58:34.785-07:00ریشه های سیاسی کینه و نفرت پراکنی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
وقتی چارچوبی برای نارضایتی نیست<br />
<br />
منتشر شده در صدا شماره یک<br />
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiYxWLbHOWI1RuEq7CRujWqXwqSFuMy5ux-Xf9k6KUfTfWDNmOwjSGZN6Qoro8CkNzC87iYMWaDb2APzg6v5tHABtxmmhQROCeSmN6kE6Xa2F0Mr4KJzVcIXWwTCigMqimFvsvuw6GmfP8/s1600/IMG_1572.JPG" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiYxWLbHOWI1RuEq7CRujWqXwqSFuMy5ux-Xf9k6KUfTfWDNmOwjSGZN6Qoro8CkNzC87iYMWaDb2APzg6v5tHABtxmmhQROCeSmN6kE6Xa2F0Mr4KJzVcIXWwTCigMqimFvsvuw6GmfP8/s1600/IMG_1572.JPG" height="200" width="150" /></a></div>
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">خشونت و تخاصم در جامعه سیاسی ایران یکی از موانع
رشد و ارتقای دموکراسی است. این خشونت هم می تواند در کنش سیاسی به چشم آید و هم
در گفتار سیاسی. نمونه های کنشهای خشونت آمیز از ترور سعید حجاریان یا برهم زدن
تجمعات قانونی و مسالمت آمیز می توان نام برد که بیشتر از سوی اقلیتی افراطی
برنامه ریزی و اجرا می شوند. اما گفتارهای خشونت آمیز شیوع بیشتری حتی درمیان
طرفداران اصلاح طلبی دارد. جنبش های اجتماعی و جریان های اصلاح طلبانه و دموکراسی خواهِ
بعد از دوم خرداد هرچند در زمینه خشونت پرهیزی در کنش های سیاسی موفق عمل کرده اند
اما در برخی مقاطع در زدودن خشونت از گفتار سیاسی خود ناتوان بوده اند. بخشی از خشونت در ادبیات سیاسی و گفتار سیاسی
جنبه شخصی دارد که به خصوصیات افراد بازمی گردد که موضوع این یادداشت نیست. اما
بخشی از خشونت خواسته یا ناخواسته ریشه در برنامه سیاسی جریان ها و گروه های سیاسی
دارد که در این نوشته تاکیدم بر این نوع خشونتِ گفتاری است که راه سازش و میانه روی
را تنگ کرده و تضاد و تخاصم را افزایش می دهد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">ادعای این یادداشت این است که بخش عمده ای از
خشونت و تخاصم در میان نیروهای سیاسی از گفتار و ادبیات سیاسی ای که این نیروها
برای تفسیر مسائل و مشکلات سیاسی پیش می گیرند سرچشمه می گیرد. هرچقدر این تفاسیر
در چارچوب های تجویزگرایانه و ارائه راه حل های سیاسی و تخصصی باشد و از چارچوبهای
تفسیری سرزنشگرانه دوری کند ما شاهد فضای سیاسی به مراتب عقل مدارانه و غیرخشونت آمیزتری
خواهیم بود.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">چارچوب بندی و معناسازی نارضایتی سیاسی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">یکی از ریشه های اصلی خشونت در گفتار و راهبرد
خشونت آمیزِ یک نیروی سیاسی -و به تبع آن در کنش هواداران- از چارچوبی برمی آید که
نیروی سیاسی برای تفسیر سیاسیِ نارضایتی یا یک خواست عمومی اتخاذ می کنند. در
مطالعات جنبش های اجتماعی فرایند</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> تفسیر و توضیحِ سیاسی یک نارضایتی یا خواست را
با مفهوم چارچوببندی (</span><span dir="LTR">framing</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)
توضیح می دهند.<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn1" name="_ednref1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[i]</span></span><!--[endif]--></span></span></a> مفهوم
چارچوببندی برگرفته از تعریف قدیمی گافمن است که چارچوببندی را طرح واره ای می</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">داند که افراد را
قادر می سازد از یک واقعه درک و تشخیص داشته باشند.<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn2" name="_ednref2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
چارچوببندی در عالم سیاست به اتفاق ها یا موقعیت ها معنا می بخشد و به تبعِ آن
کنشی را جهت می دهد. چارچوببندیِ اعتراض جدا از تبدیل مشارکت کنندگان بالقوه به
بالفعل<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn3" name="_ednref3" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[iii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>،
در آینده اعتراض و سمت و سوی گفتگو یا تقابل نیز تعیین کننده است. یعنی بسته به
آنکه یک نیرو یا جریان سیاسی چه نوع چارچوب بندی ای را اتخاذ می کند و چگونه یک
موضوع را معنای سیاسی می بخشد می توان جهت گیری آن را به سوی یک کنش خشن و تقابلی
یا کنشی مسالمت آمیز و آشتی جویانه پیشبینی کرد. به همین دلیل در ریشه یابی خشونت
اهمیت دارد که به چارچوببندی تفسیری نیروهای سیاسی توجه کنیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">انواع چارچوب بندی و تاثیر آن بر جهت گیری کنش
جمعی</span></b><b><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">شارحانِ مفهوم چارچوب بندی در جنبش های اجتماعی
و کنش جمعی سه نوع اصلی از چارچوب بندی را در میان گفتار و نوشتار نیروهای سیاسی
تشخیص داده اند: تشخیصی(</span><span dir="LTR">diagnostic</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>)، تجویزی(</span><span dir="LTR">prognostic</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) و
انگیزشی(</span><span dir="LTR">motivational</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>).<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn4" name="_ednref4" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[iv]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">هر برنامه یا گفتار سیاسی می تواند شامل یک یا
ترکیبی از این سه نوع چارچوبِ تفسیری باشد. یک چارچوبِ «تشخیصی» یک مشکل عمومی را
تشخیص داده و برجسته می کند. گاهی نیز در این چارچوب دلیل یک مشکل به یک فرد، حزب
یا جریان سیاسیای نسبت داده می شود که در
این صورت چارچوب تفسیری «سرزنشگرانه» نامیده می شود. اما تفسیری که از چارچوب
«تجویزی» استفاده کند، پیشنهادی برای حل مشکل ارائه می دهد و به آنچه که باید برای
رفع مشکل انجام داد می پردازد. برای فراخوان به یک کنش جمعی یا یک اقدام جمعی نیز
از چارچوب های تفسیری انگیزشی استفاده می شود.<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn5" name="_ednref5" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[v]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
تمرکز این یادداشت بر خشونت در گفت وگو و بحث و اشتراک گذاری باورها و اصول است که
به مرحله بسیچ اقناعیِ نیروهای سیاسی مرتبط است. در این مرحله تنها تفاسیر و
گفتمان ها و برنامه هایی در چارچوب های تشخیصی، تجویزی و سرزنشگرانه به چشم می خورد
و نه چارچوب انگیزشی که به مرحله بسیج برای کنش مربوط است. <span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_edn6" name="_ednref6" title=""><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "Calibri","sans-serif"; font-size: 11.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">[vi]</span></span></a></span></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12.0pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">بطورکلی برای آنکه تشخیص بدهیم یک گفتار یا
برنامه سیاسی واجد چه نوع چارچوب بندی</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">ای است کافی است با در متن یا کلام و شعار پاسخ
به سه پرسش زیر را جستجو کنیم: بر روی چه مشکلی دست گذاشته می شود، چه پیشنهادی
برای حل مشکل داده می شود و چه کسی سرزنش می شود یا مسئول خوانده می شود.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">یافته ها نشان داده است تفسیرهایی که به چارچوب بندی های
«تشخیصی» و به ویژه «سرزنشگرانه» اکتفا می کنند، بیشتر به رادیکال شدن یک جریان
سیاسی، جنبش اجتماعی یا کنش جمعی می انجامد و در فضای سیاسی تضاد و تخاصم ایجاد می کنند.
درحالیکه تفسیر و معناسازی در چارچوب بندی تجویزی بیشتر به سوی سازش و کنش های
عقلانی در میان نیروهای سیاسی حرکت می کند. در سطح فردی نیز تصمیم به مشارکت در
کنش های غیرخشونت آمیز یا خشونت آمیز بستگی به چارچوبِ تفسیری دارد. هرچه نیروهای
سیاسی از چارچوب های تشخیصی و سرزشگرانه بیشتر در گفتار خود استفاده کنند احتمالا
مشارکت از مسیر غیرعقلانی و کنش های خشونت آمیز بیشتر خواهد شد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">نتیجه گیری<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">شعار اعتدال در انتخابات گذشته با اقبال عمومی جامعه
مواجه شد و بازتاب خواست اکثریت جامعه در بازگشت بر مدار عقل و منطق و میانه روی
نیز در همین آرا قابل مشاهده است. تبعات سنگین و منفیِ فرادستی افراطیان در هشت
سال گذشته و اوج گیری تقابل و تخاصم در میان نیروهای سیاسی نیز بر کسی دیگر پوشیده
نیست. در این فضای سیاسی و این اتفاق نظر عمومی و با برآمدن دولت تدبیر و امید بیش
از پیش اهمیت زدودن خشونت و تخاصم در مواجهه های سیاسی ضروری به نظر می رسد. جامعه
سیاسی هم اکنون نیاز به آرامش و گفت وگویی دارد که در آن میانه روان و عقل مداران
صدایشان بیش از پیش شنیده شود. برای تشخیصِ گفتارهایی که بذر تخاصم می کارند و گفت وگو
و نقد را به سوی خشونت کلامی و جدا لهای بی ثمر می کشانند می توان از مفهوم چارچوب بندی
استفاده کرد. گفتارها و برنامه هایی که بیشتر به سرزنش یک جریان و گروه به عنوان
علت العلل مشکلی تاکید دارند و از ارائه راه حل برای آن مشکل پرهیز می کنند،
بیشترین احتمال تخاصم و خشونت را در خود می پرورانند. در مقابل آن گفتارهایی که
ضمن «تشخیص» مشکلات، بیشتر به «تجویز» راه حل های عملی می پردازند زمینه را برای
گفتوگویی سازنده و بدون خشونت پیش خواهند برد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">نیروهای سیاسی در تفسیر و ترجمان نارضایتی یا
وضعیت سیاسی در برنامه ها و گفتار خود باید به چارچوبِ تجویزی اعتنا بیشتری داشته باشند
تا گفت وگو و کنش سیاسی در بستری غیرخشونت آمیز و عقل مدارانه انجام پذیرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<br />
<div>
<!--[if !supportEndnotes]--><br clear="all" />
<hr align="left" size="1" width="33%" />
<!--[endif]-->
<br />
<div id="edn1">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref1" name="_edn1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[i]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> برای
مروری بر این چشمانداز فکری نگاه کنید به:<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" style="text-align: left;">
<span style="font-size: x-small;">Benford, R. D., & Snow, D. A. (2000). Framing processes and social
movements: An overview and assessment. <i>Annual Review of Sociology, 26</i>,
611-639.<o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn2">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref2" name="_edn2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> این مفهوم در روانشناسی توسط گافمن در کتاب زیر
عرضه شد که بعدها با تغییراتی توسط گامسن و بنفورد و اسنو به حوزه مطالعه جنبشهای
اجتماعی آورده شد.<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" style="text-align: left;">
<span style="font-size: x-small;">Goffman, E. (1974). <i>Frame analyses: An essay on the organization of the
experience.</i> New York: Harper Colophon.<o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn3">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref3" name="_edn3" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[iii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> برای آشنایی با فرایند تبدیل مشارکتکنندگان
بالقوه یا همدلان به مشارکت کنندگان بالفعل نگاه کنید به:<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: left; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span dir="LTR">Klandermans, B.,
& Oegema, D. (1987). Potentials, networks, motivations, and barriers: Steps
towards participation in social movements. <i>American Sociological Review, 52</i>,
519-531.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></span></div>
</div>
<div id="edn4">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref4" name="_edn4" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[iv]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> نگاه کنید به:<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" style="text-align: left;">
<span style="font-size: x-small;">Snow, D. A., & Benford, R. D. (1988). Ideology, frame resonance and
participation mobilization. In B. Kalndermans, H. Kriesi, & S. Tarrow
(Eds.), <i>International Social Movement Research</i> (pp. 197-218). Greenwich:
JAI Press.<span dir="RTL" lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><o:p></o:p></span></span></div>
</div>
<div id="edn5">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref5" name="_edn5" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[v]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> <span lang="FA">سه گفته زیر نمونه سه چارچوب بندی
تشخیصی، تجویزی و انگیزشی هستند: بی کاری مشکل جامعه ماست، دولت عامل بی کاری است
و جذب سرمایه خارجی راه حل مشکل بیکاری است.<o:p></o:p></span></span></span></div>
</div>
<div id="edn6">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Seda-Anger.docx#_ednref6" name="_edn6" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: Calibri, sans-serif; line-height: 115%;">[vi]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span> بسیج
سیاسی که مهمترین کارکرد نیروها، احزاب و سازمان های سیاسی است دو مرحله دارد که
یکی مرحله گفتمان سازی یا قانع</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">سازی (</span><span dir="LTR">Consensus mobilization</span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span>) و دیگری مرحله بسیج برای کنش (</span><span dir="LTR">Action mobilization</span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span>) است. برای آشنایی با این دسته بندی
نگاه کنید به:<o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" style="text-align: left;">
<span style="font-size: x-small;">Klandermans, B. (1997). <i>The social psychology of protest.</i> Oxford,
UK: Blackwell Publishers.</span><o:p></o:p></div>
</div>
</div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-80904152925428399892014-08-11T06:01:00.000-07:002014-08-12T04:13:01.440-07:00کنش جمعی حمایت از مظلومان غزه و دستاوردهای داخلی آن<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
منتشر شده در <a href="http://www.etemaad.ir/PDF/93-05-20/07.pdf">روزنامه اعتماد، ٢٠ مرداد ١٣٩٣</a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgKeS6VV7UdDDZb7wWIWL-4SXrz_x9hnKtD1hj_68ZTcYKUuBetKEUof4EsqMJ2m7XHEbR3C4yjfsBTuKW0ASmH3AetfUxrGkx2FTeBNfQNuyW0T-dvhB-aFJcrCsPqnM84a998U0JCXE8/s1600/IMG_1944.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em; text-align: justify;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgKeS6VV7UdDDZb7wWIWL-4SXrz_x9hnKtD1hj_68ZTcYKUuBetKEUof4EsqMJ2m7XHEbR3C4yjfsBTuKW0ASmH3AetfUxrGkx2FTeBNfQNuyW0T-dvhB-aFJcrCsPqnM84a998U0JCXE8/s1600/IMG_1944.jpg" height="320" width="179" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">تقریبا یک ماه از آغاز
دور جدید درگیری در جنوب فلسطین اشغالی و هجوم ارتش اسرائیل به نوار غزه می گذرد.
هرچند در این یک ماه واکنش رسانه</span><span dir="LTR"></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">های رسمی و تریبون های
حکومتی کم و بیش مانند گذشته بوده است، اما واکنش جامعه ایرانی از نظر میزان
فعالیت و نوع نگاه به این واقعه (که شاید بهتر باشد آن را فاجعه انسانی بنامیم)
متفاوت و بی سابقه است. جامعه ایرانی به ویژه کنشگران غیررسمی جوانِ تغییرخواه و
افرادی که عموما به دلیل فرادستی صدای مراجع رسمی و حکومتی، یا پیش از این منفعل بودند
یا صدایشان به جایی نمی رسید، این بار بسیار پرصدا و فعال با این واقعه برخورد و تقریبا نگاهشان را بر دیگر مراجع غالب
کردند. جوانانی که حتی منتسب به آن بودند که بخشی شان روزی شعار نه غزه، نه لبنان را
در خیابان ها سرداده اند در این یک ماه غزه و فلسطین اصلی ترین دغدغه شان و پررنگ ترین
و جدّی ترین موضوع گفت وگوها و کنش هایشان است.
کنش هایی که از نظر شکل از مشارکت در تجمع مقابل سازمان ملل و تظاهرات روز قدس تا
برپایی کنش های نمادین و هنری و مشارکت در
کمپین های بین المللی و از نامه سرگشاده جمعی تا بازنشر نوشته ها و فیلم ها در
شبکه های اجتماعی آنلاین تنوع داشتند.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">این کنش ها تا به آن حد
غیرقابل انتظار و درعین حال غیرقابل چشم پوشی بودند که بسیاری را بر توضیح آن برداشت.
گروهی آن را با بدبینی مشکوک دانسته و گروهی آن را بازگشت از اصول و عقاید دانستند.
ادعای این نوشته این است که برای ارزیابی و توضیح این واکنش غیرمنتظره و چشم گیر
نیاز است با نگاه و از دریچه جدیدی به این کنش ها و اعتراض ها نظر بیاندازیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">برای توضیح این واکنش تامل
در دو پرسش اساسی بااهمیت است. آیا این
کنش های سازمان نیافته، بدون رهبری و عموما بدون هدف مشخص -به این معنا که هدف تاثیر
مستقیم بر تصمیمی سیاسی نداشته و راه حل مشخصی ارائه نمی دهد- را می توان نوعی از مشارکت
سیاسی جامعه یا اعتراض سیاسی جمعی دانست؟ و دیگر آنکه اصولا تاثیر این اقدامات چه
بود و چه خواهد بود؟ برای پاسخ به این دو پرسش ابتدا مروری کوتاه بر تعریف یا
برداشت دانش جامعه شناسی و سیاست از مشارکت سیاسی و از طرف دیگر بر شیوه ارزیابی دستاوردهای
کنش های جمعی خواهیم داشت. سپس این تعاریف و شیوه های ارزیابی را در موضوع عینی
مورد بحث به کار خواهیم گرفت.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>شیوه های مشارکت<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">دهه ها یکی از دغدغه های جامعه شناسی و سیاست
بویژه در دموکراسی های جهان توضیح و پیشبینی روندِ مشارکت سیاسی اجتماعی شهروندان
است. عموما این روند با مفاهیمی چون سرمایه اجتماعی یا اعتراضات سیاسی گره خورده و
تلاش شده است با شیوه های متفاوت این مفاهیم اندازه گیری و به بحث گذاشته شوند. در
این راه در مقاطعی یافته ها نگران کننده بوده و به هشدارهایی در روند نزولی مشارکت
شهروندان انجامیده است. برای نمونه کمتر شدن اتفاق های جمعی و مشارکت کمتر افراد
جامعه در اجتماع ها یا سیر نزولی تعداد افراد عضو در احزاب و تشکل های رسمی هشداری
در کاهش سرمایه اجتماعی و به تبع آن نزول قدرت جامعه مدنی درنظر گرفته شده است. یا
سیر نزولی تناوب و مقیاس تظاهرات ها نشانه ای از کم شدن مشارکت یا بی تفاوتی جامعه
نسبت به سیاست و مشارکت های سیاسی اجتماعی ارزیابی شده است. اما واقعیت این است که
با وجود این گاه به گاه هشدارها و نگرانی ها و پیش بینی هایِ نزول مداخله شهروندان
در سیاست، هنوز، بویژه در دموکراسی های بالغ که دغدغه بیشتری برای مشارکت سیاسی
دارند، نشانه ملموسی در عدم مشارکت شهروندان به چشم نیامده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">پژوهش هایی که محل ها و فضاهای غیرسنتی و جدیدِ
دور هم جمع شدن را نیز درنظر گرفته و محاسباتی که شیوه های متفاوت و نوظهورِ مشارکت
سیاسی که عموما با رشد تکنولوژی محقق شده اند را دخیل کرده اند سطح ثابت مشارکت
سیاسی اجتماعی شهروندان اروپایی و آمریکایی در پنجاه سال گذشته را ثابت کرده و
نشان داده اند.(١) واقعیت این است که مساله اصلی در توضیح مشارکت سیاسی و ارزیابیِ توانمندیِ
جامعه مدنی، فهم شیوه هایی است که جامعه با توجه به امکانات، تغییرهای کلان در سیاست
و شیوه های زندگی، برای مشارکت سیاسی و
تاثیر بر سرنوشت سیاسی اتخاذ می کند و گاهی خود را با آن تغییرات سازگار می کند.
امروزه لزوما عضویت در احزاب و سازمان های سیاسی و مشارکت در کنش های منسوب به آن
شیوه های معمول مشارکت شهروندان جدید نیست. بلکه گروه های غیررسمی یا حتی شکل هایی
از اجتماع های منعطف با پیوندهای ضعیف خود می توانند محمل های مشارکت سیاسی
شهروندان باشند که نادیده گرفتن آن ها یا دست کم گرفتن اثر آن ها ما را در نتیجه گیریهایمان
به خطا خواهد کشاند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>دستاوردهای مشارکت<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">جنبش های اجتماعی و کنش های
جمعی عموما با گستردگی مشارکت کنندگان و توان بسیج مردمی شان شناخته و بررسی
و با میزان تحقق وعده های مستقیما سیاسیشان و تاثیری که در خط مشی های سیاسی می گذارند
ارزیابی می شوند. ولی کنش های جمعی عموما تأثیراتی در ابعاد گسترده تری از اهداف و
وعده های سیاسی اولیه و همینطور دلایل
اولیه شکل گیری شان برجای می گذارند و چه بسا پیامدهای ناخواسته و غیرمستقیم کنش های
جمعی مردمی به مراتب ماندگارتر و بااهمیت تر از اهداف مستقیما سیاسی باشند. از آن جمله
است تغییرات فرهنگ سیاسی و حتی هنجارهای اجتماعی، تاثیر بر فهم و ادبیات سیاسی بر
موضوعی خاص و همان طور تأثیرات بر سامان و سازمان نیروهای سیاسی.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">هرچند یک کنش جمعی یا
اعتراض سیاسی درتلاش است خواست هایش و موجودیتش از سوی مسئولان و حکومت شناسایی
شود ولی درعین حال تلاش می کند تا افکار عمومی را نیز تحت تاثیر قرار دهد و با خود
همراه کند. اینکه چقدر موفق می شود سیاست جاری را تحت تاثیر قرار دهد یک بحث در
دستاوردهای کنش جمعی است اما اینکه چقدر افکار عمومی متاثر می شود بحث دیگری است
که باید مورد توجه قرار گیرد. نکته دیگر آن است که در هر کنش جمعی ای ما
شاهدیم که سامان های جدید سیاسی ای شکل می گیرد و هویت های جمعی جدیدی خلق یا
تقویت می شود. حتی افراد مشارکت کننده در اغلب موارد پس از مشارکت در کنشی جمعی خود را بیشتر
به عنوان یک فعال سیاسی یا یک کنشگر اجتماعی، مدنی شناسایی می کنند. این هر دو برای جوامعی که بویژه دارای سازمان های
سیاسی متشکل و قدرتمند نیستند و از سوی دیگر مشارکت سیاسی سنتی نهادینه و هنجاری
تعریف شده نیست حائز اهمیت ویژه است. نکته اصلی آن است که در
ارزیابی دستاوردهای کنش های جمعی، مشارکت سیاسی شهروندان و اعتراضات سیاسی نباید
تنها بر تاثیرات مستقیم سیاسی تمرکز کرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><b>نتیجه<o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">حال اگر به دو پرسش
ابتدایی نوشته بازگردیم از هر دو نظر پاسخ ما مثبت خواهد بود. واکنش های یک ماهه
اخیر که بازتاب آن در شبکه های اجتماعی و حضور در محل های عمومی به روشنی به چشم
آمدند، هم شیوه هایی از مشارکت سیاسی
شهروندان و کنش های جمعی سیاسی بوده اند و هم دستاورد مثبت برای جامعه
سیاسی و اجتماع به همراه دارند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">اعتراضات سیاسی و مشارکت سیاسی اجتماعی دیگر
محدود به عضویت در سازمان های سیاسی و مشارکت در شیوه های معمول اعتراضی مانند
تظاهرات، تجمع و اعتصاب نیست. بلکه شیوه های مشارکت در سرنوشتِ سیاسی به مراتب
متنوعتر و گسترده تر از گذشته شده اند. با توجه به امکانات و فضای موجود سیاسی در
ایران کمپین های آنلاین، نامه نویسی های جمعی، حتی فعالیت ها درشبکه های اجتماعی شخصی در جهت تغییر رویکرد
یا باور سیاسی دوستان و نزدیکان، از شیوه های مشارکت سیاسی اجتماعی می توانند باشند.
