امروز ذهنم مرتب درگیر انتخابات ۱۳۹۲ و تبعات آن بود. یاد مناظره ای افتادم که با علی علیزاده چند روزی پیش از انتخابات داشتم. برگشتم به آن تا کمی نظرات خودم را در آن دوران مرور و شاید بازنگری کنم. متوجه شدم متن مناظره نیز در سایت بالاترین وجود دارد. مرور دوباره آن متن برایم جالب بود، شاید برای شما هم خواندنش بی فایده نباشد.
در زیر فقط متن بخش های حرف های خودم است برای خواندن متن کامل یا دیدن برنامه مناظره به این لینک سر بزنید.
--------------------------------
این برنامه گفتوگویی است میان یک مردد و دو مصمم. مردد تابع هیچ حزب یا مرام سیاسی خاصی نیست. او استدلالهای موافقین و مخالفین شرکت در انتخابات را پیگرفته است و بسیاری از آنها را منطقی میداند با این وجود هنوز در مورد شرکت کردن در انتخابات تصمیمی نگرفته است. دو مصمم در این گفتوگو شرکت دارند. آقای علی هنری، نویسنده و فعال سیاسی، موافق شرکت در انتخابات و رای دادن به نماینده جریان اصلاحطلبی است و آقای علی علیزاده مدرس فلسفه و فعال سیاسی با شرکت در انتخابات مخالف هستند
عمده دلایل در سه مبحث اصلی بررسی خواهد شد:
۱- با فرض قطعی بودن تقلب در انتخابات سال ۸۸، آیا تضمینی وجود دارد که این بار آرا شمرده شود؟
۲- احتمال شکلگیری جنبشهای اجتماعی و حرکتهای دموکراسیخواهانه در صورت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات
۳- آیا بر سر کار آمدن مجدد جریان اصلاحطلب میتواند باعث بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شود؟
متن برنامه
در برنامه امروز آقای علی هنری٬ موافق شرکت در انتخابات قرار است من را برای شرکت در انتخابات قانع کنند و آقای علی علیزاده مخالف شرکت در انتخابات قرار است من را قانع کنند که در انتخابات شرکت نکنم. بحث پیرامون ۴ موضوع اصلی جریان خواهد داشت و استدلالهای حاضرین در گفتگو را خواهیم شنید و در پایان هم به پرسشهای شنوندگان پاسخ خواهیم گفت.
سؤال اول: در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ تقلب شد و با توجه به احتمال بالای تقلب مجدد چرا باید در انتخابات شرکت کرد؟ مخالفین معتقدند شرکت در چنین انتخاباتی هیچ دستاوردی نخواهد داشت چون نتیجه از قبل مشخص شدهاست و فقط به مشروعیت بخشیدن به آن منجر خواهد شد و موافقین شرکت در انتخابات معتقدند بالاخره احتمال کوچکی وجود داره که این بار تقلب نشود و به این دلیل نباید این شانس برای تغییر شرایط را نادیده گرفت نظر شما چیست؟
هنری: حکومت تمایل به تقلب و مهندسی انتخابات دارد اما اگر موج اجتماعی پدید بیاید تقلب سخت یا غیرممکن خواهد شد اگر تقلب به راحتی امکان پذیر بود دلیلی برای رد صلاحیت رفسنجانی وجود نداشت. روشن است که هزینه تقلب در انتخابات بسیار بالاست و اگر پشتیبانی عمومی از کاندیدایی صورت بگیرد تقلب غیرممکن خواهد شد؛ آیا ما می توانیم این موج اجتماعی را پدید بیاریم؟ بله نیروهای میانی یعنی فعالان سیاسی میانی و همینطور جریانهای قوی دموکراسی خواه و اصلاح طلب این پتانسیل را دارند. جامعه در حالت اضطرار قرار دارد و تجربه جنبش سبز٬ تقلب٬ کودتا و دروغ بزرگ ۸۸ را به همراه دارد و به این دلیل پتانسیل مشارکت جامعه در انتخابات بسیار بالاست. از طرفی دعوت از خاتمی و همینطور حضور هاشمی نیروهای میانی سیاست را که خبر رسانی٬ بسیج و اعتراض سیاسی را سامان میدهند فعال کردهاست. آنها دوباره جرات کردهاند که پا به عرصه بگذارند از طرف دیگر ما جریان بسیار قوی اصلاح طلبی را داریم که هنرش حضور در انتخابات هست این جریان اصلاحات دوم خردادی یا اصلاح طلبان انتخابات محور٬ توانایی بازی در زمین حکومت و کنشهای روتین سیاسی را دارند. ما نباید این جریان را تضعیف کنیم بلکه با استفاده از این پتانسیل می توانیم موج اجتماعی ایجاد کنیم و تقلب را پرهزینه و غیرممکن کنیم.
