اختلاف سنی یا تفاوت در اجتماعی شدنِ سیاسی
منتشر شده در صدا شماره ٥*
تاسیس حزب ندای ایرانیان بحث جوانان و سیاست را
به ویژه در میان اصلاح طلبان به موضوع روز تبدیل کرده است. اگر تا پیش از این جوانان
به مشارکت در شیوه هایِ نو کنشهای جمعی مشهور بودند و رویکرد سیاسی شان نیز بیشتر
با تندروی متناظر می شد، امروز حزب (درحال تاسیس) ندای ایرانیان این هردو تصور را
به چالش کشیده است. ندا جریانی است که هویت خود را با جوانی پیوندزده است اما هم
وارد محدوده سنتی مشارکت سیاسی میانسالان، یعنی فعالیت حزبی، شده است و هم خود را
میانه رو تعریف کرده و منتقد تندروی های پیشین است.[i]
این پدیده ما را به نگاه دقیق تری درباره سیاست ورزی جوانان و رابطه نسل های مختلف
سیاسی می کشاند. در این یادداشت قصد دارم به عامل «اجتماعی شدن سیاسی» برای توضیح تفاوت
رفتار و رویکرد سیاسی نسل ها اشاره کنم و از این رهگذر تاکید کنم ریشه و دلایل
زمینه ساز شکل گیری تاسیس حزب ندا با هویتِ «جوان» جدی و قابل تامل برای آینده
اصلاح طلبی است.
تفاوت سنی
جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی به تفاوت های
معنادار رفتارهای سیاسی و مشارکت سیاسی جوانان با دیگر گروه های سنی اشاره دارند. نخست
آن که جوانها بیشتر از دیگر رده های سنی در فعالیت های سیاسی مشارکت دارند. دلیل
این امر داشتن منابع نسبتا کافی از نظر وقت آزاد و نداشتن تعلقات و درگیری های شخصی
است که توجه جوانان را به کنش های جمعی جلب می کند. به همین دلایل جوانان راحت تر می توانند
ریسک و هزینه فعالیت های سیاسی را بپذیرند و بپردازند. علاوه برآن جوانان در شبکه های
اجتماعی ای حضور دارند، چون دانشگاه، که از طریق آن انگیزه های مشارکت در آنها تقویت
می شود. تفاوت دیگر مشارکت سیاسی جوان ها
با میان سالان به شیوه های مشارکت سیاسی مرتبط است. مثلا با آشنایی بیشتر جوانان
با امکانات تکنولوژیک و درگیری در شبکه های آنلاین، شیوه های جدیدی که با رشد
اینترنت پدیدآمده اند بیشتر مورد استقبال جوانان قرار می گیرند و مشارکت جوانان در
آنها پررنگ تر از دیگر گروه های سنی اجتماعی است. اما تفاوت جوانان و میان سالان در
سیاست ورزی تنها در میزان مشارکت و شیوه های آن خلاصه نمی شود، تفاوت اصلی در
رویکردها و نگرش ها و ارزش های سیاسی به چشم می آید. حتی این تفاوتها در نگرش ها
و ارزش های سیاسی گاهی خود ریشه همان تفاوت در میزان و شیوه مشارکت سیاسی هستند.[ii]
تفاوت نسلی و تفاوت در «اجتماعی شدنِ سیاسی» (Political Socialization)
واقعیت این است که تفاوتی که در مشارکت سیاسی
گروه های سنی متفاوت دیده می شود تنها به دلیل تفاوت سنی، یعنی جوانی و میان سالی
و پیری، نیست، بلکه مکانیزمِ اجتماعی دیگری نیز در این تفاوت دخیل است که آن را
اجتماعی شدن سیاسی نامیدهاند. اجتماعی شدنِ سیاسی به فرایندی گفته می شود که طی
آن نگرش ها، باورها و ارزش های افراد نسبت به سیستم سیاسی و نقش شان به عنوان