در مواجهه با کشتار غزه ما شاهد شکل های متنوع و گسترده چنین کنش هایی بودیم که
جملگی مستقل ازتشکل ها و مراجع رسمی و متفاوت از شکل های معمول اعتراض بودند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 12pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">دستاوردهای این کنش ها و واکنش ها را هم نمی توان
تنها در نتیجه مستقیم سیاسی آن که در رابطه با توقف حمله نظامی اسرائیل یا
برداشتن حمایت غرب بویژه آمریکا از جنایات اسرائیل است، ارزیابی کرد. بلکه
دستاوردهای داخلی این کنش ها به مراتب چشمگیرتر می تواند
باشد. در زمینه این کنش ها گفتمان و ادبیاتی درحال خلق و توسعه است که مستقل از رویکردهای سیاسی سنتی که از دریچه اقتدارگرایی یا افراط گرایی یا با انگیزه منافع
سیاسی به تحولات نگاه می کنند شکل گرفته است. در کنشهای صورت گرفته ما شاهد تلاش
برای بازشناسی تاریخی درگیری فلسطین و اسرائیل هستیم. شناخت بلاواسطه و ملموس سیاست
بین المللی و معادلات و فاکتورهای دخیل در آن اتفاقی است که بسیاری از شهروندان برای
اولین بار آن را درمی یابند. درعین حال در خلال این کنش ها شاهد شکل گیری و قوام هویت های
جدید هستیم و پیوندها و شبکه هایی از کنشگران غیررسمی بوجود آمده که برای
جامعه ما غنیمت است. این ها همه جدا از تاثیری است که این موج بر ادبیات رسمی و
دیگر حلقه های رسمی تر سیاسی گذاشته است.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">واقعیت این است که واکنشِ
عمده جریان فعال سیاسی جوان کشور به فجایع غزه و حمله اسرائیل به مردم بی دفاع
نه به دست هایی پشت پرده مرتبط است و نه تجدید نظر در باورهای اصلاح طلبانه و
تغییرخواهانه. بلکه کنشی درامتداد تقویت پیوندهای مشارکت جویان جوان تغییرخواه و
در قوام ادبیاتی اصلاح جویانه مستقل و بدور از نگاه سیاه و سفید و مسالمت جویانه و
معتدل است.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<br /></div>
<div style="text-align: justify;">
(١) برای نمونه نگاه کنید به:</div>
<div dir="ltr" style="text-align: justify;">
McCarthy, J. D., Rafail, P., & Gromis, A. (2013). Recent trends in public protest in the U.S.A.: The social movement society thesis revisited. In J. van Stekelenburg, C. Roggeband, & B. Klandermans (Eds.), The future of social movement research (pp. 369-396). Minneapolis: Minnesota Press.</div>
<div dir="ltr" style="text-align: justify;">
<br /></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091667 5.117778000000043951.935536 4.7950545000000435 52.247798 5.4405015000000443tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-17999399226475781752014-06-09T06:17:00.001-07:002014-06-10T03:07:51.104-07:00رابطۀ «مشارکتجویان تغییرخواه» و حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ٩٢<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Lotus"; font-size: 14.0pt; mso-bidi-language: FA;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Lotus"; font-size: 14.0pt; mso-bidi-language: FA;">منتشر شده در اندیشه پویا شماره شانزدهم </span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">در
آغاز کمپینهای انتخاباتی ریاستجمهوری یازدهم، نظرسنجی کشوری مرکز تحقیقات صداوسیما
نشان</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">میداد حسن روحانی با سه درصد
آرا همراه با غرضی کمترین بخت را برای کسب ریاستجمهوری یازدهم دارد.(١) دادهها و
مشاهدات هم پیش از انتخابات نشان از بیعلاقگی بخش عمدهای از جامعه برای مشارکت داشت.
اما تنها در کمتر از سه هفته، بخش قابل توجهی از جامعه در انتخابات شرکت و روحانی
با اختلاف نسبتاً قابل توجهی با دیگر رقبا به ریاستجمهوری رسید. واقعیت این است
که میزان مشارکت بالا در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و صعود غیرقابل انتظار آرای
روحانی مرهون مشارکتِ</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">یک
جریان اجتماعی</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">است که در
هفتههای پایانی تصمیم به مشارکت و نوشتن رأی خود به نام روحانی گرفت. جریانی که
از دوم خرداد ١٣٧٦ حضور و مشارکت خود را کموبیش در جامعه با خواست تغییر حفظ کرده
است. این نوشته تلاشی است در فهم این «خیز انتخاباتی» و از این رهگذر شناخت بیشتر
این جریان اجتماعی که از آن با عنوان «مشارکتجویان تغییرخواه» نام میبریم. در
این نوشته با استفاده از دادههای جمعآوریشده در ششماهۀ پیش از انتخابات تا پس
از آن(٢) و یافتههای پژوهشهای صورت گرفته دربارۀ مشارکت سیاسی اجتماعی در
انتخابات ٩٢، تغییر دیدگاه و کنشگری این جریان اجتماعی در انتخابات ریاستجمهوری
گذشته مورد بررسی و رابطه و وضعیت حال و آیندۀ دولت روحانی نسبت به این گروه مورد
بحث قرار میگیرد. در ادامه پس از توصیف رفتار انتخاباتی مشارکتجویان تغییرخواه در
نزدیکی انتخابات به عوامل پیشبینیکنندۀ مشارکت آنها در انتخابات نگاهی دقیقتر
میاندازیم و تلاش میکنیم متغیرهایی را که بر رفتار انتخاباتی این مجموعه تأثیر
دارند توضیح دهیم. سپس به اثر کنشگری و فعالیت این گروه در تشویق دیگران به مشارکت
و دلایل و توجیهات این مشارکتکنندگان میپردازیم. در پایان و نتیجهگیری با مرور
ویژگیها و رفتار این گروه به پرسش رابطۀ روحانی و دولت او با این گروه بازخواهیم
گشت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<h2 dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 0in; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="color: windowtext; font-family: "B Lotus"; font-size: 14.0pt; mso-bidi-language: FA;">خیز انتخاباتیِ مشارکتجویان
تغییرخواه <o:p></o:p></span></h2>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">یازدهمین
انتخابات ریاستجمهوری برخلاف دورههای گذشته، بهویژه برخلاف انتخابات ٨٨، دیر توجه
جامعه را به خود جلب کرد. تقریباً سه ماه مانده به انتخابات در میان رسانهها بحثی
دربارۀ انتخابات به چشم نمیخورد و جامعه نیز حساسیتی به این بحث نشان نمیداد. یافتهها
نشان میدهد حدود نود درصد از «مشارکتجویان تغییرخواه» دو ماه مانده به موعد رأیگیری
و حتی پس از آغاز فعالیتهای اصلاحطلبان در دعوت از خاتمی و البته پس از اعلام
رسمی کاندیداتوری روحانی هنوز تصمیم خود را به مشارکت نگرفته بودند. (٣) اما این جریان
اجتماعی در نزدیکی انتخابات تصمیم خود را ناگهانی تغییر داد و بیش از هشتاد درصد
آنها در انتخابات شرکت کردند. با نگاهی بازتر به رفتار انتخاباتی مشارکتجویان
تغییرخواه میبینیم که اکثریت آنها در انتخابات مجلس نود شرکت نکرده و در
انتخابات ریاستجمهوری دور قبل به دو کاندیدای اصلاحطلب رأی داده بودند (شکل یک).
<o:p></o:p></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEirV5p1ltGyAqVHC_lFkU6v36Yr9-4FgcNaFHMIkeZFaUz8Q3jOCQPG16ikuFYdNs-SZwUZmT8ToZelt4cMk_3p0-XEy9t0bxr9fy8kQLZquXrxQz5GDGEBqmbnenrp_bSvi46TXLOPMWo/s1600/graph1.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEirV5p1ltGyAqVHC_lFkU6v36Yr9-4FgcNaFHMIkeZFaUz8Q3jOCQPG16ikuFYdNs-SZwUZmT8ToZelt4cMk_3p0-XEy9t0bxr9fy8kQLZquXrxQz5GDGEBqmbnenrp_bSvi46TXLOPMWo/s1600/graph1.jpg" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">رفتار
انتخاباتی اخیر این گروه از یک تغییر دیدگاه وسیع و سریع در آستانۀ انتخابات ریاستجمهوری
یازدهم حکایت دارد که نتیجۀ غیرقابل پیشبینی انتخابات را رقم زد. توجه به دلایل
این تغییر دیدگاه در فهم مشارکت سیاسی ـ اجتماعی و بسیج سیاسی در ایران از اهمیت بالایی
برخوردار است. اهمیت قضیه وقتی بیشتر میشود که بدانیم خیز انتخاباتی و انتشار
فکر مشارکت یک پدیدۀ پایین به بالا بود نه بالا به پایین؛ یعنی کنشگری افراد این
مجموعه و انتشار فکر مشارکت در سطح خرد منجر به پشتیبانی نیروها و سازمانهای
سیاسی اصلاحطلبان در سطح میانی، آن هم در سه روز آخر، شد.(٤) افزایش ناگهانی،
غیرقابل پیشبینی و دقیقۀ نودی حمایت از روحانی نمونهای بود از توانایی «پویایی
اجتماعی از پایین به بالا»(٥) در بهوجودآوردن پدیدههای غیرمنتظره. اما چرا این
مشارکتجویان تغییرخواه در انتخابات شرکت کردند و انگیزههایشان از این مشارکت چه
بود؟ چه بخشی از آنها زودتر تصمیم به مشارکت گرفتند و فکر مشارکت را انتشار
دادند؟ و درنهایت، چه عواملی و مکانیسمی انتشار موفق فکر مشارکت را در میان شبکه تسهیل
کرد؟ <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">افراد
در خلأ تصمیمگیری نمیکنند و روابط اجتماعی میتواند انتخابها را تغییر دهد.
تغییر در رفتار اجتماعی یا تصمیم یک فرد میتواند در تصمیم یا رفتار افراد مرتبط
با خود اثر بگذارد و به همین ترتیب این تغییر رفتار و تصمیم میتواند از طریق
روابط اجتماعی و کانالهای ارتباطی در تغییر رفتار و تصمیم گروه بزرگتری اثر
بگذارد و منتشر شود(٦) و تغییری کلان را رقم بزند. اما انتشار یک فکر نیاز به
کانالهای انتشار دارد؛ کانالهای انتشار میتواند مستقیم مانند شبکههای اجتماعی
و روابط اجتماعی باشد و میتواند غیرمستقیم مانند هویت مشترک و رسانه باشد. مشارکتجویان
تغییرخواه در چند سال گذشته از طریق شبکههای اجتماعی شخصی، آنلاین و رسمی ـ سازمانی
(احزاب سیاسی، سازمانهای زنان و دانشجویی، سازمانهای غیرسیاسی مانند گروههای فرهنگی،
هنری و خیریه) و یا کانالهای انتشار غیرمستقیم یا غیررابطهای (وبسایتهای خبری
آنلاین و شبکههای ماهوارهای، روزنامهها و نشریات داخل) میتوانستند با یکدیگر مرتبط
باشند. همراهی و هویتیابی در جنبشهای اجتماعی یا جریانهای سیاسی (مثل جنبش
اصلاحطلبی) از دیگر اشکال غیررابطهای است. بهطور کلی این مجموعه هرچند هویت
مشخص و سازمانی تعریفشدهای ندارد ولی تعاملات درهمپیچیده، آنها را بهنوعی در شبکهای
قرار داده است که بهشدت از یکدیگر متأثرند و اخبار و آگاهی بهراحتی در آن جریان مییابد.
این جریان در تصمیمگیریهای کلان سیاسی و کنشهای تعیینکننده بر مبنای خواست
مشترکشان که تغییر و مشارکت در تصمیمهای سیاسی است، کنشهای مشترکی را پیریزی
میکنند. خیز انتخاباتی نودودو یکی از نمونه های بارز چنین کنشهای تعیینکنندهای
است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١. عاملان
تسهیل کنندۀ انتشار فکرِ مشارکت: در خیزِ انتخاباتی یازدهم بخشی از جریان یادشده
که بیشتر هویت خود را با جنبش اصلاحطلبی شناسایی میکردند و عمدتاً جوان بودند(٧)
حول دعوت از خاتمی برای نامزدی در انتخابات گرد آمده و ترغیب و تشویق به مشارکت در
انتخابات را آغاز کردند. ترغیب و تشویق به مشارکت بیشتر با استفاده از شبکههای
آنلاین و شخصی گسترش پیدا کرد. اینترنت ابزار عمدۀ این گروه برای پیشبرد این فکر
بود.(٨) این جریان عموماً جوان بودند و خود را متعلق به طبقۀ اجتماعی متوسط رو به
بالا و طبقۀ اجتماعی متوسط رو به پایین میدانستند. اما در میان این مشارکتجویانِ
تغییرخواه دستهای که بیشتر حامی شیوههای اصلاحطلبانه، مسالمتجویانه و تدریجی بودند
زودتر تصمیم به شرکت در انتخابات گرفتند. دادهها نشان میدهد سن، محل سکونت (داخل
ـ خارج)، تحصیلات و طبقۀ اجتماعی پیشبینیکنندۀ مشارکت در انتخابات در میان آنان بود.
آنچنان که ساکنان داخل کشور و آنان که خود را از طبقۀ اجتماعی بالاتری میدانستند
و همچنین تاحدی از تحصیلات بالاتری برخوردار بودند، بیشتر در انتخابات شرکت
کردند. حال آنکه استان محل زندگی و جنسیت تأثیر چندانی بر رفتار انتخاباتی این
افراد نداشته است. همچنین دادهها نشان میدهند که ماهواره بازدارندۀ مشارکت در
انتخابات و روزنامهها تسهیلکنندۀ مشارکت بودهاند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٢. عامل
تعیینکنندۀ انتشار مشارکت: چرا فکر عدممشارکت با وجود غالببودن آن حتی در دو
ماه مانده به انتخابات، موفق به گسترش ایدۀ خود نشد و برخلاف آن ایدۀ مشارکت که در
اقلیت بود به اکثریت گروه سرایت کرد. عامل کلیدی در این میان «مقدار کنشگری» و
فعالیت گروهِ طرفدار مشارکت است. یافتهها نشان میدهد در پاسخ به سؤال «تا چه حدی
در تشویق دیگران به شرکت (یا عدم شرکت) در انتخابات فعال بودید؟» اکثریت مشارکتکنندگان
گزینههای خیلی زیاد، خیلی و تاحدی را انتخاب کردهاند؛ برخلاف عدم مشارکتیها که
عموماً گزینههای اصلاً و نهچندان را گزارش کردهاند. میانگین فعالیت در بسیج
دیگران و اثرگذاری برای سرایت فکر مشارکت یا عدم مشارکت در میان گروه مشارکتکنندگان
و عدممشارکتیها بهطور قابل توجهی متفاوت است که این امر انتشار فکر مشارکت در مقابل
فکر عدممشارکت را تسهیل کرد (شکل دو). ناگفته نباید گذاشت که شیوههای بسیج
انتخاباتی در این دوره برخلاف دورههای پیشین سامانیافته توسط ستادها نبودند و از
طریق شبکههای رسمی سیاسی هدایت نمیشدند و از شیوههای معمول سیاست انتخاباتی
پیروی نمیکردند. ترغیب به مشارکت از طریق صحبت رودررو با افراد، بهکارگیری شبکههای
اجتماعی آنلاین و استفاده از نمادها از عمدۀ کنشهای مشارکتجویان برای بسیج
دیگران و مشارکت در فضای انتخاباتی بوده است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhYab4umXdizaE4NvEwaQqCf8-DQT1IorJ5Dbww0_2cbysZ2rprNHiXgm1JVAqPz6VN7DdGSlq89v7FAJS6bWqannd2cCSFV25KGxAq97G7VXi4avNXausrxL7ZdAocorGcyzgUR0Xf1MU/s1600/graph2.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhYab4umXdizaE4NvEwaQqCf8-DQT1IorJ5Dbww0_2cbysZ2rprNHiXgm1JVAqPz6VN7DdGSlq89v7FAJS6bWqannd2cCSFV25KGxAq97G7VXi4avNXausrxL7ZdAocorGcyzgUR0Xf1MU/s1600/graph2.jpg" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٣. مکانیسمِ
اجتماعی انتشار فکر مشارکت: یکی از مهمترین عوامل در تصمیمگیری برای مشارکت در
انتخابات ارزیابی مشارکتجویان تغییرخواه از میزان اثربخشی انتخابات در تغییر
سیاسی و میزان اهمیت رأی فردی از دید آنها بود. امری که رفتهرفته با بیشترشدن
مشارکت در فضای انتخاباتی و کنشگری افراد مشارکتکننده و با اتفاقاتی چون تشییع پیکر
آیتالله طاهری و سخنرانی حسن روحانی در جماران که این کنشها را بازتاب بیشتری
میداد برای عدۀ بیشتری معنا پیدا میکرد (شکل سه و چهار). بر همین اساس میتوانیم
دینامیسم انتخاباتی را چنین مرور و خلاصه کنیم: فکر مشارکت در انتخابات در میان
بخشی از مشارکتجویان تغییرخواه شکل گرفت و سپس کسانی که باور بیشتری به کنشهای
اصلاحطلبانه، تدریجی و مسالمتآمیز داشتند به این گروه پیوستند و این گروه با
استفاده از کنشهایی که در تجربۀ خود از جنبش اصلاحطلبی بدینسو اندوخته بود و با
استفاده از شبکههای غیررسمی، شخصی و آنلاین به تشویق دیگران پرداخت و فضا را
چنان ساخت که از یکسو اقناع افراد در اثربخشی انتخابات گستردهتر و سهلتر صورت بگیرد
و از سوی دیگر این امکان را برای برخی نیروهای سیاسی فراهم کند تا بهسوی ائتلاف و
حمایت هاشمی و خاتمی حرکت کنند که این خود میتواند عدۀ بیشتری را به اثربخشبودن
مشارکت در انتخابات قانع کند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgfSEJjclonbWDYM5H0q1U0qxYpruuQ4t730sPIjgcOwEFtqipXtHIBEbDyWEQ9hAygvEOFi3ySBRT-b9L5oE0Mgm8S7VfUqFfmo9i4m9itNo2zJ-XAIN8ZsF2YSkxcvn4WWUDjc0DDWXE/s1600/graph3.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgfSEJjclonbWDYM5H0q1U0qxYpruuQ4t730sPIjgcOwEFtqipXtHIBEbDyWEQ9hAygvEOFi3ySBRT-b9L5oE0Mgm8S7VfUqFfmo9i4m9itNo2zJ-XAIN8ZsF2YSkxcvn4WWUDjc0DDWXE/s1600/graph3.jpg" height="320" width="262" /></a></div>
<br />
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgUJJW7fGVYR0snXeexS0DLUf5idoOP7125n7DJokDEf12IztXg1fYqBGRm0ohyqxh-mFOhqUHlhtP3so5DmdkrxeCgJdre-jiQkrG6C7x8di7UPslfIn6dZXrzTyGpqQ8HDXLrwT1ytFg/s1600/graph4.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgUJJW7fGVYR0snXeexS0DLUf5idoOP7125n7DJokDEf12IztXg1fYqBGRm0ohyqxh-mFOhqUHlhtP3so5DmdkrxeCgJdre-jiQkrG6C7x8di7UPslfIn6dZXrzTyGpqQ8HDXLrwT1ytFg/s1600/graph4.jpg" /></a></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤. انگیزۀ
مشارکت: اما پرسش اساسی این است که انگیزۀ مشارکت گروهی که تصمیم به مشارکت گرفتند
چه بود و چه دلایلی را در توجیه رأیدادن ارائه دادند. یافتهها نشان میدهد
برخلاف کنشهای انتخاباتیِ معمول که افراد دلایلی در انتخاب نامزد موردنظر خود دارند،
و پرسش و چالش اصلی جلوی فرد انتخاب بین نامزدهاست، انتخابات یازدهم برای «مشارکتجویان
تغییرخواه» بهمثابۀ انتخاب بین مشارکت و عدممشارکت، در قالب یک کنش جمعی، بوده
است. برای مشارکت در یک کنش جمعی، تنها هدف دستیابی به یک منفعت جمعی کافی نیست،
بلکه فرد باید انگیزۀ لازم برای مشارکت نیز داشته باشد؛ انگیزههای متنوعی که میتوانند
در شکلهایی همچون احساسات، ایدئولوژی، اثربخشی، هویت و درگیری در شبکههای
اجتماعی(٩) شناسایی شوند. انگیزههای متنوع شرکتکنندگان در یازدهمین انتخابات
ریاستجمهوری ایران را بر همین اساس چنین میتوان صورتبندی کرد:(١٠) <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤-١.
احساسات: «امید» و «نگرانی» دو احساسی است که بیش از دیگر احساسها مانند [خشم] یا
درماندگی تعیینکننده در مشارکت انتخاباتی بودند. بهطور کلی کسانی که در انتخابات
شرکت کردند امیدوارتر از دیگران بودند و پس از انتخابات هم بر امیدشان افزود شد.(١١)
امید یکی از کلیدواژههای ذکرشده توسط مشارکتکنندگان برای توضیح دلیل مشارکتشان
نیز بوده است؛ امید به «تغییر»، «اصلاح شرایط» و «بهبود وضعیت». هرچند این امید
گاه بسیار اندک بوده باشد: «ناامیدترین امیدواران عالم بودیم وقت رأیدادن.» از
سویی دیگر حس نگرانی نیز عاملی برانگیزانندۀ مشارکت بود. علت شرکت عدهای «نگرانی بیش
از اندازه در مورد اوضاع داخلی و خارجی ایران» بود که به فرد اجازۀ بیعملی و بیتفاوتی
نسبت به انتخابات نمیداد؛ «نگرانی از ادامۀ روند موجود» و «نگرانی از آیندۀ کشور»،
«نگرانی برای تمامیت ارضی ایران» و حتی نگرانی از «آیندۀ زندگی [شخصی]». <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤-٢.
ایدئولوژی: دلیل اصلی عدهای دیگر تنها استفاده از حق «شهروندی» بود. این عده بیشتر
براساس باور و اعتقاد خود در انتخابات مشارکت کردند. عدهای نیز رأیدادن را وظیفه
میدانستند و میگفتند که «رأیدادن را درجهت شرکت در آنچه در جامعهمان پیش میرود،
یک وظیفۀ شهروندی و عمومی میدانم» و «بهعنوان یک وظیفه برای پیشرفت و توسعۀ سیاسی،
اجتماعی و اقتصادی کشور و همچنین درجهت استقلال، آزادی، امنیت و اتحاد کشور [در
انتخابات شرکت کردم].» <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤-٣.
اثربخشی: اثربخشدانستن انتخابات و غیرمؤثر دانستن عدمشرکت پرتعدادترین دلیل ذکرشده
برای مشارکت در انتخابات بوده است. عدهای انتخابات را مؤثر در اصلاح و بهبود
وضعیت کشور میدانستند و عدۀ دیگری مشارکت در انتخابات را برای پیشگیری از بهقدرترسیدن
دولتی «تندرو» و «رادیکال» مؤثر میخواندند. این هردو به یک اندازه عامل مشارکت در
انتخابات بودند؛ یکی بهبود وضعیت و دیگری جلوگیری از بدترشدن وضعیت. همانقدر که
عدهای مشارکت در انتخابات را محملی برای بهبود وضعیت اقتصادی میدیدند، عدۀ دیگری
مشارکت را تنها برای پیشگیری از بحرانهای داخلی و خارجی میدانستند. مشارکت در
انتخابات و اصلاحطلبی در میان این گروه عمدتاً در برابر و در مخالفت با دو گزینۀ انقلابیگری
و اقتدارگرایی توصیف شده است. این رأیدهندگان میگفتند که «تنها راه اصلاح حرکت قدمبهقدم
است» و «بهترین و مؤثرترین راه را شرکت در انتخابات میدانم» و «انتخابات در ایران
مهمترین عامل اثرگذار در زندگی مردم بوده است» و «[انتخابات] کمهزینهترین راه برای
بهبودبخشیدن به وضعیت کشور است» و «برای حل مشکلات سیاست خارجی و اقتصادی»، «تنها راه
رهایی از وضع موجود اصلاحات است حتی اگر تدریجی و بلندمدت باشد.» <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤-٤.
هویت: عامل دیگر، هویتیابی با یک جریان از طرف مشارکتکنندهها بود. عدهای تنها به
این دلیل مشارکت کردند که خود را متعلق به اصلاحطلبان یا جنبشهای دیگر اجتماعی میدانستند
و هویت خود را با آنها شناسایی میکردند. این افراد در توضیح تصمیم خود برای
نمونه میگفتند که شرکت میکنم چون «من یک اصلاحطلبم». <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤-٥.
درگیری در شبکههای اجتماعی (</span><span dir="LTR">social embeddedness</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>):
چه برای آنهایی که از طرف دوستان و آشنایانشان تشویق به مشارکت شدند، چه برای
بسیاری که ملاک تصمیم خود را گفتوگو و بحث در شبکههای اجتماعی قرار دادند، این
شبکههاو درگیری در آنها نقش ویژهای در انگیزش مشارکت داشتهاند. اما شبکههای
رسمی نیز در این میان بیتأثیر نبودند. تعداد قابل توجهی دعوت بزرگان اصلاحات را
عامل مشارکت خود ذکر کردهاند. نکتۀ قابل ذکر این است که دعوت خاتمی و هاشمی بهطور
غیرمستقیم هم در انگیزۀ افراد برای مشارکت تأثیر مثبت داشت؛ چراکه تصور اثرگذاری
در انتخابات را نیز افزایش میداد. بهگفتۀ برخی از رأیدهندگان «صحبتهاي ردوبدلشده
در گوگلپلاس قانعم كرد كه اجماع همگي بر شركت در انتخابات است» یا «بهعلت همراهی
با خاتمی و هاشمی و امید به کمک به بهبود وضعیت کشور»، «پس از اعلام ائتلاف دکتر عارف
و دکتر روحانی، و حمایت صریح سیدمحمد خاتمی، تصمیم قطعی مبنی بر مشارکت در انتخابات
گرفتم.» <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">درنهایت
اینکه انگیزههای متنوعی افراد را به مشارکت سوق داد که خود نشانۀ شکلگیری و
انتشار فکر مشارکت از پایین و از خردهگروهها و جمعهاست؛ چراکه اگر تصمیم مشارکت
بر دعوت گروه بزرگی استوار بوده انگیزهها و قاببندی دلایلِ مشارکت، همسوتر و
همخوانتر میبودند. اما جالب آنکه در میان دلایل مشارکت، کمتر رأیدهندهای (کمتر
از یک درصد) ویژگیهای شخصی روحانی را در تصمیمگیریاش دخیل کرده بود. دلایلی مانند
«دیدگاههای انتقادی و برخورد محکم روحانی با تندروان» و «روحانی حداقلهای من را تأمین
میکرد» اگرچه جزو دلایل برشمردهشده توسط رأیدهندگان بوده، فراوانی آن بسیار
اندک بوده است. البته که این بدان معنا نیست که اگر هر شخص دیگری جز روحانی در آن
موقعیت و لحظه قرار میگرفت باز هم مشارکتجویان تغییرخواه به او رأی میدادند و بدان
معنا هم نیست که دیدگاهها و ویژگیهای شخص روحانی، در فرایند خیزِ انتخاباتی غیرمؤثر
بوده است، بلکه بدان معناست که روحانی نقش تعیینکنندهای در خیزِ انتخاباتی
مشارکتجویان تغییرخواه نداشته است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<h2 dir="RTL" style="direction: rtl; margin-top: 0in; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="color: windowtext; font-family: "B Lotus"; font-size: 14.0pt; mso-bidi-language: FA;">نتیجهگیری <o:p></o:p></span></h2>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">جامعۀ
ایرانی با جریان نوخواهی روبهروست که تصمیمهای سیاسیاش تعیینکننده و عموماً
غافلگیرکننده است. شناخت این جریان و فهم کنشهای جمعی آن در ایران امروز از
اهمیت بسیاری برخوردار است. این جریان مسلماً از درجاتی سازماندهی سیاسی، رسانه،
رهبری سیاسی و حمایت روشنفکری، البته بهشکلی ژلاتینی و قابل تغییر، برخوردار است.