مجری: من از پاسخهای شما قانع نشدم به نظرم بهتر است بحث در مورد تقلب در انتخابات ادامه دهیم.
هنری: هیچکدام از ما در وزارت کشور نبودیم که بتوانیم مکانیسم تقلب را توضیح دهیم . ولی اینکه گفتید حذف هاشمی برای جلوگیری از ایجاد موج اجتماعی بود به نظرم درست نیست. زیرا هاشمی در نماز جمعه سال ۸۸ هم گفت که باید به تظاهرات خیابانی پایان داد و مناظره تلوزیونی بگذاریم. در بیانیه کاندیداتوریش نیز گفت که هیچ کارناوالی نخواهد داشت. به نظرم آنها از حضور مردم میترسند و این حضور کار را برای آنان مشکل می کند. اعتراضات سال ۸۸ به آنها نشان داد که تقلب هزینه بسیار سنگینی خواهد داشت و اکنون توانایی تحمل این هزینه را ندارند. به همین دلیل به دنبال مهندسی انتخابات هستند. حضور خاتمی یا هاشمی مهندسی انتخابات را غیر ممکن میکرد اما همچنان ما می توانیم مهندسی انتخابات را به هم بزنیم. اگر شما بر این باورید که اصلا آراء را نمی شمارند؛ پس چرا با شرکت در انتخابات اعتراض نکنیم. در صورت عدم مشارکت در انتخابات دیده نمیشویم اما با حضور در انتخابات حداقل خود را به رخ می کشیم و حتی اگر رای ما شمرده نشود خود را به جامعه و حکومت نشان می دهیم.
مجری : من هنوز مرددم اما استدلالهای آقای علیزاده را بیشتر می پسندم. وقت برای ایجاد موج و جلوگیری از تقلب نیست و کاندیداها نیزهیچ ضمانت و یا حتی شعاری در مورد صیانت از آراء ندادهاند که من بدانم رأی من ارزش دارد و شمرده خواهد شد.
هنری: من نگفتم تقلب یک حدی دارد بلکه گفتم از یک حدی به بالا هزینه بر است و این نکته مهمی است و برای گامهای ما به سمت دموکراسی مهم است نباید این هزینه را نادیده بگیریم. آقای علیزاده! پیشنهاد جایگزین شما برای جلوگیری از مرگ جنبش سبز چیست؟ من باور دارم هر گونه مشارکت سیاسی و اجتماعی تقویت جنبش سبز است و به تقویت نیروهای ما میانجامد و زمینه را برای فعالیتهای بعدی مهیا خواهد کرد. آقای علیزاده مردم را نادیده میگیرند و همینطور جریان اصلاح طلبی جامعه محور و نیروهای سکولار دموکراسی خواهی که می توانند از این طریق خود را به بدنه جامعه وصل کنند را نیز نادیده می گیرند. با حمایت از روحانی ما وارد این پروسه بازیگری می شویم در غیر اینصورت ما به عنوان اصلاح طلب جامعه محور امکان ادامه حضور و بازیگری نخواهیم داشت. خاتمی و هاشمی نمیتوانند صحبت از تقلب در انتخابات کنند . بازی آنها و اصلاح طلبان دوم خردادی در درون حکومت است. امکان بازی در زمین جنبش دست اصلاح طلبان جامعه محور است که مرتب هم تعداد آنها زیادتر میشود.
مجری :آقای هنری متاسفانه من باز هم قانع نشدم به چه دلیلی میگوئید تقلب اگر زیاد باشد هزینه دارد اگر آراء را نشمارند کمی یا زیادی آراء چه تفاوتی دارد؟
هنری: چرا هاشمی را رد صلاحیت کردند؟
مجری: نمی دانم
هنری: مردم سر صندوقها حضور دارند و ناظرین را نمی توان نادیده گرفت. نمی توانیم بگوییم همه ناظران مزدور حکومتی هستند. اینها مردم هستند و مردم تا حدودی مکانیزمهای کنترل تقلب را دارند و اگر هم زمانی حکومت بخواهد همه آنها را کنار بگذارد هزینه بسیار زیادی باید بپردازد و به نفع جریان دموکراسی خواهی است
نخواهد گرفت.
مجری: در سوال اول من کمی به عدم شرکت متمایل شدم. چون در سال ۸۸ که مشارکت بالا بود مانع تقلب نشد.
سوال دوم: موافقان شرکت در انتخابات اعتقاد دارند که شرکت در انتخابات جامعه را سیاسی می کند و سیاسی شدن جامعه به احیاء جنبشهای اجتماعی نظیر جنبش سبز منجر می شود در حالیکه مخالفان شرکت در انتخابات معتقدند عدم شرکت در انتخابات انفعال نیست بلکه نافرمانی مدنی است. آقای علیزاده آیا عدم شرکت در انتخابات ضربه به جنبشهای اجتماعی نیست؟ آیا شرکت در انتخابات به یک موج و حرکت اجتماعی جدید منجر خواهد شد؟ آیا عدم شرکت در انتخابات نافرمانی مدنی است؟ آیا عدم شرکت به ناراحتی آقای خامنه ای و کاهش مشروعیت نظام منجر خواهد شد؟
مجری: آقای هنری شما اعتقاد دارید در هر شرایطی بیش از هفتاد درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد؟
هنری: من اصلاً چنین ادعایی نکردم
**مجری: ** آیا فکر می کنید مشارکت در انتخابات بالا خواهد بود؟
**هنری: ** بله من فکر می کنم پتانسیل مشارکت در انتخابات بسیار بالاست. اگر من در ایران زندگی میکردم؛ در وضعیتی که تهدید جنگ وجود دارد؛ شرایط اقتصادی اینگونه است؛ آزادیهای فردی و اجتماعی به شدت نقض میشود؛ نمی توانستم نسبت به انتخابات بی تفاوت باشم. از منظر علم جامعه شناسی این نارضایتیها نیاز به پاسخ سیاسی دارد و جنبش سبز هم باید به این موضوع توجه داشته باشد به نظر من انتخابات پاسخی به این نارضایتیهاست.
مجری: آیا شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و میزان رأی در مشروعیت نظام تأثیر دارد؟
هنری: مسأله من نظام نیست؛ بلکه مهار اقتدارگرایی است. اگر بپذیریم رأی دادن ما مشروعیت نظام را بالا میبرد به این معناست که پذیرفتیم رای ما کاملا شمرده میشود و در اینصورت نارضایتی بیمعناست. در حالیکه چنین نیست و حاکمیت تا حد زیادی رسواست. جامعه ما نیز بالغ است و میزان مشروعیت حکومت و حتی میزان شرکت در انتخابات را میداند جدای از اینکه حکومت چقدر اعلام کند .