اکثریت این جریان با وجود دیدگاههای متفاوتش در انتخابات ١٣٩٢ مشارکت کرد و رأی و
حمایتش را به پای روحانی نوشت. این تصمیم در هفتهها و روزهای پایانی گرفته شد؛
همراه با مشارکت و کنشگری این جریان در فضای انتخاباتی. این تصمیم استراتژیک در
آستانۀ انتخابات و با انگیزههای متنوعی صورت گرفت که مهمترین آن موثربودن در توقف
روند تخریب کشور و دورکردن دولت از سیاستهای افراطی و تغییر تدریجی کشور بهسمت
بهبود و اصلاح اوضاع بود؛ در یک جمله: پذیرش سیاست انتخاباتی به جای سیاست جنبشی
برای پیشبرد خواستِ تغییر.(١٢) در شرایط کنونی اما این جریان اجتماعی نمایندگی
حزبی ندارد و البته اصولاً ویژگیهای ذاتی کلیت این مجموعه هم با فعالیتهای حزبی
همخوانی ندارد و مشارکت سیاسی این جریان را نمیتوان به فعالیت حزبی محدود کرد.
دولت روحانی اکنون با یک انتخاب روبهروست. بسنده کردن به اعتباری که از این جریان
در انتخابت دریافت کرد که به دلسردی و ناامیدی این جریان میانجامد یا ایجاد فضایی
برای تداوم کنشگریِ آنها همچون دیگر جریانهای سیاسی جامعه. اشتباه بزرگی است که
روحانی یا دولتش حمایت انتخاباتی مشارکتجویان تغییرخواه را به حمایت از گفتار و
شخص خود تعبیر کنند و نسبت به تداوم مشارکت آنها بیتفاوت بمانند. انتخابات برای
مشارکتجویان تغییرخواه تاکتیکی برای اصلاحات مسالمتآمیز و تدریجی است تا از
رهگذر تغییر احتمالی فضایی معتدل و عقلانی برای مشارکت تأمین شود. اما فراتر از
انتخابات، ایجاد چنین فضایی، برای تدوام پشتیبانی مشارکتجویان از حسن روحانی ــ که
شاید بتوان گفت این تداوم در پشتیبانی همارز با دوام دولت روحانی خواهد بود ــ یک
ضرورت است؛ ضرورتی که به شکلگیری و روالمندشدن سیاست و کنش سیاسی در جامعۀ ایران میتواند
بینجامد.(١٣) <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Lotus"; font-size: 14.0pt; mso-bidi-language: FA;">یادداشتها:
<o:p></o:p></span></div>
<div style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١. </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">نظرسنجی میدانی مرکز
تحقیقات صداوسیما در تاریخ ٥ خرداد </span></span><span style="font-family: 'B Lotus'; font-size: x-small;">١٣٩٢</span><br />
<span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus'; font-size: x-small;">٢. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus'; font-size: x-small;">این</span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus'; font-size: x-small;">
دادهها از طریق سه مرحله پرسشنامۀ آنلاین از حدود دو هزار نفر در دورۀ ششماهۀ
پیش و پس از انتخابات جمعآوری شده است. گروه هدف افرادی بودهاند که در چند سال
اخیر به شیوههای مختلف در کنشهای سیاسی ـ اجتماعی با هدف جامعهای دموکراتیک
مشارکت داشتهاند. برای توزیع پرسشنامه از شبکههایی که این گروه بیشتر درگیر آن
هستند استفاده شده است.</span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"> <o:p></o:p></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٣.
بر مبنای دادههای نظرسنجی در بهمنماه ١٣٩١ تنها شش درصد از جامعۀ آماری به سؤال «آیا
در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو شرکت خواهید کرد؟» پاسخ «آری» داده بودند؛ درحالیکه
بیش از پنجاه درصد پاسخ «خیر» داده و مابقی هنوز تصمیم نگرفته بودند. این پاسخها
حتی در دو ماه مانده به انتخابات نیز تقریباً به همین شکل تکرار شدهاند.</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٤.
در اطلاعیۀ شمارۀ چهار شورای مشورتی اصلاحطلبان در حمایت از روحانی اثر «تقاضای
اجتماعی پردامنه» و «خواستۀ همگانی» در این تصمیم دیرهنگام را میخوانید:</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span style="font-family: 'Times New Roman', serif;"><span style="color: windowtext; text-decoration: none; text-underline: none;"><a href="http://www.khatami.ir/fa/news/1176">http://www.khatami.ir/fa/news/1176</a></span></span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٥.
برای آشنایی با مفهوم پویایی اجتماعی از پایین به بالا (</span><span dir="LTR" style="font-family: 'Times New Roman', serif;">Social dynamics
from the bottom up</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) نگاه کنید به:</span></span></div>
<div dir="ltr" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: left; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">Macy, M.
& Flache, A. (2009). Social dynamics from the bottom up. Agent-based models
of social interaction. In Bearman, P. & Hedström, P (Eds.), <i>Oxford Handbook of Analytical Sociology</i>.
Oxford: Oxford University Press, pp. 245-268.</span></span></div>
<div style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٦. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">نو</span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">ی</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">سنده (به همراه یاسپر
مویس) </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">این موضوع را در مقالۀ جداگانهای بهطور مفصل مورد بحث
قرار داده است که در آینده منتشر خواهد شد.</span></span></div>
<div dir="ltr" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: left; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">Honari, A. & Muis, J. (forthcoming) <span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> </span>The dynamics of contagion and electoral
participation in the Iran’s 2013 presidential elections.</span></span></div>
<div style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٧.
یافتههای این بخش حاصل تحلیل آماری دادههای مربوطه است. در اینجا متغیر وابسته
شرکت یا عدمشرکت در انتخابات و متغیرهای مستقل جنسیت، سن، طبقۀ اجتماعی، تحصیلات
و... هستند.</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٨. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">تحلیلهای آماری نشان
میدهد </span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">درجه درگیری در شبکههای اجتماعی غیررسمی (شخصی)، رسمی و آنلاین
تأثیر معناداری در تصمیم به مشارکت یا عدممشارکت یا زمان تصمیمگیری افراد در
میان گروه نداشته است. اما استفاده از اینترنت بهمنظور سیاسی پیشبینیکنندۀ
مشارکت در انتخابات و تصمیم زودتر برای انتخابات است.<br /> <o:p></o:p></span><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">٩. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">برای انواع انگیزههای مشارکت نگاه کنید به:</span></span></div>
<div dir="ltr" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: left; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">Klandermans, B., Van der Toorn, J., & Van Stekelenburg,
J. (2008). Embeddedness and Identity: How immigrants turn grievances into
action. American Sociological Review, 73, 992-1012.</span><span style="font-family: 'Times New Roman', serif;">van Stekelenburg, J., & Klandermans, B. (2007).
Individuals in movements: A social psychology of contention. In B. Klandermans,
& C. Roggeband, Handbook of social movements across diciplines (pp.
157-204). Springer.</span></span></div>
<div style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١٠.
</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">همۀ
تحلیلها در این بخش براساس پاسخهای حدود هشتصد نفر از مشارکتکنندگان در پیمایش
به پرسش «چرا در انتخابات اخیر شرکت کردید؟» است. تمام جملات داخل گیومه از پاسخهای
مشارکتکنندگان در پرسشنامه اقتباس شده است.</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١١.
</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">این گفته
بر مبنای تحلیل آماری پاسخها به پرسش «با فکرکردن به شرایط سیاسی، فرهنگی و
اجتماعی ایران چه احساسی به شما دست میدهد؟» و متغیر وابستۀ شرکت یا عدمشرکت در
انتخابات به دست آمده است.</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١٢.
سیاست انتخاباتی در اینجا به معنی پذیرش روالهای سیاست از قبیل عضویت در احزاب و
کمک به آنهاست.</span></span><br />
<span style="font-size: x-small;"><span lang="FA" style="font-family: 'B Lotus';">١٣.
</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Lotus';">برای توضیح
بیشتر رجوع کنید به: هنری، علی (١٣٩٢): «مردم و وفاداری: دولت، منشور حقوق
شهروندی و غفلت از مشارکت سیاسی ـ اجتماعی شهروندان»، <i>اندیشۀ پویا</i>، س ٢، <a href="https://www.blogger.com/null" name="_GoBack"></a>ش ١٢(آذر و دی ١٣٩٢)، صص ٢٨-٢٩.</span></span></div>
<div class="MsoNormal" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span></div>
<div style="text-align: right;">
</div>
<div class="MsoNormal" style="margin-bottom: 0.0001pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br />
<span style="font-family: 'B Lotus'; font-size: 19px;">نوشته های مرتبط:</span><br />
<span style="font-family: 'B Lotus';"><a href="http://fromnederland.blogspot.nl/2013/12/blog-post_22.html">دولت و جنبش های اجتماعی؛ منشور حقوق شهروندی و غفلت از مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان</a></span><br />
<span style="font-family: B Lotus;"><a href="http://fromnederland.blogspot.nl/2014/05/blog-post.html">جنبش دوم خرداد و روحانی</a></span><br />
<span style="font-family: B Lotus;"><a href="https://www.academia.edu/2430538/_">موج کوتاه و بحر طویل؛ نقدی بر گفتار انتخاباتی اصلاح طلبان</a></span><br />
<span style="font-family: B Lotus;"><br /></span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091874 5.096622700000011751.935742999999995 4.7738992000000113 52.248005 5.4193462000000121tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-16483132697703932922014-05-25T15:48:00.000-07:002014-05-25T15:48:13.342-07:00جنبش دوم خرداد و روحانی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
منتشر شده در: <a href="https://www.dropbox.com/s/ikvduftqpaz3e3d/panjereh1.pdf">نشریه دانشجویی پنجره</a>، شماره یک، چهار خرداد ١٣٩٣<br />
<b><br /></b>
<b><br /></b>
<b>آغاز</b><br />
جنبش های اجتماعی عموما با ظهور غیرمترقبه و بسیج گسترده مردمی شان شناخته و با میزان تحقق وعده های مستقیما سیاسی شان ارزیابی می شوند. ولی جنبش های اجتماعی عموما تأثیراتی در ابعاد گسترده تری از اهداف و وعده های سیاسی اولیه خود برجای می گذارند. جنبش های اجتماعیِ مردمی پیامدهای ناخواسته و غیرمستقیم به مراتب ماندگارتری از اهداف سیاسی خود دارند که از آن جمله تغییرات فرهنگ سیاسی و حتی اجتماعی و تأثیراتی است که بر سامان و سازمان نیروهای سیاسی می گذارد از دیدها مغفول می مانند. ضمن آنکه هر جنبش اجتماعی تجربه ای است برای جامعه و جامعة سیاسی که در انبان جنبش های اجتماعی پس از آن اندوخته می شود. جنبش دوم خرداد نیز مستثنی از این قاعده نیست. جنبش دوم خرداد هرچند بنظر به وعده های اولیه خود در گسترش جامعه مدنی و دموکراتیک تر کردن ساختار سیاسی نرسید ولی به واسطة فراگیری نیروها و جامعه ای که درگیر آن شد و گستردگی گفتار و مفاهیمی که وارد فضای سیاسی اجتماعی کرد، هم اثرات ماندگاری در فرهنگ سیاسی نخبگان و بینش و رفتار سیاسی جامعه گذاشت و هم فعالان سیاسی و سازمان هایی سیاسی خلق کرد که سازمان نیروهای سیاسی را تغییر داد. علاوه بر آن تجربه جنبش دوم خرداد نیز دستاورد گران سنگی در راه جامعه دموکراتیک تر و آزادتر می تواند باشد. تأثیرات عمیق جنبش دوم خرداد هم در ظهور روحانی بروشنی دیده می شود و هم تجربیات آن بکار دوام دولت روحانی می آید.<br />
<br />
<b>ظهور روحانی</b><br />
کمتر از سه هفته پیش از انتخابات پیمایشی میدانی که در کل کشور توسط مرکز تحقیقات صداوسیما انجام شد نشان می داد روحانی با ٣% آرا همراه با غرضی کمترین شانس را برای کسب ریاست جمهوری یازدهم دارد. داده ها و مشاهدات هم در دو ماه پیش از انتخابات نشان از بی علاقگی بخش عمده ای از جامعه در مشارکت در انتخابات داشتند. اما تنها در کمتر از دو هفته هم بخش قابل توجهی از جامعه در انتخابات شرکت کردند و هم روحانی با اختلاف نسبتاقابل توجه با دیگر رقبا به ریاست جمهوری رسید. واقعیت این است که این اتفاق مرهون دو جنبش اجتماعی فراگیر اخیر ایران است. در زمانی که بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی دل آزرده و دل زده از اتفاقات پس از انتخابات دور پیشین، بیشتر نظاره گر و بی عمل منتظر انتخابات بودند، جمعی حول خاتمی، رهبر معنوی جنبش دوم خرداد،گردآمده و برای انتخابات ٩٢ فعالیت می کردند. بیشتر این افراد هم در جنبش اصلاحات سیاسی شده بودند و هم خود را با آن جنبش تعریف می کردند.همین هسته تقریبا شکل یافته، پس از فرازونشیب هایی که در ثبت نام و ردصلاحیت نامزدها صورت گرفت، اصرار بر ادامه حضور نیروهای سیاسی و مشارکت آنها داشت. این بدین معناست که نیروی شکل دهنده حامیان روحانی در میان نیروهای سیاسی هستة برآمده از جنبش دوم خرداد بود یا هسته ای بود که بیشترین دلبستگی را به جنبش دوم خرداد و اصلاحات داشت. در بدنه جامعه و در سطح خرد، پذیرش انتخابات به عنوان یک تاکتیک برای تأثیرگذاری بر سیاست نیز برآمده از فرهنگ سیاسی دوم خرداد بود. پس از اتفاقات دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری، پذیرش انتخابات به مثابه امکان پی گیری تغییر، برای گروه قابل توجهی از جامعه امر ساده ای نبود. اما باور به تغییرات اصلاح طلبانه، تدریجی و غیرخشونت آمیز که میراث فرهنگ و ادبیات سیاسی جنبش دوم خرداد بود تسهیل کنندة پذیرش مشارکت در انتخابات شد. بخش عمده ای از جامعه گزینه مقابل مشارکت در انتخابات را خارج از چارچوب فرهنگ سیاسی نهادینه شده پس از دوم خرداد می دید و هرچند با امیدی کم، ولی برای تغییر، مشارکت در انتخابات را ترجیح داد. مشارکت و کنش های پردامنه افرادی که باور به اصلاح طلبی و شیوه ها و تاکتیک های هم خوان با آن داشتند، فضا را به نحوی تغییر داد که امکان اثربخشی شرکت در انتخابات در دید بسیاری افزایش پیدا کرد و بویژه اجماع اصلاح طلبان و حمایت خاتمی و هاشمی منجر به ظهور دولت روحانی شد.<br />
<br />
<b>دوام دولت روحانی</b><br />
اما در شرایط کنونی شاید مهمتر از ظهور روحانی، دوام دولت او و پیشبرد وعده هایش باشد. تجربیات جنبش دوم خرداد و اصلاحات هشت ساله دوره ریاست جمهوری خاتمی مسلما مهمترین راهنمای روحانی، نیروهای سیاسی تغییرخواه و جامعه در این راه است. یکی از مهمترین مشکلات و دغدغه های دولت اصلاحات، حفظ پشتیبانی نیروهای طرفدار و فعال جنبش دوم خرداد بود که رویگردانی آنها از دولت و حتی از کنش سیاسی عدم موفقیت سیاسی اصلاح طلبان را در انتخابات دهه هشتاد رقم زد. دولت روحانی نیز برای پیشبرد شعارهای خود نیاز به تداوم پشتیبانی گروه های اجتماعی پشتیبان خود در انتخابات دارد: گروه های اجتماعی ای که خواهان تغییر در جهت دموکراتیک تر شدن جامعه و آزادی های سیاسی بیشترند و گروه های اجتماعی که به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و رفع تهدیدهای بین المللی هستند. آنچه این گروه های اجتماعی را پشتیبان دولت و در صحنه عمومی و سیاسی اجتماعی حفظ خواهد کرد ادامه مشارکت سیاسی اجتماعی آنهاست. در اصلاحات دوم خرداد، مشارکت سیاسی محدود به انتخابات بود و اندک برنامه ای برای شیوه های دیگر مشارکت و حضور سیاسی جامعه در نظر گرفته نشده بود(١). مقاومت انحصارطلبان و اقتدارگرایان در مقابل اصلاحات و فقدان زمینه ها و فضاهای لازم برای مشارکت جامعه در تغییر و اصلاح، بسیاری را از پی گیری پشتیبانی از خاتمی دلزده و دلسرد کرد. دولت روحانی باید از دوره هشت ساله دوم خرداد به خوبی بیاموزد که مشارکت سیاسی اجتماعی جامعه در شیوه های غیرمنحصر به انتخابات، ضامن پویایی جامعه سیاسی و تضمین کننده پشتیبانی گروه قابل توجه اجتماعی و دوام دولت او خواهد بود.<br />
<br />
<b>انجام</b><br />
دولت روحانی در زمینة فرهنگ سیاسی اصلاح طلبی و با پشتیبانی فعالان و رهبران سیاسی، سازمان ها و ساختارهای سیاسی پدید آمده در جنبش دوم خرداد ظهور کرد. دوام دولت او اما وابسته به بکارگیری از تجربیات آن جنبش است. دستاورد جنبش دوم خرداد گسترش و نفوذ ادبیات اصلاح طلبانه ای بود که موجبات پیروزی روحانی و پشتیبانی بسیاری را از او فراهم کرد ولی ضمانت دوام دولت او پی گیری اصلاحات با تداوم پشتیبانی مشارکت این گروه از جامعه است.<br />
<br />
<span style="font-size: x-small;">(١) برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: هنری، ع. (١٣٩٢) دولت و منشور حقوق شهروندی: غفلت از مشارکت سیاسی، <i>اندیشه پویا،</i> ١٢ (<a href="http://fromnederland.blogspot.nl/2013/12/blog-post_22.html" target="_blank">لینک</a>)</span></div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.091874 5.096622700000011751.935742999999995 4.7738992000000113 52.248005 5.4193462000000121tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-2558942198968117202013-12-22T06:24:00.003-08:002013-12-22T06:33:39.119-08:00دولت و منشور حقوق شهروندی: غفلت از مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Tahoma, sans-serif;">منبع: <a href="https://www.facebook.com/Andisheyepouya">اندیشۀ پویا</a> شماره ۱۲</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">بسترسازی و فراهم کردن مشارکت شهروندان در سرنوشت سیاسی-اجتماعی خود از مهمترین
و شاید پیچیدهترین مسائل پیش روی دولت حسن روحانی است که حل نشدناش موفقیت این
دولت را، در عمل به وعدههایش تهدید میکند؛ همچنان که میتوان سامان نیافتن آن را
یکی از مهمترین عوامل ناکامی دولت اصلاحات نیز ارزیابی کرد. دولت تدبیر وامید برای
حفظ پشتیبانی حامیان خود و استمرار امید به تغییر، برای جذب بیشینۀ منابع انسانی جامعه،
برای بهرهگیری از نشاط سیاسی-اجتماعی، و در آخر برای گام برداشتن به سوی جامعۀ
سیاسی دموکراتیک و مشارکتی نیاز به توسعه و تعمیق مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان دارد. آنچنان که
هم گروههای اجتماعی مشارکتکننده در
سیاست افزایش یابند و هم شیوههای پذیرفتهشدۀ مشارکت سیاسی متنوعتر و بیشتر شوند.
اما در عین حال در این راه دولت با مانع بزرگِ بیاعتنایی و همچنین بیاعتمادی بخشهایی
از قدرت سیاسی و نخبگان به مشارکتِ خارج از چارچوبهای نهادینۀ سیاست و انتخابات و
تهدید دیدنِ آن مواجه است. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">بازتاب موانع پیشِ روی مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان را میتوان در پیشنویس
منشور حقوق شهروندی و بویژه بخش «حق مشارکت شهروندان در سرنوشت اجتماعی» دید. در
پیشنویس حقوق شهروندی که از سوی معاونت حقوقی ریاست جمهوری منتشر شده با وجود
اهمیت مشارکت سیاسی شهروندان و ارتباط بی واسطهاش به حق شهروندی، این موضوع به
شکلی حداقلی در بخشی با عنوان «ﺣﻖﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺷﻬﺮوﻧﺪان در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖاﺟﺘﻤﺎعی» (نه سرنوشت
سیاسی) آمده است که نشان دهندۀ مشکلات و موانع طرح و اجرای آن از سوی دولت است. در
متن پیشنویس آمده است: «ﺷﻬﺮوﻧﺪانﺑﻄﻮر ﺑﺮاﺑﺮ از ﺣﻖ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺧﻮردار ﻫﺴﺘﻨﺪ و
ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ اﯾﻦ ﺣﻖ ﺧﻮد را ﺑﺪون ﺗﺒﻌﯿﺾ و آزاداﻧﻪ درﺻﻮرت وﺟﻮد ﺷﺮاﯾﻂ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، در اداره
اﻣﻮر ﮐﺸﻮر ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﯾﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ آزاد و ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و ﺑﺎ
رأي ﺧﻮد اﻧﺘﺨﺎب ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>» با
این که در اینجا حتی مشارکت مستقیم نیز به عنوان حق بیان مورد تایید قرار گرفته
ولی در بندهای دیگر به شیوههای این مشارکت جز از مسیر انتخابات و همهپرسی اشارهای
نشده است. حالآنکه محدود کردن مشارکت سیاسی یا اجتماعی جامعه به انتخابات به
معنای کنارگذاشتن گروههای بسیاری از جامعه از مشارکت سیاسی و به تبع آن دلزدگی و
دلسردی خواهد بود. در بندی دیگر نیز میخوانیم که: «ﺷﻬﺮوﻧﺪان از ﺣق عضویت و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ
در اﺣﺰاب، ﺟﻤﻌﯿﺖﻫﺎ، اﻧﺠﻤﻦﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﺻﻨﻔﯽ و ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎي ﻣﺮدمﻧﻬﺎد ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، ﺑﺮﺧﻮردار
ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.» اگرچه بنظر میرسد که دولت با
توجه به حساسیتها، قصد تسهیل فعالیتهای سازمانی را دارد ولی مسالۀ اصلی چگونگی
ایفای نقش این احزاب و گروهها و انجمنها در تعیین سرنوشت <b>سیاسی</b> و اجتماعی
است که این موضوع در پیشنویس حقوق شهروندی مسکوت مانده است. همچنین این منشور
اشارهای ندارد به شیوههایی از کنشهای جمعی که بنابر قانون شهروندان میتوانند
آزادانه در آنها مشارکت کنند و دولت نباید مانعی در برابر آنها باشد. </span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>1<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">چرا توسعه مشارکت سیاسی اجتماعی برای دولت حیاتی است؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">حسن روحانی با پشتیبانی اکثریت آرا به ریاست جمهوری ایران رسید. او وارث
اقتصادی شکننده و زمینگیر، روابط بینالمللیای تیره و پرتنش و وضعیت اجتماعیای نابسامان
بود که انتظار میرفت و میرود برنامهای عاجل برای بهبود این حوزهها را به اجرا
درآورد تا رضایت عمومی جامعۀ ایران را در پایان دوره ریاست جمهوریاش به همراه
داشتهباشد. ولی در عین حال دولت روحانی باید به مطالباتِ سیاسی انباشتشده
پشتیبانان خود و منتقدان دگراندیش نیز توجهی داشته باشد. چراکه حل مسائل و مشکلات
اقتصادی، بینالمللی و اجتماعی و تغییر فضای سیاسی ایران به سوی باز شدن و کم تنش
شدن جامعه سیاسی، بسته به مشارکت سیاسی اجتماعی شهروندان دارد.</span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>«وفاداری» حامیان:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"> مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان در
قالب «اعتراض»های سیاسی مانع از آن میشود که شهروندان از دایره همراهان و
پشتیبانان دولت «خروج» کنند و به تبع آن با ادامۀ بسته بودن دریچه اعتراض از کنشهای
جمعی ناامید و از مداخله سیاسی روی برگردانند.<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_edn1" name="_ednref1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 11pt; line-height: 115%;">[i]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
خروجِ حامیان یعنی از دست رفتن پشتیبانی یک دولت. اتفاقی که در دورۀ دوم دولت آقای
خاتمی روی داد. شهروندان دلبسته به تغییرات دولت اصلاحات با برخورد به موانع
پیشرفت اصلاحات نه مفرّی برای اعتراض داشتند و نه تعلق خاطری به دولت به واسطه
مشارکت سیاسی-اجتماعی احساس میکردند. نتیجه آن شد که در آن دوره نه تنها از
طرفداری از خاتمی و حامیان سیاسیاش روی گرداندند (انتخابات سومین دوره شوراهای
اسلامی شهر و روستا) بلکه عملا از کنشهای همگانی به مشغولیتهای فردی روی آوردند
(سال های ۸۲ تا ۸۴).<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_edn2" name="_ednref2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 11pt; line-height: 115%;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
وفادار ساختن شهروندان یکی از مکانیزمهایی است که آنها را در مواجهه با مشکلات
به جای «خروج» به سویِ «اعتراض» سوق میدهد. ولی غیاب ظرف و امکانی برای اعتراض و
یا بیثمری اعتراضات شهروندان، به دلسردی شهروندان از دولت و دلزدگی آنها از
سیاست خواهد انجامید.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">کارآمدی مجموعۀ یک دولت مانند هر سازمان دیگری بسته به آن است که تاحدزیادی از
رضایت یا نارضایتی شهروندان و حامیان خود بطور مستمر باخبر باشد. بنابراین ابراز
نظر، انتقاد و اعتراض شهروندان، تنها حق آنها برای دخالت در سرنوشت خود نیست بلکه
موهبتی است برای دولت که از نواقص خود پیش از بحران باخبرشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">منبع تغییر:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"> دولت برای تغییر و بهبود وضعیت در همه حوزهها به منابع
گسترده انسانی نیاز دارد. در همۀ جوامع بخش عمدهای از مشکلات بویژه در حوزههای
فرهنگی و اجتماعی با مشارکت و حضور مردم حل میشوند. تغییرات سیاسی، اجتماعی و
اقتصادی گسترده نیاز به مراتب بیشتری به حمایت و مشارکت سیاسی بخشهای گستردهتری
از مردم دارد. این به معنای تجربه «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» نیست که به
دلیل افزایش تضادها در گذشته، تجربهای شکستهخورده بنظر میآید. در اینجا منظور مشارکتی
است در پایین، که فشار را در بالا کاهش میدهد و به نوعی مقداری از بار تغییر را
به دوش خود شهروندان و مشارکت داوطلبانهشان میگذارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">تغییرات در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تغییراتی که به بهبود شرایط زندگی و
احساس رضایت بیشتر در جامعه منجر میشوند، در بسیاری موارد باید توسط مردم یا
مشارکت مستمر و مستقیم آنها صورت بگیرد. شکلگیری و تغییر هنجارهای اجتماعی از
توانایی دولتها خارج است. یافتهها نشان داده که حتی در دولتهای غیردموکراتیک که
بر ابعاد زندگی فردی جامعه نیز احاطه دارند، مهندسی هنجارها امکان پذیر نیست. تغییر
ضدهنجارهایی چون دروغ و بیاعتمادی در اختیار و درتوانِ جامعه است و دولت بدون
مشارکت جامعه قادر نیست تغییری موثر در این امور صورت دهد. همچنین حوزهها و بخشهایی
در ساختار حکومتی وجود دارند که تغییر در آنها لزوما در اختیار و دسترس دولت نیست.