مجری: اگر با امید ایجاد یک جنبش اجتماعی رأی دهیم آیا پس از انتخابات این امید تبدیل به یاس نمیشود و خواستهای ما ابتر نخواهد ماند؟
هنری: امید بذر هویت ماست من از موضع اصلاح طلب دوم خردادی٬ آنارشیست یا یک آدم عادی حرف نمیزنم؛ از موضع جنبش سبز صحبت می کنم. جنبش سبزی که چهار سال فعالیت کرده٬ ۸ ماه در خیابان بوده و بعد از آن هم کنشهای جمعی خود را به شکلهای مختلف ادامه داده است. بنظر من این جنبش باید هویت خود را تقویت کند و پیوندهای خود را بیشتر و بیشتر و شبکه های اجتماعی خود را گسترده تر کند. این جنبش نیاز به یک برد دارد و یک گفتمان جدید دارد. بهمین دلیل این حضور انتخاباتی را موثر می دانم و معتقدم باید خیلی پیش از این وارد عرصه انتخابات میشدیم و ای کاش ما در دعوت از خاتمی با تابلوی جنبش سبز مشارکت میکردیم. آیا آقای علیزاده قبول دارند که کاندیداتوری خاتمی در راستای تحقق خواستهای جنبش سبز و خنثی کردن مهندسی انتخابات بود؟ ما میتوانستیم از موضع جنبش سبز آقای خاتمی را کاندیدا کنیم در اینصورت ما تبدیل به بازیگر فعال می شدیم و می توانستیم وقتی آقای هاشمی رد صلاحیت شد نیز نقش ایفا کنیم و جنبش اجتماعی را تقویت کنیم. اکنون هم اگر با گفتمان جنبش سبز در صحنه بمانیم می توانیم این جنبش را ادامه داده و تقویت کنیم و قدرت آن را بار دیگر به رخ بکشیم.
هنری: آقای علیزاده با من صحبت نمی کنند و استدلال من را نقد نمی کنند بلکه اصلاح طلبان دیگر را نقد می کنند که من هم به آنها نقد دارم ایشان میگویند احمدینژاد از دل دولت و انتخابات سال ۸۴ بیرون آمد اما توضیح نمی دهند که عدم مشارکت و تحریم و عدم تمایل جامعه به حضور در انتخابات سال ۸۴ سبب روی کار آمدن احمدینژاد شد. همچنین می پذیرند انتخابات وقتی موثر است که جامعه حضور داشته باشد اما نمی گویند چرا الان تمایل ندارند که جامعه حضور داشته باشد؟ من و آقای علیزاده کاملا هم عقیدهایم که جامعه باید حضور داشته باشه و اگر جامعه سیاسی شود انتخاب درست را انجام میدهد. اما در مورد اینکه ایشان میگویند فرصت کافی وجود ندارد؛ باید توجه کرد که گامهای زیادی برداشته شدهاست. در نظامهای غیر دموکراتیک آستانه انگیزه در کل جامعه در بسیاری موارد پائين است و بسرعت می توانیم یک موج ایجاد کنیم.
مجری : ازنظر عقلانی هیچ کدام از دلایل من را قانع نکرد، اما با نظر آقای علیزاده که جنبش اجتماعی باید با برنامه ریزی با انتخابات روبرو میشد موافقم و این امر کمی من را به سمت عدم شرکت در انتخابات سوق میدهد .
هنری: برخی از این شعارهای اقتصادی و سیاسی برای کسب رأی است. اما در جریان دعوت از خاتمی حتی تاج زاده که اصلاح طلب جامعه محور است نیز از درون زندان با ادبیات خودش از او حمایت کرد و کاملاً مشخص است که او هم به دنبال ایجاد یک موج اجتماعیاست. جنبش سبز هم میتواند با همین هدف در انتخابات شرکت کند من برخی از نقدهای آقای علیزاده را قبول دارم اما چه جایگزینی در حال حاضر وجود دارد؟ مهم این است که ما چقدر به سمت دموکراسیخواهی و مطالبات جنبش سبز پیش میرویم و نه اینکه چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری مینشیند یا مثلاً ۳۰ هزار اصلاح طلب وارد دستگاههای دولتی می شوند یا خیر؟ ما باید با پشتیبانی از جامعه و در حضور جامعه تغییرات را صورت دهیم. من با این ادبیات مشارکت در انتخابات را تشویق می کنم .
مجری: بسیاری از ما با کلیت نظام اسلامی و بطور خاص با اصل ولایت فقیه مخالفیم و اصلاً نمی خواهیم حکومت اسلامی در کشور ایران باشد. اما من و امثال من و طبقه متوسط شهری اگر کمی با انصاف باشند میپذیرند که در زمان خاتمی بطور کلی زندگی بهتری از زمان احمدی نژاد داشتند. روزنامهها ی بیشتری منتشر میشد و وضع اقتصادی بهتر بود پس بهتر است که مجدداً به آنها رأی دهیم تا وضعیت کشور بهتر شود اما عده ای می گویند آن شرایط مثلاً تعداد زیاد روزنامه و شرایط اقتصادی بهتر به علت حضور خاتمی و اصلاح طلبان نبود بلکه علل دیگری داشت و اکنون رئیس جمهو قدرت سیاسی لازم برای بهبود شرایط کشور را ندارد نظر شما چیست آیا فکر می کنید روحانی می تواند این خواستهها را برآورده کند ؟
هنری: بله ما به آن سمت گام بر می داریم. ویژگی عمده دوران اصلاحات٬ حضور نیروهای میانه رو و اعتدال گرایان در جامعه و دولت و شنیدن شدن صدای آنها بود. بسیار مهم است که شما بتونید حرف منطقی و مستدل بزنید و صدای شما شنیده شود. بسیاری از نیروهای سیاسی که اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ فعالیت می کردند و سکولارهایی که دانش و گفتمان سیاسی تولید میکردند و مفاهیم سیاسی را وارد ادبیات سیاسی کشور می کردند؛ آن زمان امکان بروز و ظهور داشتند. اگر روحانی رأی بیاورد؛ قانونگرایی دوباره احیاء میشود و من یقین دارم که ایشان به سمت اعتدال پیش خواهند رفت. و نیروهایی مثل ما فرصت تازهای پیدا خواهیم کرد. اگر جنش اصلاحات با تکیه بر کرسی های قدرت و ساختارهای حقوقی نتوانست پیش برود. اینبار تکیه ما تنها بر ساختارهای حقوقی نیست. بلکه حتی بسیاری از اصلاح طلبان به نیروی جامعه باور پیدا کردهاند و قدرت حقیقی را در جامعه می جویند. این بار ما کنترل اجتماعی هم خواهیم داشت و جامعه در صحنه خواهد ماند آقای موسوی که ترس مشارکت اجتماعی را از بین برد و خواست انبوهی از مردم را بدون اینکه جامعه به سمت براندازی و خشونت پیش برود محقق کرد.
هنری: تلاش برای آزادیهای فردی به صورت مستقل و توسط افراد در این مدت ادامه یافته است اما قبول کنید که چاپ کتاب و روزنامه و تولید کالاهای فرهنگی وهنری تقریباً به صفر رسیدهاست. مشکل اساسی احمدی نژاد گسترش ابتذال است. من با ادبیات حکومت صحبت نمی کنم. منظورم این است که کمیت کالاهای فرهنگی افزایش یافتهاست اما کیفیت کاملاً از بین رفتهاست.