مثلا رویههای قضایی و قوانینی که باید نمایندگان مجلس بگذرانند نیاز به پیگیری جامعه
دارد و مستقیما در تعامل مردم و دیگر قوا به تدریج بهبود مییابد، نه با خواست و
توان دولت به تنهایی. بنابراین نه تنها دولت تدبیر و امید، بلکه هر دولتی که عزم
تغییر همه جانبه در کشور داشتهباشد نیاز به منابعی دارد که با مشارکت حداکثری
جامعه فراچنگ میآید.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">شادابی سیاسی: </span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">دولت روحانی نیاز به شادابی سیاسی جامعه دارد. چراکه شادابی
سیاسی فضای نقد سازنده بوجود میآورد و نوشتهها و گفتارها را از نق زدن به سوی
بحث و مناظرۀ یپیشبرنده میکشاند. شادابی سیاسی راه حلهای عملی و ممکن را
جایگزین بیان صرف معضلات و تجویزهای ناشدنی میکند. اما شادابی سیاسی نه با صرفِ باز
شدن فضای نقد و گفت وگو در رسانههای رسمی و غیررسمی بلکه با فعالیت عملی کنشگران
و نخبگان بدست میآید. لازمۀ شادابی سیاسی اتفاقهایی همچون برگزاری یک نشست
دانشگاهی یا اعتراض مدنی است که محصول کنشهای جمعی و مشارکت سیاسی اجتماعی شهروندان
باشد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><br /></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">2<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">مشارکت سیاسی-اجتماعی چگونه صورت می گیرد؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">مشارکت سیاسی جامعه به دو شکل عمده صورت می گیرد: مشارکت در
سیاست انتخاباتی/حزبی و یا مشارکت در جنبشهای اجتماعی. ظرفیتها و محدودیتهای
سیاسی در سطح کلان، انگیزه های فردی در سطح خرد، و فرهنگ سیاسی و عملکرد سازمانهای
سیاسی-اجتماعی در سطح میانی تعیینکننده آن است که یک شهروند کدام یک از این دو سیاست
را برای اثرگذاری در سیاست انتخاب میکند. (شکل ۱) </span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; page-break-after: avoid; unicode-bidi: embed;">
<span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;"><v:shapetype coordsize="21600,21600" filled="f" id="_x0000_t75" o:preferrelative="t" o:spt="75" path="m@4@5l@4@11@9@11@9@5xe" stroked="f">
<v:stroke joinstyle="miter">
<v:formulas>
<v:f eqn="if lineDrawn pixelLineWidth 0">
<v:f eqn="sum @0 1 0">
<v:f eqn="sum 0 0 @1">
<v:f eqn="prod @2 1 2">
<v:f eqn="prod @3 21600 pixelWidth">
<v:f eqn="prod @3 21600 pixelHeight">
<v:f eqn="sum @0 0 1">
<v:f eqn="prod @6 1 2">
<v:f eqn="prod @7 21600 pixelWidth">
<v:f eqn="sum @8 21600 0">
<v:f eqn="prod @7 21600 pixelHeight">
<v:f eqn="sum @10 21600 0">
</v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:f></v:formulas>
<v:path gradientshapeok="t" o:connecttype="rect" o:extrusionok="f">
<o:lock aspectratio="t" v:ext="edit">
</o:lock></v:path></v:stroke></v:shapetype><v:shape id="Picture_x0020_12" o:spid="_x0000_i1025" style="height: 196.5pt; mso-wrap-style: square; visibility: visible; width: 467.25pt;" type="#_x0000_t75">
<v:imagedata o:title="" src="file:///C:\Users\Ali\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\clip_image001.png">
</v:imagedata></v:shape></span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><o:p></o:p></span></div>
<table align="center" cellpadding="0" cellspacing="0" class="tr-caption-container" style="margin-left: auto; margin-right: auto; text-align: center;"><tbody>
<tr><td style="text-align: center;"><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhXIdjkTOSmX8oZF8WG4lkiBkXBCwsz5rU4ZeKWTFW71LJrt181J6rg-xRRPoH4wlmhr0fZeTogVxczTAwXUODxmP-lrEgzCOBmrvjggjg7YvHXkAeHQGpDnn_DQRubwTOr4-8-fw7KfX4/s1600/Supply-demand+model.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: auto; margin-right: auto;"><img border="0" height="268" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhXIdjkTOSmX8oZF8WG4lkiBkXBCwsz5rU4ZeKWTFW71LJrt181J6rg-xRRPoH4wlmhr0fZeTogVxczTAwXUODxmP-lrEgzCOBmrvjggjg7YvHXkAeHQGpDnn_DQRubwTOr4-8-fw7KfX4/s320/Supply-demand+model.jpg" width="320" /></a></td></tr>
<tr><td class="tr-caption" style="text-align: center;"><span style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: small; text-align: justify;">شکل ۱- مدل عرضه و تقاضای سیاست</span><a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_edn3" name="_ednref3" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: medium; text-align: justify;" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><span class="MsoEndnoteReference"><b><span style="color: #4f81bd; font-size: 9pt; line-height: 13px;">[iii]</span></b></span></span></span></a></td></tr>
</tbody></table>
<div class="MsoCaption" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">سیاست انتخاباتی/حزبی:
متداولترین شکل سیاستهای انتخاباتی یا حزبی شرکت در انتخابات و کمپینهای
انتخاباتی و کمک مالی به احزاب یا نامزدهای انتخاباتی و عضویت در احزاب است. در کشور
ما اولا بدلیل محدودیتی که در فعالیت احزاب وجود دارد و ثانیا به دلیل بیاعتمادی شهروندان
به احزاب و سیاستمداران، سیاست حزبی قوام نگرفته و تعداد بسیار کمی از شهروندان،
عضوِ فعال یا غیرفعال سازمانهای سیاسی هستند. شهروندان عادی تنها در هنگامههای
انتخابات تاحدی نقش یک عضو حزبی را به طور موسمی و موقت بازی میکنند؛ البته در
این مشارکت نیز دورههای کمپینهای انتخاباتی بسیار کوتاه است. درنتیجه مشارکت در
سیاست انتخاباتی هم از نظر تعداد افراد درگیر و هم از نظر مدت بسیار محدود و موقتی
است. احزاب یا گروههای سیاسی هم که آزادی عمل و قدرت سیاسی دارند، آنچنان اعتنا
و اعتمادی به عضوگیری و تشکلیابی گسترده ندارند. بنابراین محدود کردن مشارکت
سیاسی-اجتماعی شهروندان به سیاست انتخاباتی-حزبی در ایران به معنای محدود کردن
دایره اثرگذاران در سیاست و محدودکردن موقعیتهای اثرگذاری است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">سیاست جنبشی:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"> شیوه دیگر مداخله در تصمیم های
سیاسی و مشارکت سیاسی-اجتماعی، مشارکت در جنبشهای اجتماعی است. جنبشهای اجتماعی
ظرفیت بالایی در به مشارکت کشاندن گروههای مختلف اجتماعی دارند؛ اعم از محروم و
غیرمحروم و گروههای اجتماعیای که صدایی در سیاست رسمی ندارند. اما با وجود آنکه
در اصل ۲۷ قانون اساسی بر حق تشکیل اجتماعات و راهپیماییها تصریح شده است و مانع
حقوقی و قانونی برای شیوههای جنبشی مشارکت سیاسی وجود ندارد ولی این نوع مشارکت چندان
پذیرفته شده نیست. علاوه بر موانع از بالا، اصولا سنت مشارکت در جامعه ما نسبتا
تجربه نشده و کم طرفدار است و در فرهنگ سیاسی ما تجمع و اعتراض به معنی سیاست
منازعاتی یا سیاست ستیزهجو تلقی میشود. در چنین شرایطی، بیاعتمادی نخبگان در
بالا، نسبت به این نوع مشارکت مانع نهادینهشدن این روش مشارکت شهروندی میشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">جنبش های اجتماعی و جامعه جنبشی:</span></b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">جنبشهای اجتماعی
تا پیش از دهۀ هفتاد میلادی به عنوان پدیدههایی مخالف نظم عمومی تلقی میشدند به
هدایت افراد نامعقول و هرجومرج طلب. با تغییر دیدگاهها در علم جامعهشناسی و
سیاست، جنبشهای اجتماعی هرچند همچنان به عنوان پدیدههایی اخلالگر و غیرمعمول در
عرصه سیاست و اجتماع درنظر گرفته میشدند اما بر اساس نقشآفرینی کنشگران عقلانی تحلیل
میشدند. کنشگرانی که عموما از روی محرومیت و نارضایتی حاصل از آن دست به اعتراض میزدند.
چنانکه گفته آمد، این اعتراضها و کنشهای جمعی به ندرت اتفاق میافتند، به دلیل
عاقلانه بودن رفتار کنشگران که نمیخواهند اقدامشان سواری مجانی برای دیگران باشد
و موانعی که حکومتها در برابر مشارکت مردم قرار میدهند. <a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_edn4" name="_ednref4" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 11pt; line-height: 115%;">[iv]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">اما جنبشهای اجتماعی هم از منظر دانشگاهی و هم از منظر
سیاست عملی در دهههای اخیر به عنوان نوعی سیاستورزی متداول درنظر گرفته میشود
که فقط مختص گروههای محروم یا طردشده اجتماعی هم نیست، بلکه شیوهای است که از آن
طریق هر فرد یا گروهی از جامعه میتواند در سیاست و سرنوشت خود/کشور تاثیر بگذارد
و مسائلی را پیش بکشد که در سیاست رسمی نمایندگی نمیشود. بر اساس تحقیقها، نهادینهشدن
جنبشهای اجتماعی در جوامعی که از آنها به عنوان «جامعهی جنبشی» نام برده میشود،<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_edn5" name="_ednref5" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 11pt; line-height: 115%;">[v]</span></span><!--[endif]--></span></span></a>
نه تنها بهبود دموکراسیها را به همراه داشته (</span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">dellaPorta, 2013</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) و باعث نظم و
قوام جامعه شده، بلکه تقابلهای خشونتآمیز جامعه را نیز کمتر کرده است. آنچنانکه
امروز بسیاری از مشارکتهای جنبشی، قالب و شکلی مراسمگونه و کاملا غیرخشونت آمیز
به خود گرفتهاند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">3<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">«سازمان-جنبش»های اجتماعی چگونه باید باشد؟<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">شاید بتوان پاسخ به پرسش چگونگی بالابردن ظرفیت حکومتِ ما در پذیرش کنشهای
غیرمعمول و به تبع آن افزایش مشارکت سیاسی در ایران را در تجربه سازمانهای جنبشهای
اجتماعی و –اما نه در کپی کردن آن- جستوجو کرد. بر اساس آنچه گفته شد در شرایط
کنونی نیاز به بستری برای شکلگیری سازمانهای چندگانه رسمی و شفافی در سیاست و
جامعه دیده میشود که نهتنها کارکردشان عرضه سیاست به شیوه</span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"></span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">هایی باشد
که مشارکت مردمی گسترده و مستمر را به همراه داشته باشد که اعتماد دولتمردان را نیز
جلب میکند. سازمان-جنبشهای اجتماعی به جای جنبشهای اجتماعی را میتوان به
عنوان راهی میانبُر برای آشتی جنبشهای اجتماعی و دولت در شرایط کنونی کشور
پیشنهاد کرد. سازمان-جنبشهای اجتماعی برخلاف جنبشهایی اجتماعی که عموما سازمانیابی
روشن و رسمی ندارند، سازمانهایی هستند که میتوانند به شکل رسمی و سازمانی، شفاف
و شناسنامهدار با استفاده از شیوههای جنبشهای اجتماعی هدفهایی روشن را دنبال
کنند که لزوما بلاواسطه سیاسی نیستند. این سازمانها بدلیل ویژگی خود که حول
مطالبات اجتماعی و زیستمحیطی و اقتصادی خاص شهروندان شکل گرفتهاند، داعیه تاثیر
بر ساختار سیاسی و حتی رقابت سیاسی را ندارند. این سازمانها با دستیابی به اهداف
خود علاوه بر اینکه عامل تغییر و بهبود وضعیت سیاسی-اجتماعی میشوند، میتوانند
تجربههایی ارزشمند برای کار جمعی، تشکلیابی و مشارکت سیاسی اجتماعی در اختیار جامعه بگذارند. سازمان
های جنبش های اجتماعی در موضوعاتی ویژه مانند مبارزه با فساد در ورزش، اعتیاد، و
آلودگی هوا میتوانند به عضوگیری و بسیج مردم بپردازند. این سازمانها که داعیه
کسب قدرت سیاسی را ندارند، نه تنها معطوف به دغدغهها و مطالباتیاند که شکافهای
سیاسی یا اجتماعی را عمیق نمیکند، بلکه به چسبندگی بیشتر اجتماعی هم میانجامند. موضوعی
همچون تبانی، اختلاس و ناکارآمدی مدیران در ورزش دغدغه بسیاری از جوانان چه
شهرنشین و چه حاشیه نشین است و مقابله با آن شکاف غنی و فقیر، شهرنشین و غیرشهرنشین
و جوان و پیر و دیگر دوگانهها را افزایش نمیدهد ولی میتواند به بسیج شهروندان
بسیاری و تغییری مطلوب هم بینجامد. بر همین سیاق، مقابله با اعتیاد نیز با
اقداماتی جنبشی برای آگاهیرسانی عمومی، می تواند بدون تهدید چارچوبهای قدرت
سیاسی مشارکت بسیاری را به خود جلب کند. علاوه براین، سازمانهایی مانند مقابله با
ایدز یا الودگی هوا میتوانند ضمن ایجاد ارتباط و تماس موثر و تعامل با همتایانشان
در دنیا، تنشهای موجود در حوزه ارتباط با دیگر مردمان دنیا را نیز کاهش دهد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: center; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">××××<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">اینکه چگونه دولت میتواند محدودیتهای مشارکت سیاسی اجتماعی شهروندان را کاهش
دهد بسته به بالابردن ظرفیت خود در پذیرش کنشهای خارج از قواعد سیاسی تعریف شده دارد
و تنها از مسیر آشتی و توافق با جنبشهای اجتماعی
به دست میآید. آشتی دولت و جنبشهای اجتماعی نه لازمه یک جامعه دموکراتیک
بلکه در شرایط کنونی نیاز دولت اعتدالی است که تغییر را وعده داده است. بخشی از
این راه از طریق متنهای مکتوب مانند منشور حقوق شهروندی طی خواهد شد ولی بخشی
دیگر اقدام عملی دولت در این زمینه را طلب میکند.</span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div style="text-align: justify;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><br /></span></div>
<div style="text-align: right;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif";"><b>منابع</b></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<!--[if supportFields]><span
style='font-family:"Tahoma","sans-serif"'><span style='mso-element:field-begin'></span><span
style='mso-spacerun:yes'> </span>BIBLIOGRAPHY <span style='mso-element:field-separator'></span></span><![endif]--><span style="font-family: "Tahoma","sans-serif";">della
Porta, D. (2013). <i>Can democracy be saved?</i> Cambridge: Polity Press<w:sdtpr></w:sdtpr></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">Johnston, H.
(2012). <i>States and social movements.</i> Cambridge: Polity Press<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">Klandermans, B.
(1997). <i>The social psychology of protest.</i> Oxford, UK: Blackwell
Publishers<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">McAdam, D., &
Tarrow, S. (2013). Social movements and elections: Toward a
broaderunderstanding of the political context of contention. In J. van
Stekelenburg, C. Roggeband, & B. Klandermans, <i>The future of social
movement research</i> (pp. 325-346). Minneapolis, MN: University of Minnesota
Press<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">Meyer, D. S.,
& Sidney, T. (1998). <i>Social Movement Society.</i> Lanham, MD: Rowman
& Littlefield<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">Tilly, C., &
Wood, L. J. (2009). <i>Social movements, 1768-2008.</i> Boudler, CO: Paradigm
Publishers<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">van Stekelenburg,
J., & Klandermans, B. (2007). Individuals in movements: A social
psychology of contention. In B. Klandermans, & C. Roggeband, <i>Handbook
of social movements across diciplines</i> (pp. 157-204). Springer<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoBibliography" style="margin-left: 0.5in; text-align: left; text-indent: -0.5in;">
<span style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-no-proof: yes;">van Zomeren, M.,
& Iyer, A. (2009). Introduction to the social and psychological dynamics
of collective action. <i>Journal of Social Issues, 65</i>(4), 645-660<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">هنری، علی (۱۳۸۷) <a href="http://fromnederland.blogspot.nl/2010/12/blog-post_30.html">موج کوتاه و بحرِ طویل؛ نقدی بر گفتار انتخاباتی اصلاحطلبان</a>.
<i>فصلنامه گفتگو</i>. شماره ۵۲. صص ۱۳۲-۱۴۰<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">هیرشمن، آلبرت (۱۳۸۲) خروج، اعتراض، وفاداری. ترجمه محمد مالجو. نشرو پژوهش
شیرازه، چاپ اول، تهران</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;">هیرشمن، آلبرت (۱۳۸۵) دگردیسی مشغولیتها، ترجمه محمد مالجو، انتشارات علمی و
فرهنگی، تهران.</span><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<w:sdt docparttype="Bibliographies" docpartunique="t" id="1583719311" sdtdocpart="t">
<w:sdt bibliography="t" id="111145805">
</w:sdt></w:sdt>
<br />
<div>
<!--[if !supportEndnotes]--><br clear="all" />
<hr align="left" size="1" width="33%" />
<!--[endif]-->
<br />
<div id="edn1">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_ednref1" name="_edn1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 9pt; line-height: 115%;">[i]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt; mso-bidi-language: FA;"> نگاه کنید به کتاب خروج،
اعتراض، وفاداری اثر آلبرت هیرشمن<o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn2">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_ednref2" name="_edn2" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 9pt; line-height: 115%;">[ii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> نگاه کنید به کتاب دگردیسی مشغولیتها
اثر آلبرت هیرشمن</span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt; mso-bidi-language: FA;"><o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn3">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_ednref3" name="_edn3" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 9pt; line-height: 115%;">[iii]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt; mso-bidi-language: FA;"> برای آشنایی با مدل رجوع کنید
به برت کلاندرمانز و برای رابطه سیاست انتخاباتی و سیاست جنبشی رجوع کنید به داگ
مک آدام و سیدنی ترو (2013)<o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn4">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_ednref4" name="_edn4" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 9pt; line-height: 115%;">[iv]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt; mso-bidi-language: FA;"> برای مروری بر سیر نظریههای
جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی در موضوع جنبشهای اجتماعی و کنشهای جمعی نگاه
کنید به فن زومرن و یِر (2009)<o:p></o:p></span></div>
</div>
<div id="edn5">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/Ali/Documents/articles-interviews/Andishe%20Pouya%2012/social%20movement%20organization%20(5)-%20published.docx#_ednref5" name="_edn5" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-size: 9pt; line-height: 115%;">[v]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "Tahoma","sans-serif"; font-size: 9.0pt; mso-bidi-language: FA;"> اگرچه برخی تحلیلگران جامعه
ایران را جامعهای جنبشی خواندهاند اما این سخن برآمده از برداشتی نادرست از
مفهوم جامعه جنبشی است و ما در فاصله زیادی با یک جامعه جنبشی قرار داریم. برای
مروری بر مفهوم جامعه جنبشی رجوع کنید به جانستون (2012).<o:p></o:p></span></div>
</div>
</div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.09179 5.114569899999992251.935659 4.7918463999999918 52.247921000000005 5.4372933999999926tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-22087133988152997492013-12-14T15:45:00.000-08:002013-12-17T01:15:48.541-08:00گذشته و کتاب ها<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span>
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">با ذکر یک نکته/دغدغه وارد بازی ده کتاب تکان
دهنده می شوم</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span>
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">به باور من یک کتاب و چند کتاب تغییر
اجتماعی ایجاد نمی کنند و به تنهایی تحول آفرین و دگرگون کننده نیستند. اصولا فرهنگ
و اندیشه ای که اعتبار زیادی به یک کتاب/اثر –نه کتابخوانی- بدهد خود می تواند مانع تغییر اجتماعی و رشد
فکری و علمی شود. چرا که پررنگ کردن یک کتاب به معنای کم رنگ دیدن دیگر تجربه های اجتماعی
و آثار آکادمیکی است که اتفاقا پدیدآورنده و شکل دهنده همان کتاب هستند. ضمن آنکه
من نگرانم پرسش از یک پژوهشگر/روشنفکر/نویسنده درباره کتابِ تکان دهنده نگاهی را
تقویت کند و از </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">نگاهى برآمده
باشد که </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">پژوهشگر/روشنفکر/نویسنده </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">را در كنج غار (كتاب خانه) و نه در بطن
اجتماع و تحت تاثیر کتاب نه ارتباط ها و گفت وگوهای اجتماعی فرض می کند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">با ذکر این نکته/دغدغه در
زیر به ده کتاب یا مجموعه ای اشاره می کنم که بازتابشان را در کارهای الانم می
توانم ببینم:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">یک- «پیشرفت و توسعه بر بنیاد
هویت فرهنگی» از پرویز ورجاوند: این کتاب عصاره ای است از سامان فکری پرویز
ورجاوند؛ فرصت دیدنِ گونه گونی فرهنگی در مسیر توسعه، لزوم توانمندسازی فرهنگ ملی و
حفظ میراث فرهنگی و گشودگی بر روی دیگر فرهنگ ها با تاکید بر تقویت فرهنگ ملی. این
کتاب در کنار دیگر نوشته ها، مقالات و مصاحبه های رادیویی ورجاوند و جلسات هفتگی
اش سیاسی شدن من را با نگاه ملی و درعین حال دموکراتیک همراه کرد. در همین دوره متاثر
از نشریه ایران فردا و نوشته های سیاسی فعالان و روشنفکران ملی مذهبی در دوره
اصلاحات نیز بودم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiBzSIUdltZtIKvq-u49nC7F4DuK9Mt74o7xs5e0W6XTUgDom-ec5dnuJGW6C0cZXVWK4R1tNNTddksXNKJTAy8G-7gZkm_mThfUlbdVM4f_ccoqfs6dJB4VUWbGej0DDXW2Ev0KUW5GiA/s1600/114504.jpg" imageanchor="1" style="clear: right; float: right; margin-bottom: 1em; margin-left: 1em;"><img border="0" height="320" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiBzSIUdltZtIKvq-u49nC7F4DuK9Mt74o7xs5e0W6XTUgDom-ec5dnuJGW6C0cZXVWK4R1tNNTddksXNKJTAy8G-7gZkm_mThfUlbdVM4f_ccoqfs6dJB4VUWbGej0DDXW2Ev0KUW5GiA/s320/114504.jpg" width="208" /></a></div>
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">دو- «</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">فکر آزادی و مقدمۀ نهضت مشروطیت» از فریدون آدمیت</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">: خواندن کتاب های مربوط به مشروطیت بویژه برای بار دوم در
آغاز دهه هشتاد در حلقه ای کتابخوانی من را به یک تجدید نظر کلی درمورد نوع نگاهم
به آزادی و تغییر اجتماعی واداشت. خیلی کمک کرد که به عمق بی سوادی ام پی ببرم.
خواندن کتابهای آدمیت (</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">امیرکبیر و ایران،
اندیشۀ ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، اندیشه های میرزا میرزا فتحعلی آخوندزاده،
اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی، تاریخ فکر - از سومر تا یونان و روم، ایدئولوژی نهضت
مشروطیت ایران - جلد یکم و دوم ) و رساله های مشروطه (رساله مکالمات مقیم و مسافر)
و نوشته های دسته اول روشنفکران مشروطه (یک کلمه) </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">لزوم نگاه عمیق به مسائل برای اثرگذاری در تغییر
اجتماعی را یادآورم شد</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> و البته «مشروطۀ
ایرانی» آجودانی مهمترین نقش را در این یادآوری داشت.</span><br />
<br />
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">سه- « نیروهای مذهبی بر بستر
حرکت نهضت ملی» از علی رهنما: اواخر دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد برگرفته از نگاه
سیاسی ام و همنشینی با نیروهای ملی تشنه خواندن از مصدق و یاران او و تحولات نهضت
ملی بودم. خاطرات و تاملات مصدق، قلم و سیاست از محمدعلی سفری، جنبش ملی شدن صنعت
نفت از سرهنگ نجاتی، زندگی نامه دکتر فاطمی، یادنامه صدیقی تالیف پرویز ورجاوند و
... از مهمترین آثاری بود که در این دوره خوانده ام. اما «خواب آشفته نفت» از
محمدعلی موحد و «مصدق و نبرد قدرت» از همایون کاتوزیان تصویر واقعی تری از مصدق و
تحولات بر رویم گشود و کتاب علی رهنما روشنگرین کتاب در این جهت بود.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">چهار- <a href="http://goftogu.com/arch.html">مجلدهای «فصلنامه گفتگو»</a>: مجلدهای فصلنامه
گفتگو در تقریبا یک دهه بیشترین تاثیر را در نگاه سیاسی و اجتماعی ام داشته اند و
بازتابشان را در افکار کنونی ام می توانم براحتی ببینم. مقالات سیاسی مراد ثقفی از
یک سو و مقالات تاریخی و مباحث ملی کاوه بیات از سوی دیگر به بازسازی نگاه دموکراتیک
ملی ام کمک کرد. مجلدهای فصلنامه گفتگو و حضور هفتگی در هیات تحریریه به طور کلی به
نگاهم در ارتباط روشنفکری، آکادمیا و فعالیت سیاسی و اجتماعی جهت دادند. فصلنامه
گفتگو از کیش شخصیت بدور است و همین یک ویژگی اثر بزرگی در رفتارهای عمومی و اجتماعی
مرتبط با کار سیاسی و پژوهشی ام گذاشت. یکی از اثرگذارترین شماره های گفتگو هم
برای من <a href="http://goftogu.com/50/">شماره پنجاه</a> با مقالات ویژه «ایران و افغانستان» بود. پرونده انسانی
بهترین توصیفی که می توان برای این شماره انتخاب کرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">پنج- «</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">اخلاق در حوزه عمومی» از علی میرسپاسی:</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">از این کتاب آموختم "دموکراسی پروژه ای
جامعه شناسانه و مرتبط با حوزه عمومی است . دموکراسی یک حقیقت فلسفی نیست و نمی
تواند باشد" (12) این یک دستاورد ارزنده برای من در زمانی بود که فعالیت های
سیاسی ام جدی تر می شد و در آغاز راه جامعه شناس شدن بودم. اصولا نمی توانم از </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">آثار روشنفکران و آکادمیسین های عرفی خارج از کشور در برهه
ای از زندگیم چشم بپوشم: «شورشیان آرمان خواه» از مازیار بهروز، «</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">رویارویی فکری ایران با مدرنیت»</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> از فرزین وحدت، «لائیسیته
چیست؟» از شیدان وثیق، «حکایت دختران قوچان» از افسانه نجم آبادی،</span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"> «تجدد آمرانه» از تورج اتابکی، «روشنفکران و دولت
در ایران» از نگین نبوی، «سیاست های خیابانی» از آصف بیات و «کنفدراسیون» از افشین
متین به شدت من را ترغیب کردند علوم اجتماعی را رسمی و آکادمیک دنبال کنم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">شش- «خروج، اعتراض،
وفاداری» از آلبرت هیرشمن: مجموعه مفاهیم علوم اجتماعی و مجموعه فلسفه و اقتصاد
سیاسی نشر شیرازه بر فهم من از دانش سیاست و علوم اجتماعی تاثیر قابل توجهی گذاشتند. کتاب های آلبرت
هیرشمن مهمترین این مجموعه بود. هیرشمن دستگاه و مدل ساده و قابل اتکایی برای فهم مکانیزم
کنش های جمعی و اعتراض ها دراختیار قرار می داد. «درباره دموکراسی» رابرت دال، «نظام
های سلطانی» هوشنگ شهابی و «نظریه جمهوری خواهی» از فیلیپ پتی نیز دیگر آثار این
مجموعه هستند که به ذهن سیاسی ام در زمان ها و جنبه هایی جهت دادند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">هفت- «بنیادهای نظریه
اجتماعی» از جیمز کلمن: مدل قایقی جیمز کلمن و نظریه های اقتصادخرد که به حوزه جامعه
شناسی راه برده اند در پیوند ذهن مهندسی و ریاضی من به علوم اجتماعی و جامعه شناسی
بسیار کمکم کردند. ضمن آنکه نظریه جیمز کلمن برای همیشه به من آموخت چگونه تغییرات
سطح کلان را به مکانیزم ها و تغییرات در سطح خرد پیوند بزنم و مسئله همزیستی
مسالمت آمیز انسان و جامعه را در ذهنم طرح کرد. کلمن خود می نویسد "برایند
سیستم درواقع برایند کنشهای اجزاء تشکیل دهنده آن است، آکاهی از اینکه چگونه
کنشهای این اجزاء با هم ترکیب می شوند و رفتار سیستمی بوجود می آورند می تواند
قابلیت پیش بینی بیشتری فراهم کند تا تبیینی که برپایه روابط آماری ویژگی های سطحی
سیستم استوار است." <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg9dcC6NxsdHlZUFa1FzaQwwvWgBKNB2aZUSEPwqUHT1JVvzs4gMXEdCpUOQOr_a8HvD5MaUQvNG6GyKfj3CZ-m6LBxa6rM35LWcKeMq9ePn8RMF8X7PmVSmzjZeFGAOZRPCrPYdlLjl8g/s1600/41zuuFL3rUL.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; font-family: Arial,sans-serif; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em; text-align: center;"><img border="0" height="320" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg9dcC6NxsdHlZUFa1FzaQwwvWgBKNB2aZUSEPwqUHT1JVvzs4gMXEdCpUOQOr_a8HvD5MaUQvNG6GyKfj3CZ-m6LBxa6rM35LWcKeMq9ePn8RMF8X7PmVSmzjZeFGAOZRPCrPYdlLjl8g/s320/41zuuFL3rUL.jpg" width="204" /></a><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">هشت- «<a href="http://books.google.nl/books/about/Theories_of_Political_Protest_and_Social.html?id=rH0zz8pleK8C&redir_esc=y">تئوری های اعتراض سیاسی و جنبش های اجتماعی</a>» از کارل دیتر اوپ: در بحبحه جنبش سبز وقتی تاکید بر
ایدئولوژی، سازمان دهی و رهبری دست ما را برای فهم جنبش سبز بسته بود مقاله اوپ و
گرن در تحلیل تظاهرات دوشنبه های لایپزیگ و مدلی که برای توضیح خودانگیخته بودن آن
تظاهرات ارائه می داد خیلی برایم راهگشا بود. بعد تر کتاب اوپ بویژه در مبحثی که
تاکید دارد باید سرکوب را از هزینه فعالیت سیاسی جدا کرد بویژه زمانی که «سرکوب» و
«مشارکت سیاسی» مفهوم مرکزی تحقیقم شد خیلی کمکم کرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">نه- مجموعه بیانیه های میرحسین موسوی: نمی توان درگیر جنبش سبز بود و آن را
مطالعه کرد ولی بی اثر از بیانیه ها، گفته ها و سخنرانی های رهبران جنبش سبز بود.
ویژگی بیانیه های موسوی این بود که بسیاری از مفاهیم و نظریه های بسیج سیاسی را
عمومی بیان می کرد. نقشی که برای شبکه های اجتماعی شخصی، غیررسمی و آنلاین قائل
بود نگاهم را تحت تاثیر قرار داد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;">ده- <a href="http://www.amazon.com/Social-Psychology-Protest-Bert-Klandermans/dp/0631188797">«روان شناسی اجتماعی اعتراض</a>» از برت کلاندرمانز: ویژگی کارهای برت کلاندرمانز در حوزه جنبش های اجتماعی
یکسان بودن وزن نظریه و مطالعه تجربی در آن کارهاست. در کارهای برت کلاندرمانز
مطالعه های تجربی بسیار پررنگ است ولی این نکته همراه است با پایگذاری قوی نظریه
در طرح پرسش تحقیق و فرضیه های پژوهش. گام های مشارکت برت کلاندرمانز هم مدلی برای
تحقیقم فراهم کرد و هم در کنش های جنبش سبز مورد استفاده ام قرار می گرفت.</span><span dir="LTR"><o:p></o:p></span><br />
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br /></span>
<span style="font-family: Arial, sans-serif;">در حوزه جنبش های اجتماعی
کارهای چارلز تیلی برای تاکیدی که بر نقش جنبش های اجتماعی در تغییرات اجتماعی
دارد، کتاب «<a href="http://www.amazon.com/Freedom-Summer-Doug-McAdam/dp/0195064720">تابستان آزادی</a>» (Freedom Summer) از داگ مک آدام برای اهمیتی که برای بیوگرافی فعالان سیاسی
قائل است. کتاب «جنبش های اجتماعی و دولت» (Social Movements and State) از هانک جانستون برای تاکیدش بر آن که
دولت را نباید یکپارچه دید و «انقلابی که فکرش را نمی کردند» </span><span style="font-family: Arial, sans-serif;">(The Unthinkable Revolution in Iran)</span><span style="font-family: Arial, sans-serif;"> از چارلز کورزمن برای شیوه
ای که در نوشتن یک پژوهش آکادمیک دارد، الهام بخش من بوده اند.</span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, The Netherlands52.09179 5.114569899999992251.935659 4.7918463999999918 52.247921000000005 5.4372933999999926tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-54323881132930743142013-11-13T13:18:00.000-08:002013-11-14T11:39:00.642-08:00اجازه همزیستی (دلنوشته ای در عاشورای ١٣٨٨) *<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;"><br /></span>
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">لپ تاپم را زیر بغل می گیرم. از اتاق بیرون می روم و در اتاق کناری را می زنم. در اتاق را که باز می کند، لپ تاپ را به سمتش می گیرم و بی مقدمه می گویم: بگیرو استفاده کن.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">- نه. تشکر. امشب دوستم درستش می کنه و فردا برایم میاره.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">- تا شب استفاده کن. شاید بخوای با دوست دخترت صحبت کنی. اگر لازم داشتم میام ازت میگیرم.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">آنقدر حالتم جدی است که دیگر مقاومت نمی کند.</span><br />
<span style="font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; olor: #333333; text-align: left;">به اتاق برمی گردم و غرق در افکارم می شوم.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">دوساعت بعد درِ اتاق به صدا در می آید. با لبخند لپ تاپ را به سمتم می گیرد. این بار بی هیچ سخنی از دستش می گیرمش و به سمت میزتحریر برمی گردم. بازماندن در را به معنای دعوتش به اتاق می بیند و دنبالم می آید و با من چشم به صفحه فیسبوکم می دوزد که بی اختیار باز کرده ام. از بالا به پایین. گاهی توقفی و باز کردن صفحه خبری، عکسی یا فیلمی. </span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">بعد از آن که به همان جای دو ساعت پیش می رسم. لپ تاپ را می بندم و دوباره به سویش دراز می کنم. می گویم: دیگر نمی خواهم این ها را ببینم. با خودت ببرش. از من دورش کن. برو با دوست دخترت صحبت کن. برو برای همه دوست های اروپاییت کریسمس را تبریک بگو و درشادیشان شریک شو. برو از قول من به همه دوست های هموطنت بگو شاد باشید از اینکه جنبش استقلال طلبانه تان شصت سال پیش به پیروزی رسید و شما زنده نبودید که چنین صحنه هایی را ببینید. به همشون بگو که ما می خواهیم گاندی باشیم و گاندی وار آزادی و استقلالمان را می جوییم، ولی ما را به حسین شدن و حسینی وار آزادگی را فریاد زدن سوق می دهند.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">بار دیگر با احساساتم و افکارم تنها می شوم و البته بدون آن محرک مجازی. در خیال خودم حکومتیان را خطاب قرار می دهم.</span><br />
<br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">چرا نگذاشتید روزها و شبهای کمپین انتخاباتیمان به درازا بکشد؟ چرا همه دوندگی ها، فریادزدن ها، بحث کردن ها و نوشتن هایمان را بی ثمر گذاشتید؟ ما که همه خنده ها، گریه ها، شادی ها، غم ها خلاصه همه هیجان های روزهای انتخاباتمان برایمان شیرین بود چرا کاممان را تلخ کردید؟ مگر دیرپا شدنِ آن احساس امنیت، در فریاد کردن خواست هایمان و بروزشان به دیگر هموطنانمان، امنیتتان را در خطر می انداخت؟ چرا راهپیمایی سکوتمان را شکستید؟ استواریمان به پشتیبانی میلیون ها هموطن دیگر و برق امیدی که در چشم هایمان می درخشید چشم هایتان را آزرده کرد؟ چرا صدای الله اکبرهای بالای پشت باممان را تاب نیاوردید؟ خوابتان را آشفته می کرد؟ چرا روزهایی که گروه گروه در خیابان شعار می دادیم و با دیدن شبهی از گارد یونیفرم پوش یا بی یونیفرمتان فرار میکردیم به فکر فرویتان نبرد و چاره ای نیاندیشید؟ از اینکه چرخی می زدیم و گوشه ای دیگر گروه دیگری را می یافتیم و باز شعار می دادیم حرص می خوردید؟ مگر ندیدید چقدر مرددیم در گذشتن از حوزه خواست رایمان؟ مگر اجتنابمان از گفتن شعار «مرگ بر» را به اطلاعتان نرساندند؟ حال ببینید که چه بر سر این مردم با شرافت و نجیب و فهیم آوردید که همه جا بی یونیفرم و با یونیفرم هایتان را دنبال می کنند و حمله را با حمله پاسخ می گویند. باز هم خجالتتان می دهند و گروه گروه فریاد می زنند ولش کن ولش کن تا یادآورتان شوند که هنوز هم آب رفته به جوی بازگشتنیست. ولی هیهات از چنبره قدرت که مغز و وجدان را احاطه کند. شما هنوز حکم تیر می دهید و به دنبال سرکوب بیشترید</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">نمیدانید که این خون ها، این خشونت، این بی تدبیری، این قدرت طلبی در برگ بعدی چه کسانی را فرادست خواهد کرد؟ شاید به برگ بعدی نمی اندیشید. من برایتان می گویم که بعد از شما یا آنانی فرادست خواهند شد که سال ها تحولات جامعه ایرانی را فقط نفی وانکار می کردند و خود در غارهای فکری شان که بازمانده از دهه های دور چهل و پنجاه است منجمد مانده اند و بی حرکت تنها سودای قدرت در خیال می پروراندند و می پرورانند. یا آنانی بازی را در دست خواهند گرفت که چون شما ابایی از ریختن خون دیگران نخواهند داشت. در این صورت آیا خاطرات سی سال پیش نمی ترسانتتان؟ اینان در همین عاشورای صده پانزده هجری، خود را دارند نشان میدهند. نمی بینیدشان؟ با اینکه بدلیل اختلاف زمانی دیر به واقعه رسیده اند ولی همان شبانه فرمان تسخیر صداوسیما را می دهند. شما می دانید این فرمان حمله یعنی چه. آری. ولی تنها یک وجه نزدیکش و سوی خود را روشن می بینید. می دانید که صدا و سیما تسخیر نمی شود. چرا که به انبان های اسلحه در آن لانه دروغ و دشنام مطمئنید. اما از آن حمله استقبال می کنید چون مجوز اعمال خشونت عریان و ریختن خون بیشتر را صادر می کند. شما از هرچه که سرکوب را مشروع جلوه دهد استقبال می کنید.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">افسوس که صدور فرمان حمله به صدا وسیما برای من معنای دیگری دارد. در حالت اولی که با دید کوتاه شما منطبق است یعنی عدم موفقیت در تسخیر، حمله به صدا و سیما یعنی شهادت بیشتر و ریخته شدن خون بیشتر. یعنی صعود گفتار انتقام جویانه و نزول گفتار مداراجویانه. و صد البته در امتداد آن سقوط قریب الوقوع حکومتتان و اعدام و مرگ شما را در پیش می بینم که خواست من نیست.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">اما حالت دیگر که صدا و سیما تسخیر شود نیز برای من خوشایند نیست. آن، یعنی تغییری انقلابی، یعنی وضعیتی که هرکس شعارش تندتر بود، هر که بیشتر مرد قدرتبازی و شیفته قدرتطلبی بود هرکه توانایی به مسلخ کشیدن اخلاق پای قدرت را بیشتر داشت، پیروز میدان خواهد بود. یعنی همه تلاش روشنفکران ملتی با پشتوانه جامعه تحصیلکرده و شهرنشینانش در ساختن و پرورش گفتار اصلاح طلبانه، ضدخشونت، مداراجو و متکثر دود هوا خواهد شد و البته باز هم سقوط حکومتتان و اعدام و مرگ شما را می توان از پس آن به وضوح دید.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">و همین دوراندیشی هاست که ما را گیر انداخته است و ملتمسانه می خواهیم که از خرهای شیطانانتان پایین پرید. آری. ما گیر کرده ایم. چه کنیم که سقوط این نطام سراسر جور را به انتظار می کشیم ولی توشه چند صد سال آزادی خواهی و چند دهه اندیشه ورزی را پاس می داریم. آری ما گیر کرده ایم. به حکم هموطن بودن و انسان بودن و برمبنای اصولی که با ذره ذره خون این شهیدان نوشته شده است اعدام و مرگ شما را نمی خواهیم با اینکه عامل سی سال عقب ماندگی، خشونت، فساد، تحقیر و ناامنی می دانیمتان. با اینکه مسبب ریخته شدن خون شهدایمان می دانیمتان.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">آری. مرگ شما را نمی خواهیم که در خیالاتتان قدرتتان را با تعداد نظامیانتان می سنجید و حجم واردات باتوم و سپر خیالتان را از بی آسیب ماندن قدرتتان آسوده میکند.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">من نه عاقبت حسین را می خواهم و نه به درک واصل شدن یزیدیان زمان را. من فقط همزیستی هفتاد و اندی میلیون انسان را در این یک میلیون و ششصد و اندی کیلومتر مربع آرزو می کنم. اجازه می دهید؟</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;"><br /></span>
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">-----------------------</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 13.63636302947998px; line-height: 20px; text-align: left;">* این متن را در عاشورای </span><span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;">١٣٨٨ در هلند نوشته ام. سه چهارماه بود که از ایران خارج شده بودم و تصاویر عاشورا و اخبارش را آنلاین دنبال می کردم. نگرانی و دغدغه ام که انگیزه این نوشته نیز بود این بود که جنبش به سمت خشونت و فرادست شدن افراطگرایان میل کند. </span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;">خوشبختانه چنین نشد و با درایت رهبران جنبش و فهم همراهان جنبش سبز و با کمک فرهنگ سیاسی مان ، جنبش استراتژی اصلاحطلبانه و تاکتیک مسالمت آمیز خود را ترک نکرد.</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;"><br /></span>
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;">نوشته مرتبط: <a href="http://fromnederland.blogspot.nl/2010/02/blog-post_4413.html">خشونت خط قرمز جنبش سبز</a> - گفت و گو با روزآنلاین بعد از عاشورا</span><br />
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;"><br /></span>
<span style="color: #333333; font-family: 'Helvetica Neue', Helvetica, Arial, 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 14px; line-height: 20px; text-align: left;"><br /></span></div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Groningen, The Netherlands53.2193835 6.566501799999969153.1433285 6.4051402999999691 53.295438499999996 6.727863299999969tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-45875167555530648172012-10-05T13:15:00.000-07:002012-10-05T18:49:10.775-07:00حاشیه ای بر «تولد خاتمی»<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
هرچند نامه به خاتمی از جنس خود خاتمی بود، یعنی به عبارت دیگر اگر نویسندگان نامه می خواستند مواهب و باقیات خاتمی را بطور کامل فهرست کنند باید به همین ادبیات نامه اشاره می کردند، ولی بنظرم می توان نامه را فارغ از دعواهای جاری و جدا از شخصِ خاتمی نقد کرد. نقدی که سویه اش بیش از خاتمی به سمت نویسندگان نامه و برخی امضاکنندگانش هست. کسانی که احتمالا در دایره نه چندان گسترده نزدیکان خاتمی بوده وهستند و تعلق خاطر به اصلاحات خاتمی محور یا اصلاحات دوم خردادی دارند.<br />