مجری: آقای هنری ریس جمهور چقدرقدرت سیاسی و اجتماعی دارد. آیا میتواند کار خاصی برای رفع تحریمها انجام دهد یا سیاستهای فرهنگی کشور را تغییر دهد؟ علاوه بر این آیا تغییررئیس جمهور ایران بر سیاستهای غرب تأثیری دارد؟
هنری: انتخاب رئیس جمهور تنها به معنای نشستن فردی در این جایگاه نیست بلکه انتخابات یک پروسه است و نشان میدهد یک نیروی اجتماعی هژمونی پیدا کردهاست و تاثیراتی در ساختار قدرت رخ دادهاست. دوم خرداد را هم آقای خاتمی بوجود نیاورد. بلکه ما حصل یک جریان اجتماعی بود مجلات گردون٬ گفتگو و کیان که این گفتار را پرورش دادند توسط نیروهای سکولار اداره میشدند. مبارزهای در جریان بود و جامعه به میزانی از رشد رسیده بود. آقای خاتمی محصول این جریان و رشد اجتماعی بود و همان نیرو نیز توانست تحولاتی ایجاد کند. چه کسانی روزنامههای تحول ساز و کتابهای آن دوران را منتشر کردند؟ اگر ما بتوانیم آقای روحانی را بجای آقای جلیلی به ریاست جمهوری برسانیم حتماً میتوانیم مطالبات خودمان را پیش ببریم. از سوی دیگر اگر بپذیریم همه چیز دست رهبر است و او هم تصمیم خودش را گرفته است و خارجیها نیز تصمیم خود را گرفتهاند؛ پس پروژه ایجابی آقای علیزاده چیست؟ به نظر من ما باید حضور داشته باشیم و حتی از برخی خواستهای خود نیز برای ایران بگذریم تا ایران سوریه یا عراق نشود. این اضطرار شرایط بسیار مهم است؛ در این شرایط انتخاب جلیلی یا روحانی تفاوت دارد و ما باید این تفاوت را نشان دهیم و مهندسی انتخابات را تحت تاثیر قرار بدهیم ما نباید مرعوب این صحنه آرایها بشویم .
مجری: من جواب سؤالهایم را نگرفتم اما بیشتر به سمت عدم شرکت در انتخابات متمایلم چون آقای روحانی قدرتی ندارد و تا این لحظه نشان نداده است که میتواند از رای من دفاع کند در پایان تعدادی از سؤالات را مطرح میکنیم.
مزدک: آیا شرکت در انتخابات خواست رهبر و تایید جمهوری اسلامی نست؟
هنری :خیر زیرا در اینصورت حکومت تلاش نمی کرد انتخابات اینقدر کم رونق برگزار شود.
علیزاده: اگر خامنه ای بگوید انتخابات تأیید جمهوری اسلامی است پاسخ ما به او این است که شما ۱۱ میلیون رأی تقلب کردید. پس ممکن است باز هم تقلب کرده باشید و انتخابات دیگر نمیتواند به حکومت مشروعیت ببخشد.
اردشیر: آیا روحانی اصلاح طلب است و میتوان به او امید بست؟
هنری: روحانی کاندیدای من نیست. نامزد من در حصراست. اما نامزد مورد حمایت من هست . اگر اصلاح طلبی را به معنای گذار به سمت دموکراسی با استفاده از روشهای غیر خشونت آمیز بدانیم؛ روحانی رگههایی از گفتمان اصلاح طلبی را دارد. اما بدون تردید او فرد اعتدال گرایی است که میتواند فرصتی برای اصلاح طلبی ایجاد کند.
علیزاده : روحانی اصراری ندارد که بگوید اصلاح طلب است. اصلاح طلبی او چندان مهم نیست بلکه باید دید تا چه میزان میتواند حمایت اجتماعی جمع کند زیرا تنها در اینصورت میتواند مؤثر باشد. ولی اینکه آقای روحانی از همه کاندیداهای دیگر به اصلاح طلبان نزدیک تر است اظهر من الشمس است.
صمد: این انتخابات مانند این است که برای نظام مهندسی انتخابات برگزار شود و بعد از یک پزشک بپرسند انتخاب کدامیک از مهندسان در زندگی تو بیشتر تأثیر دارد نظر شما در این مورد چیست؟
علیزاده : نمیتوان گفت انتخاب این افراد مانند مثال دوستمان بدون تأثیر در زندگی مردم است. آقای خاتمی هم پایی در حاکمیت داشته است همان حرفهایی که در مورد آقای روحانی گفته میشود در مورد ایشان هم می توان گفت بدون تردید بین این کاندیداها تفاوت وجود دارد اما تفاوت این ۸ نفر تا حد زیادی توسط بیت و سپاه کنترل شده است. علاوه بر این باید توجه کرد که حتی تغیر نظام هم نیازمند یک پروسهاست و یک شبه رخ نمیدهد.
مجری: آقای هنری به چه دلیلی تفاوتهای این کاندیداها مهار شده نیست و حضور ما میتواند تغییر ایجاد کند.