پرسش هایی که این نامه بار دیگر پیش میکشد بنظر برای آینده پیوند جنبش سبز و اصلاحات جدی است.<br />
<br />
یک- تکامل ادبیات سیاسی و اجتماعی و رفتار سیاسی و اجتماعی جامعه چگونه صورت می گیرد؟ دفعتا یا تدریجی؟ در جامعه ای به پیچیدگی، تنوع و گستردگی جامعه دهه هفتاد ایران با قدمت یکصدوپنجاه ساله مبارزه برای قانون، آزادی و دموکراسی، سه دهه بعد از انقلاب 57، تقریبا یک دهه پس از جنگ هشت ساله، یک روشنفکر، یک کنشگر سیاسی، یک مقاله، یک کتاب، یک حادثه چقدر می تواند در تغییرات سیاسی اجتماعی تاثیر داشته باشد؟ خاتمی چقدر برنشسته بر زمانه و زمینه خود بود چقدر پدیدآورنده آن؟ دوم خرداد محصول تحول بلندمدتی بود یا خود به تنهایی مبدا تحول بود؟ <br />
محمدمختاری سال ها پیش از خاتمی از تمرین مدارا نوشت. در دوره خاتمی شهید شد.<br />
پوینده پیش از خرداد 76 منشور حقوق بشر را ترجمه و منتشر کرد و در اوایل دوره خاتمی شهید شد.<br />
<br />
<a href="http://goftogu.com/01/">شماره یک فصلنامه گفتگو</a> در سال 1372 ویژه جامعه مدنی بود و <a href="http://goftogu.com/02/">شماره دو همزیستی فرهنگ ها</a> (نقدی بر برخورد فرهنگهای ساموئل هانتیگتن). ایران فردا در دهه هفتاد به دموکراسی، مشارکت و شهروندی می پرداخت و در اواخر دهه هفتاد از انتشار بازماند... (1)<br />
آیا در یک جامعه با این پیشینه می توان روشنفکر، پژوهشگر، فعال ملی و مبارز
سیاسی و تولیداتشان را نادیده گرفت و هرآنچه هست را به یک رییس جمهور نسبت
داد؟ و اگر در این نسبت دادن افراط کنیم حاصلش چه خواهد بود؟ بی اعتباری
بخشی از جامعه که مولد و منبع فکر و اندیشه و ادبیات است. به حاشیه راندن بخشی از جامعه که اتفاقا در همه جوامع تحولات را رقم می زنند. نحیف و محدود کردن عرصه روشنفکری و نخبگان.<br />
<br />
دو- فرض کنیم که سهم خاتمی و حلقه اطرافیانش در تحولات آخر دهه هفتاد و نیمه اول هشتاد پررنگ باشد، تاکیدبر آن در شرایط سیاسی اجتماعی کنونی چه سودی دارد؟ در همه نیمه اول دهه هفتاد <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%88%D9%86">گردون</a>، <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87_%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86">کیان</a>، <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%A7">ایران فردا</a>، <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AC_%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C#.D9.85.D8.AC.D9.84.D9.87_.D8.A2.D8.AF.DB.8C.D9.86.D9.87">آدینه</a>، <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%DA%A9_%28%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87%29">کلک </a>و <a href="http://goftogu.com/">گفتگو </a>منتشر می شدند. حاصل تولیدات این روشنفکران سکولار و روشنفکران دینی را در دوره خاتمی می توان نادیده گرفت؟ سندزدن دستاوردهای هشت ساله دوره ریاست جمهوری خاتمی به «خاتمی» آیا به انحصار درآوردن همه تلاش های آنها نیست؟ آنچه که باعث شکست اصلاحطلبی دوم خرداد بود نه دلسردی از نتیجه بخش بودن آن بود بلکه دلزدگی از سهیم نبودن در امرسیاست جاری آن دوران بود. آنچه معترض را به وفادار تبدیل می کرد در این دوره غائب بود. سکولارها، جمهوری خواهان، ملی گرایان و روشنفکران دینی، سهمی رسمی در ادبیات حاکم نداشتن و هیچگاه از سوی خاتمی و نزدیکانش بر سهمشان صحه گذاشته نمی شد. ادامه چنین ادبیات انحصارطلبانه با چاشنی دوگانه سازی های سبک «اقتدارگرایانِ منصبنشین» و «براندازانِ فرنگنشین» آن هم بعد از تجربه جنبش سبز به کجا می رسد؟ باعقب گرد به ادبیات اصلاحطلبی دوم خردادی، چه دورنمایی برای آشتی سکولارهای قدیم با سکولارهای جدید، دین باوران و دین ناباوران، داخل نشینان و خارج نشینان و دوگانه های برساخته دیگر در امر سیاست می توان قائل بود؟ توافق، اجماع، ائتلاف، وفاداری وتعهد باانحصارطلبی یک گروه تحقق پذیرنیست. پیش نیاز اینها اعتماداست، اعتمادی که با گفتار و ادبیات دموکراتیک -نه انحصارطللبانه- فراچنگ می آید.<br />
<br />
<br />
<br />
<div style="text-align: right;">
<span lang="FA" style="font-family: Tahoma; font-size: 10pt; mso-bidi-language: FA;"><span lang="FA" style="font-family: Tahoma; font-size: 10pt; mso-bidi-language: FA;">(1) این مثال ها را می توان به دورتر نیز کشاند. ادبیات دموکراسی خواهی به معنای مدرن آن قدمتی طولانی در ایران دارد. غلامحسین صدیقی، نخست وزیر دولت مصدق در بخشی از سخنرانی اش در میتینگ جلالیه در سال 1340 می گوید: "دموکراسی با بهره مندی افراد از حقوق و آزادی ها قوت می گیرد و به
تشخیص ما برای ایران کنونی با توجه به اوضاع کشور و جهان محکم ترین و
سنجیده ترین حکومت ها حکومت ملی است. حکومتی که مردم عموما در امور سیاسی
آن دخیل باشند، و حکومتی که نظم و قانون در آن موجود و جاری و در خارج و در
داخل کشور مورد اعتماد و مورد احترام باشند، حکومتی که شایسته یک ملت
کهنسال و با فرهنگ توان بود. در ایران کنونی بر اثر اشتباهات حکومت ها دولت
و ملت از یکدیگر جدا شده اند... آشنایی با دموکراسی نیازمند آموزش و پرورش
است. با آموختن اصول و فن شنا, شناگر نتوان شد، باید شنا کرد و شناگری
آموخت. تاکنون دولت ها در این کار قصور کرده اند."</span></span></div>
</div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0أوترخت، هلند52.0901422 5.109664952.0120942 4.9517364000000006 52.168190200000005 5.2675934tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-87146915669933598092012-08-24T10:34:00.000-07:002012-08-24T12:34:20.183-07:00عدم خشونت در دوران اصلاحات و پس از جنبش سبز<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<b>جنبش سبز و حفاظت از قلب موسوی</b><br />
<br />
در دوره اصلاحات ما کنش های مان را بر اساس میزان خشونت احتمالی حکومت تنظیم میکردیم، یعنی عملی انجام نمیدادیم که پیامد آن خشونت حکومت باشد. عدم خشونت برای ما به معنای بازداری حکومت از خشونت ورزی بود. اما در جنبش سبز، عدم خشونت به معنای عدم خشونت ورزیدن خودمان است.<br />
<br />
اگر منطق و گفتار اصلاحات همچنان حاکم بود، موسوی شب بیست و دوخرداد برای احمدی نژاد پیام تبریک می فرستاد. چرا که مسلما کنفرانس رسانه ایِ او حکومت را عصبانی میکرد، که کرد و آنها را به خشونت وا می داشت، که تا حدی واداشت. ولی نتیجه اش پدید آمدن جنبشی تاریخ ساز شد.<br />
<br />
اگر منطق و گفتار اصلاحات حاکم بود، موسوی باید با این گفته که حکومت قصد دارد میدان «تیان آن من» برپا کند، از تظاهرات بیست و پنج خرداد جلوگیری میکرد. موسوی با منطق جنبش سبز برخورد کرد، همراه مردم شد، تظاهرات سکوت تاریخی صورت گرفت و میدان تیان آن هم برپا نشد.<br />
<br />
اگر منطق و گفتار اصلاحات حاکم بود، موسوی باید در اعدام زندانیان سیاسی کرد سکوت می کرد چرا که تصور آن بود حکومت خشونت و اعدام را به دیگران نیز تسری دهد. موسوی و کروبی سکوت نکردند و حکومت هم نتوانست خشونت را بیش کند و ایران برای همه ایرانیان از شعار به تجربه رسید.<br />
<br />
اگر منطق و گفتار اصلاحات به منطق و گفتار جنبش سبز ارتقا پیدا نکرده بود، موسوی و کروبی فراخوان بیست و پنج بهمن نمی دادند و امروز شاید همچنان در فضای رسمی حکومت همچون خاتمی سیر و سلوک داشتند، و جنبش ما نیز شاید به فراموشی سپرده شده بود.<br />
<br />
امروز هم منطق عدم خشونت اصلاحات می گوید، در برابر سلامتی موسوی هیچ کنش یا واکنشی نداشته باشیم تا حکومت عصبانی نشود و مراقبت پزشکی موسوی را ناتمام نگذارد. اما منطق جنبش سبز بنظرم می گوید باید حساسیت نسبت به سلامت یکی از رهبران جنبش سبز را بیش از پیش نمایان کرد تا حکومت مراقبت از آنها را بیش از پیش و مناسب تر از پیش برعهده بگیرد.<br />
<br />
اصولا منطق جنبش سبز می گوید فرصت مبارزه و اعتراض را نباید به بهانه خشونت ورزی حکومت از دست داد، هرچند عدم خشونت را اصل کنش های خود می داند. گفتار و کنش جنبش سبز بر مشارکت و مقاومت برای به کرنش واداشتن حکومت در برابر خواست ها استوار است.<br />
<br />
<br />
<br /></div>
ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com2أوترخت، هلند52.0901422 5.109664952.0120942 4.9517364000000006 52.168190200000005 5.2675934tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-68933274601803032132012-06-23T11:49:00.001-07:002012-06-23T13:13:24.408-07:00حضور در قدرت نباید هدف ما باشد<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
گقت وگو با سراج میردامادی<a href="http://www.radiozamaneh.com/politics/2012/06/15/15722"> رادیوزمانه</a><br />
<br />
<br />
<div class="field field-type-text field-field-sartitr" style="font-family: Tahoma; font-size: 13px;">
<div class="field-items">
<div class="field-item odd">
بیانیه گروهی از کنشگران سیاسی در سومین سالگرد جنبش سبز در گفتوگو با علی هنری، فعال سیاسی</div>
<div class="field-item odd">
<br /></div>
<div class="field-item odd">
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
سراجالدین میردامادی - اینروزها سومین سالگرد شکلگیری جنبش اعتراضی، موسوم به "جنبش سبز" است. جمعی از کنشگران سیاسی، با <a href="http://www.rahesabz.net/story/54343/" style="color: #303e46; margin: 0px; padding: 0px; text-decoration: none;">صدور بیانیهای،</a> بار دیگر بر مطالبات مردم در سالگرد تولد جنبش سبز پافشاری کردهاند.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
در گفتوگویی با علی هنری، فعال سیاسی مقیم هلند و یکی از امضاکنندگان این نامه، ابتدا از ایشان پرسیدهایم:</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<strong>هدف از انتشار چنین نامهای در سالگرد جنبش سبز چه بوده است؟</strong></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
علی هنری: هدف از اینکار مشترک نیروهای متنوع سیاسی و دانشجویی و دانشگاهیان این بود که در سه سالگی جنبش سبز، یک بار دیگر بر میثاق خودمان با همراهان جنبش سبز تاکید کنیم و مجدداً یادآور بشویم که راه حلی که جنبش سبز برای برونرفت از بحرانهای حکومت، جامعه و کشور ارائه داده که به باور ما آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر رهبران جنبش، رفع ممنوعیت فعالیت احزاب و به طور کلی گشایش در فضای سیاسی و اجتماعی ایران است، مقدمات تحقق خواستههای ملت را فراهم خواهد کرد.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<strong>راهکارهای رسیدن به این اهداف را با توجه به تجربههایی که به دست آوردهاید چه میدانید؟</strong></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
مسئله اصلی جنبش سبز، گذار دمکراتیک با کمترین هزینه و با پشتیبانی نیروهای سیاسی و اجتماعی داخل کشور است. حال اینکه راهکار آن چگونه است، در زمان خودش باید تصمیمگیری بشود. آن گذار بدون خشونت و آرامی که ما دنبالش هستیم، تصورمان این است که در انتها با سازش بخشی از اپوزیسیون و پوزیسیون صورت خواهد گرفت. ما با حضور و پشتیبانی مردم در صدد تحقق فراهم کردن زمینههای این گذار هستیم.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
آنچه برای ما روشن است، حضور و مشارکت همراهان جنبش و مشی اصلاحطلبانه و خشونت پرهیزی ماست، ولی اینکه این امر چگونه، با حضور در قدرت یا بیرون آن محقق میشود، نیاز به زمان دارد، نیاز به تصمیمگیری در زمان دارد.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
اصولاٌ حضور در قدرت نباید هدف ما باشد. حضور در قدرت با حذف مردم و همراهان جنبش اصلاحات، یکبار تجربه شد و شکست خورد. اگر ما حتی زمانی هم بخواهیم داخل ساختارهای حقوقی قدرت بشویم، حضور و پشتیبانی و خواست و تأیید همراهان جنبش سبز را باید حتماٌ در نظر داشته باشیم.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<strong>به جنبش اصلاحات اشاره کردید؛ جنبشی که از دوم خرداد سال۷۶ وجود داشت. نسبت جنبش سبز با جنبش اصلاحات چیست؟ آیا این دو با هم پیمانهای موقتی داشتهاند و اهداف موقتی برای آن تعریف شده است یا در مواردی از هم جدا شدهاند و هر کدام راه خودشان را رفتهاند؟</strong></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
به باور من، جنبش سبز به نوعی برآمده از جنبش اصلاحات است. مسلماٌ نمیتوانیم آن را از هم مجزا کنیم، ولی ویژگیها و خصوصیتهایی را بر جنبش اصلاحات افزون کرد و همانطور که گفتم این حضور و باور مردم بود که به جنبش اصلاحات تزریق شد و جنبش سبز و نوعی جنبش اصلاحطلبی دیگر را در ۲۲ خرداد یا ۲۵ خرداد ۸۸ به وجود آورد.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
این دو، هم عاملان مشترکی و هم باورهای مشترکی دارند؛ و البته هم تاکتیکهای مشترک و دورنمای مشترکی دارند. به هرحال جنبش سبز شاید گامی مثبت و ارتقایی در جنبش اصلاحطلبی بود و ما نمیتوانیم به روشنی این دو را از هم تفکیک کنیم.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<strong>جنبش اصلاحات، راه اصلاح نظام از طریق صندوق رأی و انتخابات را انتخاب کرده بود، اما جنبش سبز اعتراض و فریاد کشیدن در برابر حاکمیت و حضور خیابانی را برگزید. این تفاوت مهم را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ممکن است جنبش اصلاحات یا جنبش سبز، هرکدام از روشی که داشتند دست بردارند و به روش سومی برسند؟</strong></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
آن اصلاح نظام از طریق صندوق رأی و انتخابات، تعبیری از جنبش اصلاحات بود. در دوره اصلاحات هم ما منتقدانی نسبت به اصلاحطلبی داشتیم که تاکید داشتند باید به بسیج مردم باور داشته باشیم و تنها با اینکه حضور در ساختارهای حقوقی قدرت را هدف قرار بدهیم، امکانپذیر نیست که تغییراتی را در راه گذار به دمکراسی داشته باشیم.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
تصور میکنم جنبش سبز راهکار دیگری را بر آن راهکار پیشین اضافه کرد. مسلماٌ کسانی که بخواهند مجدداً تاکیدشان بر تنها گذار از طریق صندوق رأی باشد، نمیتوانند همراهان جنبش سبز باشند، چرا که جنبش سبز شاید زمانی تصمیم بگیرد که حضور خیابانی را دنبال کند. زمانی حتی آن حضور خیابانی میتواند منجر به شرکت در انتخابات یا دستیابی به کرسیهای قدرت حقوقی بشود، ولی من فکر میکنم اینطور نیست که بگوییم این دو راه جدا هستند. بلکه جنبش سبز وسیلهای افزون بر جنبش اصلاحطلبی برای تحقق خواستههای ما پیش آورده است.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<strong>آیا امکان و احتمال حضور جنبش سبز در رقابت سیاسی درون نظام وجود دارد؟ آیا ممکن است جنبش سبز مثلاٌ در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری آینده از نامزدی حمایت کند و راهکار حضور در رقابت سیاسی درون نظام را بپذیرد؟</strong></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
حضور در انتخابات به هرحال شرط و شروطی دارد و باید زمینههای آزادیهای سیاسی- مدنی فراهم شده باشد. زندانیانی که در حصر داریم باید آزاد باشند، رهبران جنبش باید حضور داشته باشند. اینها پیششرطهای حضور در انتخابات است. من تصور میکنم که جنبش سبز بر این پیششرطها ایستاده است؛ ضمن اینکه به هرحال نسبت به زمان، تصمیمگیری خواهد کرد.</div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
<br /></div>
<div style="line-height: 18px; margin-bottom: 5px; margin-top: 5px; padding: 0px;">
فکر میکنم نه شرکت در انتخابات اصل لایتغیر جنبش سبز است (بعد از جنبش اصلاحطلبی دوم خردادی که این گونه بود)، نه شرکت نکردن در انتخابات. تنها کرنش حکومت در مقابل خواستهای حامیان جنبش سبز، برای ما اصل است.</div>
</div>
</div>
</div>
<div class="field field-type-text field-field-nevisandeh" style="font-family: Tahoma; font-size: 13px; margin-bottom: 10px; padding-bottom: 4px; padding-top: 5px;">
<div class="field-items">
<br /></div>
</div>
</div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-38233111861805064842012-06-21T07:51:00.000-07:002012-06-21T07:51:44.376-07:00نقش کارگران در اعتراضهای جنبش سبز<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<b>گفتگو با بهروز کارونی، رادیو فردا </b><br />
<br />
از همان روز تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ ، اقتدارگرایان با
افزایش سرکوب و ضرب و شتم و قتلِ تظاهرکنندگان، سعی وافری در بالا بردن
هزینه و در نتیجه ممانعت از حضور خیابانی فعالان جنبش سبز کردند. اینک برخی
از تحلیلگران و فعالان سیاسی بدون توجه به این دلیل اصلی و تلاش برای
یافتن راهحلهای مقابله با آن، دلایل اُفت این حضور را در حوزههای دیگری
جستجو میکنند. از این جملهاند دلایلی که بر فقدان یا عدم کفایت گفتاری در
جنبش سبز که بر مطالبات اقشار و طبقات مختلف یا سایر جنبشهای اجتماعی
مانند جنبش اقوام و یا زنان ناظر باشد انگشت میگذارند . در این یادداشت که
اول بار در <a href="http://www.radiofarda.com/content/f6_iran_workers_green_movenment_karnameh31/24612401.html">سایت رادیو فردا </a> منتشر شدهاست، مصاحبهشوندگان سویه کارگری این بحث را بار دیگر بررسی کردهاند.<br />
<br />
گزارش این هفته برنامه رادیویی «کارنامه» به سالروز ۲۲ خرداد سال ۸۸ و
ارتباط بین جنبش سبز و جنبش کارگری ایران اختصاص دارد. پس از ۲۲ خرداد،
اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که در آن محمود احمدی نژاد به
عنوان رییس جمهور معرفی شد، به جنبشی تبدیل شد که در ایران و جهان به جنبش
سبز شهرت یافت. نخستین درخواست در این حرکت اعتراضی که به شکل شعارهای
شبانه و یا تظاهرات خیابانی مطرح شد، بازپس دادن آرای معترضانی بود که به
ویژه در تظاهرات روز ۲۵ خرداد و راهپیمایی روز عاشورا تعداد بسیار زیاد خود
را به نمایش گذاشتند؛ نمایشی که در تصاویر و فیلمهای مخابره شده به جهان
انعکاس یافت. در آن دوره شعارهای مطرح شده بیشتر سمت و سوی سیاسی داشت. در
آن روزها شماری از تحلیلگران و جامعه شناسان بر این باور بودند که جنبش سبز
جنبشی است که به طور عمده از اقشار متوسط جامعه تشکیل شده و بیش از هر چیز
در پی تحقق خواستههایی است که به این اقشار نزدیک است.<br />
در همین ارتباط برخی از تحلیلگران نیز بر این عقیده هستند که کارگران در
این حرکت و تظاهرات اعتراضی شرکت نداشتند زیرا اهداف آن را از خواستهها و
مطالبات خود دور میدیدند. اما علی هنری، فعال سیاسی و کارشناس جنبشهای
اجتماعی که مقیم پاریس است، این دیدگاه را رد کرده و میگوید: "آمار و
ارقام روشنی از جمعیت شناسی مشارکت کنندگان در جنبش سبز در دست نداریم که
این ادعا را بتوانیم رد یا تایید کنیم. اتفاقا بازداشتیهای خیابانی و
شهدای جنبش از گروههای مختلف اجتماعی بودند. اما اگر حتی بپذیریم مشارکت
کارگران در این جنبش خیلی روشن و نمایان نبوده، باز هم دلیلی بر همدل نبودن
این گروه اجتماعی با جنبش سبز نیست. یعنی نمیتوانیم بگوییم خواستها و
مطالبات کارگران با خواستها و مطالبات جنبش تفاوت داشته است. کسانی که
ادعا میکنند جنبش سبز مطالبات کارگران را طرح نکرده و به همین دلیل
نتوانسته ارتباط محکمی با آنها برقرار کند، به باور من نگاهی سنتی به
کارگران و مزدبگیران دارند و حتی نگاه سنتی به ساختار جامعه کنونی ایران.