هنری: این بحث٬ بیمعنی است نه تنها بین اقتدارگرایان و غیر اقتدار گرایان تضاد وجود دارد؛ بلکه بین خود اقتدارگراها نیز تفاوت وجود دارد. ما باید اصلاح طلبان دوم خردادی و اعتدال گرایان را به رسمیت بشناسیم. اگر ما فعال باشیم و روحانی رأی بیاورد اقندارگرایان نمی توانند خود را بازسازی کنند در حالیکه با انتخاب جلیلی و قالیباف اقتدارگرایی می تواند خود را بازسازی کند و ما مخالف بازسازی اقتدارگرایی هستیم. علاوه بر آن ما باید نیروهای خود را برای پیشبرد اصلاح طلبی در حکومت داشته باشیم. ما نباید تلاش کنیم اصلاح طلبی انتخابات محور را نفی کنیم و اصلاح طلبی انتخابات محور نیز نباید اصلاح طلبی جامعه محور را نفی کند. ما باید هر دوی اینها را به رسمیت بشناسیم و هر دو را تفویت کنیم.
مجری: در پایان دوستان جمع بندی خود را از بحث بفرمائید
علیزاده : هفته آینده که انتخابات به مرحله دوم کشیده شود من مطمئنم همین دوستانی که الان پشت سر آقای روحانی هستند پشت سر قالیباف خواهند بود و می گویند که ما در حکومت بودن را بی اهمیت دانستیم. اصلاح طلبان می گویند که بازی سیاست ایران مثل بازی شطرنج با گوریل است. اما باز میخواهند با گوریل خیلی خردمندانه حرف بزنند. هیچکس حق ندارد به کسی بگوید شما رای بدهید یا رای ندهید اما نگذارید به شما امید کاذب دهند و مرتب به شما بگویند تنها راه دموکراسی انتخابات است. آقای خاتمی در آخرین حرفشان گفتند انتخابات تنها راه دموکراسی است. به خاطر بیاورید که چهار سال پیش خیلی قدرت داشتید. الله اکبری که شب از پشت بام می گفتید یا حضور در راهپیمائیها لرزه بر اندامشان می انداخت همین الان در مناظره ها حتی اسم سال ۸۸ و من و شما را نتوانستند بیاورند. اسم موسوی کروبی را نتوانستند بیاورند. نگذاریم با ورود به این انتخابات آن حافظه را از ما بگیرند. اگر هم خواستید رأی بدهید به آن حافظه وفادار باشید چون قدرت آن حافظه از انتخابات ریاست جمهوری و حتی پیروزی روحانی بسیار بیشتر است.
هنری: غایت خواست من از تغییر این است که مشارکت سیاسی و اجتماعی گروههای مختلف محقق شود یعنی گروههای مختلف اجتماعی از فرودست گرفته تا فرادست٬ بتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی مربوط به خود مشارکت داشته باشند. مشارکت سیاسی اجتماعی زمانی در خیابان است و زمانی در پشت بامها است گاهی در شرکت در انتخابات است و گاهی ممکن است در تحریم انتخابات باشد. باید همیشه مدنظر داشته باشیم که تسلیم صحنه آراییها نشویم ما باید بتوانیم مشارکت اجتماعی را تقویت کنیم. اگر انتخابات را مهندسی می کنند ما باید مهندسی انتخابات را بهم بزنیم ما باید این حضورمان را به رخ بکشیم برای اینکه جامعه نیاز به کنش دارد. برای کنشهای بعدی و برای برجاماندن جنبش سبز و برای آنکه حافظه ما دور نشود و از بین نرود نیاز به عمل داریم. نیاز داریم هویتمان یادآوری شود ما می توانیم با قلم سبز به آقای روحانی رأی دهیم اگر این کار را نکنیم به باور من جنبش سبز را فراموش خواهیم کرد آقای علیزاده بهتر از من می دانند که جامعه ما از مشغولیتهای همگانی به راحتی به مشغولیتهای شخصی سوق داده میشود و آن وقت خیلی سخت می توانیم کنشهای همگانی ایجاد کنیم.