آنها فکر میکند کارگران فقط دغدغه نان و سکونت دارند و خواستهایشان مجزا
از دیگر گروههای اجتماعی است."<br />
مریم محسنی، فعال کارگری مقیم سوئد، از زاویه دیگری به این موضوع نگاه
میکند و معتقد است کارگران در آن چه او جنبش ضد استبداد پس از انتخابات
سال ۸۸ نامید، شرکت داشتند. مریم محسنی در این باره میگوید: "راهپیمایی
روز ۲۵ خرداد از نظر کمیت قابل مقایسه است با تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای
انقلاب ۵۷. جمعیت عظیمی که به خیابانها آمده بود از میدان امام حسین تا
میدان آزادی طبق برآوردها حدود سه میلیون نفر بودند. من میخواهم بپرسم این
سه میلیون نفر را فقط افراد طبقه متوسط و بالا تشکیل میدادند؟ یا
تظاهرکنندگانی که روز عاشورای سال ۸۸ در دفاع از خود مجبور شدند با نیروهای
پلیس و نیروهای امنیتی- اطلاعاتی درگیر شوند، نوع رفتار و عمل سیاسی طبقه
متوسط و بالا را داشتند؟"<br />
اما با این وصف چرا شاهد برگزاری تجمعهای اعتراضی در مناطق و محلات جنوب
شهر تهران نبودیم؟ مریم محسنی در پاسخ میگوید: "چون فشارهای پلیسی و
ایستگاه اطلاعاتی- امنیتی در مناطق جنوب شهر خیلی متفاوت از شمال شهر است،
به همین دلیل افرادی که در جنوب شهر زندگی میکنند یعنی طبقه کارگران و
زحمتکشان برای شرکت در تظاهرات به خیابانهای دیگر آمدند. این که در جنوب
شهر تظاهرات نبوده دلیل این نیست که طبقه پایین جامعه در آن شرکت نداشت." <br />
در این میان در روزهایی که تظاهرات خیابانی و شعارهای شبانه در تهران و چند
شهر دیگر ایران ادامه داشت، اعتصابهای کارگری در حمایت از این اعتراضها،
مانند آن چه در مصر صورت گرفت، انجام نشد. آقای هنری در این خصوص اعتقاد
دارد شیوههایی که یک جنبش اجتماعی برای کنشهای جمعیاش انتخاب میکند به
عوامل زیادی بستگی دارد: "یکی از مهمترین عوامل به هزینه مشارکت در کنش
برمیگردد. مسلما هزینه مشارکت در یک اعتصاب کاملا متفاوت از یک حضور
خیابانی است. چون هزینه حضور خیابانی فقط درصد کمی از دستگیری یا ضرب و شتم
است."<br />
در این حال به موازات ادامه اعتراضها در ایران، در بیانیهها و سخنان
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان، شاهد تاکید آنان بر لزوم توجه
به اقشار فقیر جامعه ایران بودیم. از جمله میرحسین موسوی با اشاره به
مشکلات اقتصادی در ایران و سوء مدیریت دولت گفت: "گره خوردن خواست برای
عدالت به ویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است".<br />
با این همه برخی از تحلیلگران ضمن تایید حضور کارگران در اعتراضها
میگویند: تاکیدهای رهبران معترضان به مرحله اجرا در نیامد و تنها در اخبار
کارگری توسط سایتهای نزدیک به اصلاح طلبان بازتاب یافت. آنان میگویند
همین موضوع مانع از موفقیت جنبش سبز شده است. احمد بخرد طبع، عضو نهادهای
همبستگی با جنبش کارگری در ایران که مقیم فرانسه است، یکی از تحلیلگرانی
است که معتقد است جنبش سبز یک جنبش اجتماعی و سیاسی است و تمام طبقات
اجتماعی را در بر میگیرد. وی میگوید: "با این حال، جنبش سبز هیچ ارتباطی
با خواستها و مطالبات طبقه کارگر نداشت و آنها را منعکس نکرد و نتوانست
بازگوی کننده این خواستها و مطالبات باشد. همین امر خلایی بین جنبش
اجتماعی سبز و جنبش طبقاتی کارگران به وجود آورده است". </div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Utrecht, هلند52.0901422 5.109664952.0120942 4.9517364000000006 52.168190200000005 5.2675934tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-15348738991668023882012-05-23T12:42:00.000-07:002012-05-23T12:42:16.197-07:00همگرایی و دموکراسیخواهی: تجربه جنبش سبز - بخش دو<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br class="Apple-interchange-newline" /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;">منبع: <a href="http://www.jomhourikhahi.com/2012/05/empowering-the-green-movement.html">جمهوری خواهی</a></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">چندی است موضوع اتحاد و همکاری نیروهای سیاسی بخش قابل توجهی از بحثها و گفتوگوهای فعالان عمدتا خارج از کشور را اشغال کردهاست. این بحثها به تجربههای عملیای از جمله کنفرانس اولافپالمه و کنفرانس واشنگتن نیز انجامید. اما به تازگی شاهد تلاشی </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">هستیم برای </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">صورتبندی پروژهای ملی بر اساس همان بحثها و تحت عنوان </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">"</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">همگرایی نیروهای سیاسی". بهطور مشخص این طرح را در نوشتهها و تلاشهای رضا علیجانی و تقی رحمانی از فعالان باسابقه ملی-مذهبی که به تازگی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، میتوان دنبال کرد. در این نوشته بر آنم تا با اشاره به دو نوشته </span><span lang="AR-SA" style="color: #1155cc; font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">چرا همگرایی سیاسی ضروری است؟</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> و </span><a href="http://melimazhabi.com/?vije=%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%9B-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D9%84-2"><span lang="AR-SA" style="color: #1155cc; font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt; text-decoration: none;">دموکراسی خواهی محور اتحاد در عمل</span></a><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">، از منظر خود به ارزیابی </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">طرح </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">"پروژه همگرایی نیروهای سیاسی برمحور دموکراسیخواهی" بپردازم.</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">نوشته من شامل دو بخش تقریباّ مجزا از یکدیگر است. در <a href="http://fromnederland.blogspot.com/2012/05/blog-post.html">بخش اول</a>، به نقدهایی بر روش بحث و پیشفرضهای طرحِ پروژه همگرایی توسط علیجانی و رحمانی خواهم پرداخت. حرف اصلی در این بخش آن است که </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بحث همگرایی نیروهای سیاسی با هدف دموکراسیخواهی یک بحث سیاسیِ "اکنونی و اینجایی" است یعنی ناظر بر جامعه متکثر ایران. این همگرایی باید آن تکثر را ارج نهد و برنامهای را مد نظر قرار دهد که به معنای از بین بردن مرزهای نیروهای سیاسی نباشد. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در بخش دوم، پروژه همگرایی مورد نظر آقایان علیجانی و رحمانی که آن را "همگرایی از بالا" میدانم را با تجربه جنبش سبز که الگوی موفقی از "همگرایی از پائین" را در اختیار میگذارد مقایسه کرده و تلاش خواهم کرد نشان دهم که پروژه همگرایی دوستان، بدون درنظر گرفتن سیاستی میانه و بدون توجه به ثقل سیاست ایران و پشتوانه اجتماعی جنبش سبز اگر شدنی باشد، لزوما برای سیاستی که هدفش گذار مسالمت آمیز به دموکراسی در ایران است مفید نخواهد بود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بخش اول: همگرایی و تکثر (از <a href="http://fromnederland.blogspot.com/2012/05/blog-post.html">اینجا </a>بخوانید)<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بخش دوم: تغییر تناسب قوای سیاسی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">حال با این ملاحظات مایلم وجه عملی پروژه همگرایی دوستان را به بحث بگذارم. یعنی پاسخ خود را به پرسشی که ایشان طرح کردهاند بدهم. پرسشی که اینگونه طرح میشود: نیروهای سیاسیِ ملی و جمهوریخواه، سکولارهایی که نگاهشان به مذهب ستیزهجویانه نیست، به فضائلی چون مدارا، میانهروی و انصاف و روشهای مسالمتآمیز و خشونت پرهیز باور دارند و مداخله خارجی را به سود نمیدانند، چگونه قادرند "تناسب قوای سیاسی" را به نفع خود تغییر دهند؟ به باور من پاسخ این پرسش را باید در توانایی بسیج سیاسی و همراهی و پایداری نیروی مردمیای که به آن باور دارند جستجو کرد. به عبارت دیگر، پرسش اصلی در تغییر تناسب قوای سیاسی، چگونگی یا ضرورتِ همگرایی نیست؟ بلکه پرسش اصلی آن است که با پشتوانه چه نیرویی میتوانیم در تناسب قوای سیاسی تغییر ایجاد کنیم؟ به باور من این نیروی اجتماعی نیرویی نیست جز نیروی اجتماعی جنبش سبز. اگر این ادعا درست باشد، آنوقت پرسش فوق را باید با این پرسش جابجا کرد: کدام همگرایی میان نیروهای سیاسی میتواند به تقویت جنبش سبز بینجامد؟</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">جنبش سبز و شرایط تعلیق سیاسی<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بنظر میرسد هرچند حضور پررنگ و واقعی و پتانسیل بی بدیل جنبش سبز برای تغییر اجتماعی مدنظر آقایان علیجانی و رحمانی نیز هست اما این دو براین باورند جنبش سبز کاستیهایی دارد که عاجل ترین عمل برای رفع و دفع آن، "</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در تعامل با سکولارها و حتی دموکراسیخواهان"</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> میسر خواهد گشت. به همین دلیل ضرورت همگرایی در میان نیروهای سیاسی را تجویز میکنند. یعنی پیش فرضی دارند که مبنی بر اینکه جنبش سبز "</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">دچار افول و رکود شده</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">" و این رکود با اضافه شدن نیروهای سیاسی جدید و همگرایی آنها جبران میشود.</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">به باور من صحیحتر آن است که به جای "ضعف و رکود" از مفهوم تعلیق یا وضعیت تعلیق (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">abeyance</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) استفاده کنیم. این مفهوم مناسبتر است زیرا جنبش سبز را از یک حرکت صرف بودن یا یک واقعه فراتر می بیند و آن را به سطح یک روند یا فرآیند اجتماعی–سیاسی ارتقا میدهد.(1) امروز به دلیل تعطیل شدن تقریبی "امر سیاسی" در جامعه، جنبش سبز به معنای یک فرآیند تاریخی به حال تعلیق درآمده است. اما این به آن معنا نیست که این جنبش توانایی آن را ندارد که بار دیگر سربرکشد. خواستها و مطالبات و نارضایتیها که عامل خیزش جنبش سبز بودند همچنان پابرجایند، نمادها و هویتها همچنان پررنگ جلوهگرند، پیوندها و شبکهها هنوز پتانسیل امکان برقراری ارتباط و کنشورزی را دارا هستند. یعنی هنوز به روشنی میتوان متصور بود که در سطح پایینتری از سرکوب درخواست موسوی و کروبی برای راهپیمایی را جمع عظیمی پاسخ گویند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">این وضعیت تعلیق (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">abeyance</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) نه مترتب بر عدم همگرایی در میان نیروهای سیاسی چون سکولارهاست و نه در عدم همدلی گروههای اجتماعی چون مزدبگیران یا زیر متوسط جامعه ایران. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">اما علیجانی و رحمانی بر این نظرند که جنبش سبز در وضعیت رکود و ضعف است و این نقصان را باید با همگرایی در میان نیروهای سیاسی و پیوند با گروههای اجتماعی مزدبگیر علاج کرد. به باور من طرح مساله نادرست و مفهوم همگرایی ناقص است و با شکل دیگری از طرح موضوع و با فهم دیگری از همگرایی میتوان راهکار دستیافتنیتر و عملیتری ارائه داد. تلاش میکنم این موضوع را در سه فصل توضیح دهم:<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">1) بسیج بر پایه توافق یا بسیج برپایه اقدام</span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در یک صورتبندی کلی، فرآیند بسیج سیاسی را میتوان به دو مرحله، به ترتیب، بسیج برپایهی توافق (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">consensus</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> </span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">mobilization</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) و بسیج بر پایهی اقدام (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">action mobilization</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) تقسیمبندی کرد. این که جنبشی اجتماعی در امر بسیج سیاسی با دشواریهایی روبرو میشود، میتواند به ضعف در هر یک از این دو مرحله مرتبط باشد. عملا اینکه جنبش سبز توان بسیج خود را از دست دادهاست نمیتواند فقط مربوط به رویگردانی جامعه از آن، یا ضعف در بسیجِ برپایهی توافق باشد. چه بسا ضعف عمده در بسیج برپایهی اقدام است. یعنی از جمله کنشهایی در راستایِ در معرض جنبش قرار دادن مجموعه مشارکتکنندگان بالقوه و همدل، افزایش انگیزه آنها -اعم از انگیزههای ابزاری، ایدئولوژیک، هویتی، و احساسی- و برداشتن موانع پیش روی مشارکت. این آخری ناظر به امری است که از کنترل نیروهای جنبش خارج است و حکومت است که میزان سرکوب و هزینه مشارکت را افزایش میدهد. اینکه بخشهایی از جامعه یا گروههای اجتماعی در معرض جنبش سبز قرار نمیگیرند، یا انگیزه کافی برای مشارکت ندارند و از همه مهمتر توانایی گذر از موانع پیشِروی مشارکت با توجه به ریسک بالا و هزینه تحمیلی را حکومت ندارند، اموری مستقل از میزان همدلی آنها و موفقیت یا عدم موفقیت جنبش در بسیج برپایهی توافق است. یعنی نمیتوان ضعف در بسیج سیاسی را در بسیج برپایهی توافق خلاصه کرد و فقدان یا افت آن را به این تعبیر کرد که جنبش سبز باید در برنامه سیاسی، باورها و ارزشها یا اهداف خود تغییر دهد</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;">. در بررسی وضعیت کنونی جنبش سبز نمیتوان مواجه خشونتبار حکومت با این جنبش و سرکوب و تداوم این خشونتورزی و تهدید نسبت به کنشگران و جامعه را نادیده گرفت؛ یعنی همه آن عواملی که گذر از موانع مشارکت را برای هر فرد دشوار میکند. بنابراین </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">برای آنکه به درستی ضعف در بسیج سیاسی را ارزیابی کنیم باید به درستی نیروهای مشارکتکننده و امکانات و ظرفیتهای حضورشان را شناسایی کنیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">2) همدلی در پائین یا همگرایی در بالا</span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در بحث همگرایی پاسخ به این پرسش ضروری است که آیا فرایند همگرایی را بالا به پایینی (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">top-down</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) یا پایین به بالایی (</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">bottom-up</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>) میدانیم؟ یعنی آیا تصور ما این است که نزدیک شدن نیروهای سیاسی به یکدیگر، همگرایی جامعه را موجب می شود یا پتانسیل همگرایی جامعه است که نیروهای سیاسی را در کنار هم مینشاند یا فرایندی بینابینی. پاسخ به این پرسش، مسلماً در جوامع مختلف متفاوت است. به نظر من با رجوع به سابقه جنبش سبز میتوان پاسخی به این پرسش در ارتباط با جامعه سیاسی امروزی ایران یافت. اینکه در ماههای آغازین ظهور و بروز جنبش سبز، سبکهای مختلف زندگی در کنار یکدیگر در جنبش سبز مشارکت داشتند، اینکه مدارا و تکثر و همگرایی را در کنارهم در جنبش سبز شاهد بودیم فرایندی نبود که از همگرایی نیروهای سیاسیای که امروز صحبت از الزام همگراییشان برای بازسازی جنبش سبز می شود حاصل شدهباشد. این نقشآفرینی جامعه و حضور جنبش سبز با مفاهیم و خواستها و ارزشهای خود بود که همگرایی را بر نیروهای سیاسی تحمیل کرد. اتفاقا بسیاری از نیروهایی که امروز مدعی و پیگیر همگرایی هستند، در فضایِ سیاسی آن زمان یا اصولاً تصوری از وجود چنین پتانسیلی در جامعه نداشتند، یا اساساً خود را فارغ از فضاهایی که ممکن بود در آنها این پتانسیل به منصه ظهور برسد می دانستند، یا با بدبینی نظارهگر بودند یا خاموشی را به همراهی ترجیح میدادند. پرسش این است که چرا امروز به این نتیجه رسیدهایم که این همگرایی میتواند به احیای آن جنبش کمک کند؟ آیا امروز میتوان همگرایی را به شکل مکانیکی به آن جمعیتِ کثیر جامعه منتقل کرد. جامعهای که فارغ از آن همگرایی یا دقیقتر فارغ از فقدان آن "همگرایی از بالا"، راه خود را گشود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">اینک که به لطف جنبش سبز و همگرایی از پائین، این پتانسیل آشکار شدهاست باید دید که آن همگرایی از بالا (خواه حول محور دموکراسی یا هر محور دیگری) چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا قصد دارد </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">جمعیت دیگری از مشارکت کنندگان و مبارزهکنندگان را که خصوصیات اخلاقی و زیستی متفاوتی با نیروهای پیشین داشته باشند، یعنی برای مثال متهورتر، شجاعتر، ریسکپذیرتر و غیره هستند گِرد آورد تا گره از کار فروبسته جنبش سبز بگشاید؟ </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;">آیا هدف آن است ویژگیها و ساختار بیبدیلِ جنبش سبز را تغییر داد و آن را به جنبشی کلاسیک، با ساختاری متمرکز تبدیل کرد؟ نباید وابستگی ساختار و </span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;">عامل</span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"> </span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;">را فراموش کرد. چه بسا ساختارِ جدید موردِ نظر آقایان عاملان دیگری نیاز داشتهباشد. </span><span lang="FA" style="font-family: 'Times New Roman', serif; font-size: 12pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">واقعیت آن است که اگر به همان جمعیت متکثر و همسوی آغاز سال 1388 باور داریم و اگر جنبش را در وضعیت تعلیق و نه رکود و مرگ میدانیم باید تلاش در جهت تقویت همین جنبش با همین مختصات و ساختار و ارزشها و پارادایمها داشته باشیم.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">3) دموکراسی خواهی و دموکراتیزاسیون</span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">اینکه همگرایی نیروهای سیاسی اصولا به همافزایی این نیروها منجر میشود امری پذیرفتهاست. هر چند که گاه همگرایی نیروهای ضعیف به ضعف جمع می انجامد و نه به قدرت آنها.(2) اما برای ادامه بحث بپذیریم که صحبت ما از نیروهایی است که همگراییشان میتواند به جمع قدرتمندتری از تک تک اعضای جمع منجر شود. اگر این همگرایی دموکراسیخواهی را مد نظر داشته باشد، غیرقابل انکار است که امید به رسیدن به دموکراسی بیشتر میشود. باز هم اینجا از مشکلاتی که خود این مسئله دارد میگذریم: یعنی مشکل اساسی در زمینه سنجش دموکراسیخواهی. امروز در میان نیروهای سیاسی ایرانی کمتر نیرویی را پیدا میشود که خود را دموکراسیخواه نداند. با اینهمه میتوان فرض کرد "دموکراسیخواهی" میتواند معیار و مِلاکی برای همگرایی باشد. اما مسئله اصلی هنوز و همچنان پابرجا باقی خواهد ماند و آن اینکه "دموکراسیخواهی" با "برنامه برای پیشبرد دموکراتیزاسیون" تفاوت دارد. تجارب دموکراتیزاسیون یا همان گذار به دموکراسی نشان میدهد که از قضا آنچه در این زمینه اهمیت اساسی دارد همگرایی نیروهایی است که در دورهای رویاروی یکدیگر ایستاده بودند و نه نیروهایی که به تَبَع محذوف بودنشان به نوعی با یکدیگر همگرا بوده و هستند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">به باور من برای پیشبرد دموکراتیزاسیون، همگرایی همه نیروهای دموکراسیخواه نه عملی است نه الزامی. اگر ما بدنبال تغییر مسالمت آمیز با پرهیز از آشوب و مداخله خارجی و حفظ تمامیت ارضی و کم کردن هزینه باشیم، بحث اصلی ایجاد همگرایی میان پوزیسیون و اپوزیسیون است. گذار به دموکراسی مستلزم آن است که بخشی از حاکمیت بر سر لزوم دموکراسی به همگرایی با اپوزیسیون دموکراسیخواه برسد و از این طریق تناسب قوا را به نفع دموکراسی خواهان تغییر دهد. حال میتوان پرسش همگرایی را بار دیگر و به نحو دیگری مطرح کرد: آیا همگرایی نیروهایی که در فاصلهای دور از ثقل سیاسی عینی ایران هستند به این سناریو کمک خواهد کرد یا خیر؟ این را نیز اضافه کنم که شرایطی که باعث شوند مرکز ثقل سیاسی ایران در خارج از آن شکل بگیرد بسیار بسیار بعید است. یعنی با توجه به وجود یک اپوزیسیون قوی و شناخته شده در کشور که پایگاه مردمی گستردهای نیز دارد، همواره مرکز ثقل تغییرات در داخل کشور خواهد ماند. اگر هم به فرض محال، شرایط بسیار بسیار سختی پدید آید (به عنوان مثال جنگ با نیروهای خارجی که با سرکوب پول پوتی در داخل نیز همراه گردد) مسلم است که آن نیروهای خارجی قاهر توان و ابزارهای لازم را برای ایجاد همگرایی بین نیروهایی که در خارج از کشور هستند را دارا خواهند بود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در عمل دیدهایم که همگراییهای نیروهای سیاسی خارج از کشور به دلایلی که فرصت بازکردنشان در این یادداشت نیست عمدتاً به نوعی رادیکالیسم در برنامه سیاسی گرایش دارند. رادیکالیسمی که دقیقا یکی از ویژگیهایش همان نادیده گرفتن یا دقیقتر بیاهمیت شمردن لزوم پیوستن بخشی از حاکمان به پروژه دموکراسیخواهی است. به عبارت دیگر، همگرایی نیروهای سیاسی خارج از کشور در بهترین حالت به قطبی سیاسی تبدیل می شود که کارکردش تضعیف آن سیاستی است که هدفش ایجاد آن نوع همگراییای است که گذار کم هزینه و مسالمتآمیز به دموکراسی را تضمین کند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">همگرایی برای تقویت جنبش سبز</span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در خطوط پیشین بحث من این بود که پرسش اصلی در تغییر تناسب قوای سیاسی، چگونگی یا ضرورتِ همگرایی نیست؟ بلکه پرسش اصلی آن است که با پشتوانه چه نیرویی می توانیم در تناسب قوای سیاسی آن تغییری را ایجاد کنیم که گذار مسالمتآمیز به دموکراسی را در ایران تسهیل کند ؟ حرف من این است که تا اطلاع ثانوی تغییر تناسب قوای سیاسی با تکیه بر پتانسیل جنبش سبز با رهبری آقایان موسوی و کروبی و محوریت داخل کشور قابل انجام است. از این منظر است که باید به مسئله عدم امکان امروزی بسیج سیاسی توجه کرد. مسئله نه بر سرِ تعامل با سکولارهاست و نه دموکراسیخواهان. مسئله بر سرِ به کار انداختن امکانات همه طیفهای این جنبش است برای خروج فضای سیاسی کشور از حالت تعطیل. تعطیلیای که دلیل اصلی تعلیق فعالیت جنبش سبز نیز هست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">به باور من فعالان سکولار و دموکراسیخواهی که حرکت سیاسی جنبش سبز را با توجه به تجربه عملیاش به اندازه کافی سکولار و دموکراسیخواه میدانند که خود را ذیل آن تعریف کرده و با آن همراهی و همسویی داشته باشند باید تلاش کنند نیروهایشان در خدمت احیای جنبش سبز قرار گیرد. این موضوع در مورد نیروهای مدنیای که توان بسیج گروههای مختلف اجتماعی همچون زنان و دانشجویان را دارند نیز صادق است. یعنی نیروهایی که با توجه به تجربه عملی جنبش سبز این جنبش را حامل خواستهها و مطالبات خود میبینند باید ذیل آن در همین شرایط سرکوب با این جنبش همراهی کنند. جنبش سبز ظرف سیاسی تجربهشده و واقعیای است که توان همگرایی و همدلی طیفهای قابل توجهی از جامعه متکثر ایران را (در پایین) داشته و قادر است همگرایی را به نیروهای سیاسی (در بالا) تحمیل کند. احیای این جنبش به همگرایی نیروهای سیاسی دموکراسیخواه نیز میانجامد. مسلم است که اینکار یعنی احیای جنبش به تبادل نظر و استفاده از خرد جمعی و هماهنگی نیاز دارد. مسائلی که همگی باید با نگاه به شرایط سرکوب سخت در کشور صورت گیرند. اما این هماهنگی و تبادل نظر نیاز به بحثهای نظری درباره همگرایی حول این یا آن محور، تبیین مراحل همگرایی، بحثهای نظری در مورد تاریخ و اندیشه و باورها ندارد. آنچه به آن نیاز است بسیج نیروست برای به حرکت انداختن جنبش سبز. برنامهای که این نوع از هماهنگی قادر است پیش بگیرد برخلاف بدیل آن که به قطبسازی عمدتاً رادیکال در خارج از کشور میانجامد، مانع سیاست سازش میانهها نیست. جنبش سبز جنبشی است که همگرایی در آن از پائین ایجاد شد، امروز نیز راه درست همگرایی، از این طرق میسر خواهد بود.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">پانوشت<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 16px;">1</span><b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> </span></b><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">- </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">در مقام مقایسه (البته برای آنکه منظور خود را بازگو کنم) می توانم از «جنبش مشروطه» یا «جنبش ملی شدن صنعت نفت» نام ببرم. جنبش مشروطه هم قبل و هم بعد از استبداد رضاخانی برای مدت مدیدی به تعلیق در آمد. درست که این تعلیق از منظر بیرونی شکل "رکود و ضعف" داشت، اما بلافاصله بعد از وقایع شهریور بیست که سیاست و سیاست ورزی مجدداً احیا گشت، همان نگاه و بینش مشروطه بار دیگر سربلند کرد و ملاک و معیار سیاست ورزی ملی در کشور قرار گرفت. پس از کودتای بیست و هشت مرداد هم با وجود آنکه جنبش ملی حضور و بروزی نداشت ولی تا بیش از یک دهه هر امکان فعالیت سیاسیای که محقق میشد ذیل جنبش ملی و تا سالها هر نیروی که شکل میگرفت یا احیا میشد مانند نهضت آزادی یا جبهه ملی دوم خود را منتسب و پیرو همان جنبش ملی میدانست.</span></div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>2- به عنوان مثال کنار هم نشستن نیروهای سیاسیای که جمعهای بسیار کوچکی را نمایندگی میکنند یا هوادان بسیار محدودی دارند با هدف رسیدن به همگرایی گاه چندان وقت و انرژی آنها را به خود معطوف میکند که حتی فرصتی نیز برای انجام کارهای محدودی که میتوانستند انجام دهند نخواهند داشت.</span></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br class="Apple-interchange-newline" /></div>
</div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-92038185976856775712012-05-14T11:41:00.000-07:002013-08-02T04:46:52.338-07:00همگرایی و دموکراسیخواهی: تجربه جنبش سبز - بخش یک<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;">منبع: <a href="http://www.jomhourikhahi.com/2012/05/empowering-the-green-movement.html">جمهوری خواهی</a></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">چندی است موضوع اتحاد و همکاری نیروهای سیاسی بخش قابل
توجهی از بحثها و گفتوگوهای فعالان عمدتا خارج از کشور را اشغال کردهاست. این
بحثها به تجربههای عملیای از جمله کنفرانس اولافپالمه و کنفرانس واشنگتن نیز
انجامید. اما به تازگی شاهد تلاشی </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">هستیم برای </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">صورتبندی پروژهای ملی بر اساس همان بحثها و تحت عنوان
</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">"</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">همگرایی
نیروهای سیاسی". بهطور مشخص این طرح را در نوشتهها و تلاشهای رضا علیجانی
و تقی رحمانی از فعالان باسابقه ملی-مذهبی که به تازگی به خارج از کشور مهاجرت
کردهاند، میتوان دنبال کرد. در این نوشته بر آنم تا با اشاره به دو نوشته </span><span lang="AR-SA" style="color: #1155cc; font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">چرا همگرایی سیاسی ضروری است؟</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> و </span><a href="http://melimazhabi.com/?vije=%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%9B-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D9%84-2"><span lang="AR-SA" style="color: #1155cc; font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt; text-decoration: none;">دموکراسی
خواهی محور اتحاد در عمل</span></a><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">، از
منظر خود به ارزیابی </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">طرح </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">"پروژه همگرایی نیروهای سیاسی برمحور دموکراسیخواهی"
بپردازم.</span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">نوشته من شامل دو بخش تقریباّ مجزا از یکدیگر است. در بخش اول، به نقدهایی
بر روش بحث و پیشفرضهای طرحِ پروژه همگرایی توسط علیجانی و رحمانی خواهم پرداخت.
حرف اصلی در این بخش آن است که </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بحث همگرایی نیروهای سیاسی با هدف
دموکراسیخواهی یک بحث سیاسیِ "اکنونی و اینجایی" است یعنی ناظر بر
جامعه متکثر ایران. این همگرایی باید آن تکثر را ارج نهد و برنامهای را مد نظر
قرار دهد که به معنای از بین بردن مرزهای نیروهای سیاسی نباشد. </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در بخش دوم، پروژه همگرایی مورد نظر آقایان علیجانی و رحمانی که آن را
"همگرایی از بالا" میدانم را با تجربه جنبش سبز که الگوی موفقی از
"همگرایی از پائین" را در اختیار میگذارد مقایسه کرده و تلاش خواهم کرد
نشان دهم که پروژه همگرایی دوستان، بدون درنظر گرفتن سیاستی میانه و بدون توجه به
ثقل سیاست ایران و پشتوانه اجتماعی جنبش سبز اگر شدنی باشد، لزوما برای سیاستی که
هدفش گذار مسالمت آمیز به دموکراسی در ایران است مفید نخواهد بود. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">بخش اول: همگرایی و تکثر<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">پیش از ورود به بحثِ اصلی، اشاره به یک اشکالِ روشی در
"طرح پروژه همگرایی برمحور دموکراسیخواهی" را ضروری میدانم. به طور
مشخص در نوشته رضا علیجانی (و تا حدی نیز در نوشته تقی رحمانی) نقطه عزیمتِ بحث
سیاسی روز، تاریخ بلند مدت کشور است که بلافاصله به بحثی ذات شناسانه در رفتار و
نگرش ایرانیان گره میخورد. واقعیت این است که نگاه تاریخی به پدیدههای سیاسی و
اجتماعی امری پذیرفتنی و حتی توصیهشدهاست ولی این نگاه تاریخی باید در جهت تسهیل
و راهگشای توصیف فضای سیاسی کنونی و وضعیت نیروهای سیاسی باشد، </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">نه به تکرارِ امور ذاتیِ اثبات نشدهای مانند ضعف "حس ملی و خودآگاهی
جمعی در میان ایرانیان". حتی اگر هم بتوان چنین خصلتهای تاریخیای را برای
ملتها متصور شد، برای یافتن راه حلهایی برایشان بیشتر باید به حوزههایی چون
فرهنگ و روانشناسی جمعی و مردمشناسی رجوع کرد. حوزههایی که پاسخیابی در آنها
به زمانهای ب</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">ل</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">ند مدت نیاز دارد.
امر امروزی و سیاسیای چون "حاکمیت نظریه خودی–غیرخودی براردوی اصلاحطلبان"
ناظر بر بحثهایی
هستند همچون سوابق سیاسی نه چندان متأخر، توازن نیروهای
سیاسی کشور در دوران اصلاحات، شکل گیری هویتهای سیاسی در نیم قرن اخیر در کشور و دیگر
مباحثی از این دست. پیوند دادن این دو حوزه بحث، کاستیها و موانعی برای گفتوگو
بوجود می آورد، از آن جمله که در خود نوشته آقای علیجانی نیز مشهود است. برمبنای
نقطه عزیمت نظری آقای علیجانی ایشان باید پاسخ بگویند، چرا ریشه "عدم ارتباط
وتوجه کافی به اقشار زیر متوسط و مزد–حقوقبگیران" در جنبش سبز را ایشان در
دوران اصلاحات میبیند و نه در تاریخ چندصدساله و ویژگیهای ذاتی ایرانیان.
نکته دیگر اینکه اگر جامعه ایرانی چنین است و چنان است، چطور میتوان امیدوار بود
که با تکیه به یک طرح، موفق به ایجاد همگرایی در میان نیروهای سیاسیِ آن شد. بحث
تک چهرهها یا پیشروها نیست. بحث آن است که آیا ما حداقل پیوندی میان جامعه و
جریانهای سیاسی برقرار میدانیم یا نه؟ آیا عقبهای برای جریانات سیاسی در جامعه
قائل هستیم یا خیر؟ آیا نمایندگی جریانات سیاسی را باور داریم؟ اگر بلی، یعنی
جریانهای سیاسی را نه بر جامعه بلکه از جامعه میدانیم، پس تجویزهایمان برای
همگرایی باید در پیوند با نیروهای جامعه ارائه شود. چنانچه موانع همگرایی را ناشی
از ساختارهای هویتی بلند مدت میدانیم، نقد و بررسیمان نیز از وقایع تاریخی باید
بر اساس همان زمان بلند مدت صورت پذیرد؛ اما چنانچه نقد و تجویزی برپایه وقایع روز
ارائه میدهیم باید به ساختارهایی نیز بیندیشیم که ناظر بر همین وقایع اخیر هستند.
به باور من بحث همگرایی نیروهای سیاسی، بحث
سیاسیِ امروزی به معنایِ<span style="color: red;"> </span>"اینجایی و
اکنونی" است که هدف آن نه تغییرِ ذات یک ملت بلکه
همان هدفی است که رضا علیجانی بهدرستی ذکر میکند
یعنی<span style="color: #222222;"> "تغییر در تناسب قوای سیاسی". </span><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">همگرایی و دموکراسیخواهی <o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">ارجاع به تاریخ ناگزیر –به باور من- اما
یگانه موردِ روششناسی بحث برانگیز در
بررسی آنچه رضا علیجانی "معضل" همگرایی میداند نیست. تفاوت نگذاشتن
میان پراکندگی و تکثر، فقدان ارتباط روشن میان گفتمانهای هویتی و پایگاه اجتماعی
و </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">یکسان انگاشتنِ </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">گفتار استراتژیک و
برنامه سیاسی دیگر موارد قابل نقد طرحِ این پروژه است. </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">دو مورد نخست را </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">در خطوط بعد به بحث خواهم گذاشت و به مبحث گفتار استراتژیک و برنامه سیاسی در بخش دوم نوشته اشاره خواهم کرد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">پراکندگی و تکثر</span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">. رضا علیجانی در اثبات گرایش جامعه ایرانی به واگرایی، وضعیت تشکلها و
مجموعهها و نیروهای سیاسی را شاهد میآورد.(1) اما پرسش این است که این وضعیت براستی
آنگونه که علیجانی توصیف میکند "پراکندگی" است یا حکایتی است از چندگانگی
و تکثر واقعی موجود؟ آیا این وضعیت مانع است یا پیشبرنده؟<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">انسانها در جوامع پیچیده دارای سویههای
هویتی گوناگون و، بسته به شرایط و فرد، گاه همسنگ هستند. زنان کارگر با زنان
کارفرما، دانشجویان دانشگاههای دولتی با دانشجویان دانشگاههای خصوصی، جمهوریخواهانِ
راستگرا با جمهوریخواهان چپگرا، ملی-مذهبیون طرفدار حکومت سکولار با ملی-مذهبیون
طرفدار حکومت دینی و غیره و غیره با یکدیگر تفاوتهای جدی در انتخاب راهکارهای
فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای رسیدن به اهدافشان دارند. این فهرست میتواند طولانیتر
شود و این دوگانهها به سهگانه و چهارگانه تبدیل شوند. منظور این نیست که هیچ دو
فردی با هم یکسان نیستند و در نتیجه واگرایی در ذات جوامع پیچیده است؛ بلکه منظور
این است که وجود گرایشهای گوناگون در جنبش زنان و جنبش دانشجویی و "</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">تنوع اقشار اجتماع و تنوع جریانات سیاسی و مدنی
آزادیخواه"(2) همانطور که رحمانی واقعیت
جامعه ایران میپندارد،</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">اموری طبیعی هستند، ولی برخلاف رحمانی و علیجانی این تکثر به باور من نه تنها
مذموم نیست بلکه مبارک نیز میباشد. تکثر فرهنگی و سیاسی بستر بالندگی و رشد جوامع
است، به جای مانع دیدن تکثرها و برابردانستنِ آن با پراکندگی باید آن را پذیرفت و
به سویههای پیشبرنده آن توجه نشان داد. به باور من یکی از اشکالات طرح بحث
همگرایی، تعبیر تکثر به پراکندگی و مانع دموکراسی دیدنِ آن است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: initial initial; background-repeat: initial initial; direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">گفتمانهای هویتی و
پایگاه اجتماعی. </span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">رضا علیجانی بر این باور
است که جنبش سبز "اینک دچار افول و رکود شده و شرایطی قفلشده برای</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">کلیت سیاست (مدنی) در ایران را رقم زده است." او یکی از دلایل این امر
را که به زعم او میراث دوران اصلاحات است "حاکمیت نظریه خودی–غیرخودی براردوی
اصلاحطلبان و محروم ماندن آنها از نیروهای همسو و</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">باسابقه و باتجربهتر"
میداند. رحمانی هم بر این نقیصه که جنبش سبز "مرز خودی و غیرخودی را از سر
بیرون نکرده" اشاره دارد. به بحث "افول و رکود" جنبش سبز در خطوط
بعد خواهم پرداخت. اینجا فقط این نکته را بگویم که به نظر من درستتر آن است که
جای علت و معلول را در این دو گزاره عوض کنیم. یعنی به نظر من، این قفل شدن یا
تعلیق سیاستورزی (اعم از مدنی و غیرمدنی) است که از جمله به تعلیق جنبش سبز به
عنوان یکی از عناصر این مجموعه دامن زدهاست. در بخش دوم نوشته به این موضوع
بازخواهم گشت. در اینجا مایلم به تفاوتی که نادیده گرفتن آن یکی از مشکلات همکاری
و همگرایی نیروهای سیاسی در ایران است اشاره کنم. یعنی ندیدن تفاوت میان گفتمانهای
هویتی یک جمع سیاسی و پایگاه اجتماعی آن جمع. <b><o:p></o:p></b></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">یکی از تبعات سرکوب و استبداد آن است که فعالان سیاسی و اجتماعی را به سوی
گردهم آمدن در جمعهای کوچکی سوق میدهد که عمده فعالیتشان مطالعه در مورد سیاست
است، و نه سیاستورزی. چرا که کنش سیاسی عمدتاً همراه با ریسک بسیار و هزینه سنگین
است. بازتاب این تمرکز بر مطالعه را در رواج بحثهای نظری و فلسفی درمیان فعالان
سیاسی میبینیم. اما آن روی سکه این پدیده مبارک، پدید آمدن گروههای کوچکی است با
گفتمانهای هویتی </span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">جامع</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> و مانع که لزوماً
پیوندی با منافع و آمال و آرزوهای گروههای مردمی ندارند. مشکل همانطور که رحمانی
اشاره میکند مساله "</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">وجود
شخصیتهای منفرد پرقدرت و نفوذ"</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> است یا به کلام علیجانی "</span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">جریانهایی که تنها اسمی و عنوانی (بعضا تاریخی) را با خود حمل میکنند
... و تکچهرههای مطبوعاتی، رسانهای، فکری و … که تنها «فردی» با نظراتی هر چند
محترم اما بدون عقبه اجتماعی اند</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>"
</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">طبیعی است که در یک جامعه آزاد این گروههای هویتی امکان این را مییابند
که با نشر گفتار خود عقبه اجتماعی بوجود آوردند و به وزنههای سیاسیای تبدیل شوند
و بر این اساس و هماهنگ با گفتمان هویتیشان وارد همگراییها و واگراییهایی که
صلاح میدانند با دیگر نیروها که آنها نیز صلاح خویش را تشخیص میدهند بشوند. اما
تا زمانی که این جمعهای هویتی به وزنه سیاسی و نمایندگان گروههای اجتماعی تبدیل نشدهاند، انتظار بیهودهای است که از
نیروهای سیاسی خواسته شود که فقط به صرف سابقه یا بنا بر ادعای تجربه، با نیرویی
دیگر همراه گردند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">انتقادی که به اصلاحطلبان دوم خردادی در مورد تقسیم نیروهای سیاسی و
اجتماعی به خودی و غیرخودی وارد است، ناظر به "محروم کردن خود از نیروهای همسو
و باسابقه و باتجربهتر" نیست؛ بلکه ناظر است بر مبارزه نکردن برای ایجاد
فضایی که دیگر نیروها و تشکلها (همسو و غیر همسو، باسابقه و با تجربه و کمسابقه
و کم تجربه) در آن ازادانه به فعالیت سیاسی بپردازند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">همین استدلال در مورد نقیصه دیگر مورد اشاره علیجانی یعنی عدم پیوند با
"اقشار زیر متوسط و مزد-حقوق بگیران" صادق بنظر میرسد. یک نیروی سیاسی
مختار است پایه اجتماعیای را که میخواهد بسیج کند و به پشتیبانی آن، قدرت خویش
را تحکیم بخشد. اما انتقاد آنجاست که نیرویی که مدعی دموکراسی است و قدرت دارد بر
حقوق و آزادیهای تشکلها و احزاب و نیروهای دیگر اجتماعی و سیاسی با بهانهها و
فرمولهای سهلانگارانه چون "پرهیز از افراط و تفریط" به امید واهیِ
اشغال فضای میانه، سر باززند. امروز نیز نمیتوان بر نیروهای بالادست جنبش سبز
ایراد وارد کرد که چرا با افراد یا گروههای دیگر مرزبندی دارند، ولی میتوان بر
امر مهم پذیرش تکثر جنبش سبز پایفشرد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;">پانوشت<o:p></o:p></span></b></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: 12pt;"> </span></b><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">1- "امروزه</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">نیز میبینیم هر دور هم
جمع شدن و گرد هم آمدنی اگر باعث اختلاف خود مدعوین با هم نشود</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">حداقل دیگران را علیه آن جمع تحریک میکند، در بین معلمان و کارگران و
فعالان حقوق بشر و</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>…</span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">تشکلهای مختلف موازی (و گاه رقیب) به وجود آمده است. فعالان جنبش زنان
تقسیم شدهاند،</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">جمهوریخواهان نیز روند وارونهای را برخلاف جهت اولیهشان طی کرده و میکنند،
داخل جریانات (و</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">گرایشات و نیروهای سیاسی) مانند اصلاحطلبان، ملی – مذهبیها، چپها و… نیز
رویکردها و</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">کنشهای فردگرا مشاهده میشود. دانشجویان و تشکلهای دانشجویی نیز سرنوشتی
مشابه دارند</span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-size: x-small;"></span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL" style="font-size: x-small;"></span><span dir="RTL" style="font-size: x-small;"></span><span lang="AR-SA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>"
رضا علیجانی، "</span><a href="http://melimazhabi.com/?vije=%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%87%D9%85%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F-2" style="font-size: small;"><span lang="AR-SA" style="color: windowtext; font-family: Arial, sans-serif; text-decoration: none;">چرا همگرایی
سیاسی ضروری است؟</span></a><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif; font-size: x-small;">"</span></div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-size: x-small;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span class="apple-converted-space"><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>2- "[ت]</span></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">نوع
نیروها و اقشار اجتماعی و نهادهای مدنی و تنوع جریانات سیاسی در ایران در عمل
مطلوب نیست، اما واقعیت است</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: Arial, sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.<span class="apple-converted-space"> </span></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span class="apple-converted-space"><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>"
تقی رحمانی، </span></span><span lang="FA" style="font-family: Arial, sans-serif;">دموکراسی خواهی؛ محور
"اتحاد در عمل".</span></span></div>
</div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0اوترخت52.0901422 5.109664952.0125152 4.9524229 52.1677692 5.2669069tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-46075732715742142652012-03-07T11:19:00.001-08:002012-03-07T11:19:28.873-08:00ما و رأی خاتمی<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Arial, sans-serif;">متن تحلیلی از <a href="http://www.jomhourikhahi.com/2012/03/khatami-and-the-green-movement.html">جمهوری خواهی</a></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">حضور سید محمد خاتمی در پای
صندوق رأیِ در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی واکنشهای بسیاری را
برانگیخت. این واکنشها اولاً حکایت از آن داشت که کنشگران جنبش سبز، تبعات این
حرکت را نه فقط تأثیرگذار بر جایگاه شخص محمد خاتمی که بر بسیاری نیروهای سیاسی
دیگر به شمار میآورند؛ و دوم، نشانه آشکاری بود از اینکه سیاست رویگردانی از
انتخابات سیاستی جدی، گسترده و مشترک میان طیفهای متعددی از نیروهای سیاسی به
شمار میرفت که اینک با این رأی همگی در مقابل داده جدیدی قرار گرفتهاند. ارزیابی
این تأثیرات و سنجش صفآراییهای جدید مهمترین وظیفه ما فعالان و کنشگران جنبش سبز
است. خارج از این، وظیفهای برای ما متصور نیست: همه مختارند و همه مسئول. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">سید محمد خاتمی برای ما و
در غیبت رهبران جنبش سبز، بیش از هر چیز هماهنگ کننده پروژهای بود که هدفش گرد هم
آوردن حداکثری نیروهای دموکراسیخواه حول خواست مشترکی بود که شرکت در انتخابات را
به پذیرش شروط چهارگانه منوط میکرد. پروژهای که از سویی میان نیروهای جنبش سبز
اعم از اصلاح طلب دوم خردادی و بیست و دوم خردادی به بحث گذاشته شد و از سوی دیگر
به موضوع مجادلهای با طیفهای مختلف
اصولگرایان برای پذیرفتن این شروط تبدیل شد.</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span> </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">آن مجادلات به نتیجه
نرسید؛ اما پروژه به لطف فعالیت خستگیناپذیر کنشگران جنبش سبز، خطرپذیری زندانیان
سیاسی این جنبش که علیرغم شرایط سخت در حفظ و تبلیغ این موضع ثابتقدم ماندند و
همراهی مهمترین احزاب اصلاحطلب، یعنی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
با موفقیت به پیش رفت. پیروزی سید محمد خاتمی در نقش هماهنگ کننده آن پروژه اکنون
تالی خود را در تصمیم وی به حضور پای صندوق رأی یافته است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">تا آنجا که این تصمیم به
شخص محمد خاتمی برمیگردد تردیدی نباید کرد که این رأی به تضعیف جایگاه ایشان در
میان اصلاحطلبان و جنبش سبز خواهد انجامید. اینکه این تصمیم، تصمیمی استراتژیک باشد
یا مقطعی، یعنی اینکه سید محمد خاتمی در روزها و ماههای آتی همچنان حضور فعال در
صحنه سیاسی را مشروط به و در جهت تفهیم آن شروط چهارگانه بداند، یا اینکه بر
خواستههای دیگری جز آنچه ما را در مقطع انتخابات به یکدیگر نزدیک ساخت تأکید کند،
تغییری در این واقعیت که جایگاه ایشان هم در میان یاران مبارز خودش و هم در میان ما
کنشگران جنبش سبز تضعیف خواهد شد نخواهد داد.اکنون ما باید تأثیر این عمل را بر
جنبش سبز و اتحاد عملی که در طی انتخابات بهدست آورده بود بسنجیم. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">مسلم است که حضور محمد خاتمی
پای صندوق رأی بر فاصله دو طیف از مجموعه طیفهایی که جنبش سبز را تشکیل میدهند
با بدنه اصلی این جنبش خواهد افزود. بدنه اصلی جنبش سبز یعنی آن نیروها و افرادی
که بر لزوم کنشگری خیابانی این جنبش همراه و در کنار با پافشاری بر اصلاحطلب بودنش
تأکید دارند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">اولین طیفی که با این عمل
محمد خاتمی فاصلهاش را با بدنه اصلی جنبش سبز بیشتر خواهد کرد طیف کسانی است در
درون این جنبش که بر این نظر بودند که باید چارچوب بازی سیاسی را به کل تغییر داد
زیرا سیاستورزی در چارچوب نظام جز ریزش مستمر نیروهای این جنبش نتیجهای نخواهد
داشت. از این رو بر این باور بود که جنبش سبز باید بیشتر بر افرادی تکیه کند که
محدودیتی برای خود در گذار از این چارچوب و بازی بیرون آن قایل نیستند. خواه این
افراد مشخصاً از سرنگونی نظام صحبت کنند و خواه به طور غیرمستقیم. برای این طیف،
حضور محمد خاتمی پای صندوق رأی به منزله اثبات مدعایشان به شمار خواهد آمد. طیف دومی
که با این رأی از بدنه اصلی جنبش سبز فاصله خواهد گرفت، طیفی است مشتمل بر کسانی
که خواستار آن بودند که جنبش سبز از حضور خیابانی خود بکاهد و تلاش کند که با آرام
کردن فضا و پذیرش قواعد مألوف و معمول سیاستورزی در نظام جمهوری اسلامی به صحنه
باز گردد. این طیف اینک در سید محمد خاتمی فرد مناسب خویش را برای پیشبرد این
پروژه خواهد یافت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">به عبارت دیگر، تجربه
انتخابات مجلس نهم با تمام فراز و نشیبهایش جنبش سبز را به جنبشی تبدیل خواهد کرد
که در یک سوی آن نیروهایی قرار دارند که از وجه خیابانی آن دست خواهند کشید و تنها
به نهادهای تعریف شده در چارچوب نظام برای پیشبرد اهداف دموکراسیخواهانه خود
خواهند اندیشید؛ و در سوی دیگرش، نیروهایی که وداع کامل با نهادهای تعریف شده در
چارچوب نظام را شرط پیشبرد اهداف دموکراتیک قلمداد خواهند کرد. بعید نیست که جدا
شدن این نیروها از مسیر اصلی جنبش سبز همراه با تغییر نام و وداع با خود این جنبش
نیز باشد: عدهای ترجیح خواهند داد از جنبش اعتراضی یا انقلابی مردم ایران صحبت
کنند و در مقابل، عدهای دیگر به فعالیتی روی خواهند آورد منطبق و مطابق با الگوی
اصلاحطلبی سالهای 76 تا 84 و بار دیگر قانون اساسی را به منزله برنامه سیاسی
خویش برخواهند گزید. آنچه در میانه این دو طیف قرار خواهد گرفت، طیفی است مصمم به ادامه همان مسیری که این جنبش در 25 خرداد آغاز
کرد، علیرغم تمامی سرکوبها و انتقادات تا 25 بهمن امسال همچنان در ادامه آن طی
طریق کرد و با رویگردانی از شرکت در انتخابات اثبات کرد که اکثریتی را در کشور
تشکیل میدهد. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">به این اعتبار، پرسشی که
امروز در مقابل کسانی که مصمم هستند مسیر تعیین شده توسط 25 خرداد 88 را دنبال
کنند چگونگی حفظ این خط اصلی است. خط و مشیای که توانسته است تا امروز سیاست حضور
در عرصه عمومی را از محدوده حضور در نهادهای انتخابی و انتصابی حاکمیت فراتر
بکشاند و خیابان را به منزله الزامی برای پیشبرد اهداف دموکراتیک و عقب نشاندن
اقتدارگرایان به عنوان یکی از اضلاع سیاست اصلاحطلبانه خود تعریف کند. زیرا مسلم
است که با افزایش فاصله دو طیف نامبرده از این بدنه اصلی و احتمال پراکندگی
نیروهایی که در مرز هر یک از این دو طیف قرار دارند، جنبش سبز نیازمند انسجام
بیشتر، هم از جنبه نظری و هویتی و هم از لحاظ سازمانی و تشکیلاتی خواهد بود. <span style="color: red;"><o:p></o:p></span></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">برای این منظور اولین و
مهمترین کار تبیین هویت اصلاحطلبانه جنبش سبز است. مرزهای این اصلاحطلبی باید
دقیقتر و روشنتر از آنچه تا امروز تبیین شده بود ترسیم شوند. بدون ترسیم این
مرزها، پیشبرد سیاستی که آن دو طیف دیگر را نه دشمن خویش بلکه همراهانی میداند که
سیاستهای دیگری را دنبال میکنند ممکن نخواهد شد. ناروشن گذاشتن تفاوتها بسی بیش
از آشکار شدن آنها، به منازعه احتمالی درون نیروهای مخالف و منتقد حاکمیت منجر
خواهد شد. زیرا انتظارات از یکدیگر را در پردهای از ابهام قرار خواهد داد و این
ابهام جز دلسردی و سرخوردگی که زمینههای عنادورزی است نتیجهای نخواهد داشت. <o:p></o:p></span></div>
<span dir="RTL" lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 12.0pt; line-height: 115%; mso-ansi-language: EN-US; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: Calibri; mso-fareast-language: EN-US; mso-fareast-theme-font: minor-latin; mso-hansi-theme-font: minor-bidi;">دومین وظیفهای که اینک در مقابل کسانی که همچنان بر
مسیر اصلی جنبش سبز پافشاری میکنند قرار دارد، تقویت ساختارهای تشکیلاتی و
سازماندهی درونی این جنبش است. باید به راههایی اندیشید که نظرات بدنه جنبش سبز و
دیدگاههای کنشگرانش دقیقتر و بهتر گردآوری شوند
تا بتوانند بازتاب روشنتر و مستمرتری بر تصمیمگیری شورای راه سبز امید
داشته باشد. این شورا که تا امروز بار سنگین هماهنگی نیروهای این جنبش را به دوش
کشیده است اینک با وظیفه سنگینتر و خطیرتری مواجه خواهد بود. باید به راهکارها و
ابزارهایی اندیشید که آن بخشی از این جنبش که علیرغم تمامی مشکلات و علیرغم پرداخت
هزینههای سنگین همواره با جان و دل و با قبول خطرهای متعدد این سیاستها را پیش
بردهاند بتوانند با مشارکت بیشتر و داشتن صدایی رساتر، در به انجام رساندن این
وظیفه فعالتر باشند. در شرایطی که زندانیان جنبش سبز و رهبران در حصرش با خطر
کردنهای بسیار دیدگاههای خود را به کنشگران این جنبش و شبکههای اجتماعی
میرسانند باید به راهکارها و ابزارهایی اندیشید که کسانی که چنین هزینههایی را
پرداخته، میپردازند و آمادگی پرداخت آن در آینده را نیز دارند مشارکت بیشتر و مؤثرتری
داشته باشند. تکثر جنبش سبز و تعدد دیدگاههای فعالانش، قدرت این جنبش است. در این
شرایط جدید نباید لحظهای با تردید در سازماندهی بهتر این جنبش، بگذاریم این نقطه
قوت به نقطه ضعف تبدیل شود.</span></div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-5031736174440576048.post-43785987115856694382012-01-26T14:53:00.000-08:002012-01-26T18:12:21.691-08:00فضای آنلاین (عمومی) را ترک نکنیم<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div style="text-align: -webkit-auto;">
</div>
<div dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: .0001pt; margin: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<br />
<div dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt;">تصویر «گلشیفته» هر چند بیشتر موضوعی
در «حوزه خصوصی» بود، ولی نشان داد امکانی که برای تقویت «حوزه عمومی» با
گسترش شبکه های اجتماعی آنلاین فراهم آمده است، در وضعیت شکننده ای است. به باور
من موضوع گلشیفته یک نکته را به خوبی نمایاند و آن اینکه فضا برای گفتگو و صدای
میانه در فضای آنلاین تنگ تر و تنگ تر می شود. این نگران کننده است که هر موضوعی
به جای آنکه محل استدلال، انتقاد و اندیشهورزی قرار گیرد، دست مایه
عقده گشایی و اشاعه گفتار نفرت و تخریب شود. اگر این چنین ادامه یابد، میانه روان برای حضور و
مشارکت در «فضای عمومی» دلزده، مرعوب و ساکت می شوند و این مانع پیشبرد دموکراسی
است. دوره اصلاحات اگر هیچ دستاوردی نداشت، حداقل فضایی برای عقل مداران و
میانه روان گشود تا چند صباحی صدایشان به ما، مردم برسد. جنبش سبز نیز در همین
امتداد فضایی ایجاد کرد که در آن حنای شعار و تهمت و تخریب و برچسب بی رنگ بود و
ما را به گفتگویی عمومی می کشاند که از دل آن امید می رفت/رود همزیستی مسالمت
آمیزمان محقق شود. بنظرم میانه روان، عقل مداران و اندیشه ورزان باید احساس
مسئولیت کنند و با مشارکت در این فضا، آن را به دست دشمنان همزیستی و مدارا
نسپراند</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="direction: rtl; margin-bottom: 0.0001pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt;">در مقابل
اشاعه «<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Hate_speech">گفتار نفرت</a>»، حتی در میان دوستانمان، سکوت نکنیم</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: 10pt;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: Tahoma, sans-serif; font-size: x-small;"><span style="line-height: 14px;"><br /></span></span></div>
</div>
</div>ahnrhttp://www.blogger.com/profile/07388357330886280422noreply@blogger.com0Stationshal 9B, 3511 Utrecht, هلند52.0901422 5.109664952.0125152 4.9524229 52.1677692 5.2669069