شهروند در آن سیستم سیاسی شکل می گیرند (گرین برگ ١٩٧٠). این فرایند می تواند طی دوران مدرسه و کودکی که
افراد تحت آموزش های دولتی و حکومتی قرار می گیرند صورت گیرد یا در جوانی حاصل
تجربه های شخصی افراد و در پیوند با روابط اجتماعی و کنش های سیاسی باشد. اینکه
افراد در چه مدارسی تحصیل کنند، در چه دوره حکومتی دوران کودکی خود را بگذرانند و
شاید از آن مهمتر اینکه در چه دوره و چه زمانه ای وارد فعالیت های سیاسی و در چه
گروه های سیاسی درگیر و عضو شوند، می تواند افراد متفاوتی از نظر سیاسی بوجود
آورد. این مکانیزم وقتی در ابعاد وسیعی به دلیل رویدادها و تغییرات کلان سیاسی و
تاریخی اعمال می شوند، دو «نسلِ» متفاوت و متمایز از نظر نگرش و رفتار سیاسی پدید
می آورند. رویدادهای کلان سیاسی به ویژه جنبش های اجتماعی فراگیر و انقلاب ها که
گروه های وسیع اجتماعی را درگیر خود می کند تاثیر عمیقی بر نگرش ها و ارزش های
سیاسی نسل فعال در آن می گذارد که عموما افراد جوان -در آن برهه- هستند که به
تازگی نیز وارد فعالیت سیاسی شده اند. ضمن آنکه تغییر حکومتها نیز نسل های
متفاوتی را از نظر آموزش سیاسی پدید می آورد.
در جامعه ما رویدادی چون انقلاب اسلامی ٥٧ دو نسل متفاوت با اجتماعی شدن
سیاسی متفاوت پدید آورده است. همان طور ملی شدن صنعت نفت، دوران جنگ، جنبش اصلاح طلبی
و رویدادهای پس از هشتادوهشت که نسل های متفاوت از نظر اجتماعی شدن سیاسی بوجود
آوردند. افرادی که روند سیاسی شدنشان در هریک از این دوره ها اتفاق افتاده اند از
نظر دیدگاهی، نگرشی و به تبع آن رفتاری میتوانند متمایز از دیگر افراد باشند.
جوانان اصلاح طلب یا نسل دیگر اصلاح طلبان
اگر بپذیریم جوانان حامی ندا مانند هیات موسس آن
بین ۵ تا ۱۵ سال سابقه فعالیت
حزبی و تشکیلاتی داشته اند[iii] به این
معناست که فرایند اجتماعی شدن سیاسی آن ها یا در دوره اصلاحات یا دوره پس از ٨٨ طی
شده است. همین که در گفتار موسسان ندا یک عقبگرد و یادآوری به گفتارهای غالب در
دوران اصلاحات به چشم می آید از نشانه های همان اجتماعی سیاسی شدن این جوانان در
آن دوران است. ضمن اینکه غالب آن ها با
داشتن کمتر از سی و پنج سال سن، در جمهوری اسلامی تحصیل کرده و آموزش های
اولیه و عمومی سیاسی/شهروندی خود را همگی در مدارس
و مساجد و صداوسیمای این حکومت فراگرفته اند. این دقیقا در مقابل میانسالان و
پیرانِ اصلاح طلب است که اجتماعی شدن سیاسی آنها در دوره های پیش از انقلاب یا بلافاصله
پس از آن اتفاق افتاده است و عموما دوران کودکی و نوجوانی خود را در دوره رژیم
سابق گذرانده اند. این امر پیشبینی کننده تفاوت عمده ای در نگرش ها، باورها و
ارزش های این دو گروه است. حتی در دوره اصلاحات که این دو در یک جریان فعال بودند تجربیات
سیاسی نسبتا متفاوتی را پشت سر گذاشته اند؛ تجربه سیاسی کارگزاران دولتی و
پارلمانی در دوره اصلاحات و حامیان اصلاحات یکسان نیست. این مساله ای است که ما را
وا می دارد به شکل گیری نسل های متفاوت با رویکردها و نگرش های متفاوت سیاسی در
درون اصلاح طلبان به شکل جدی تری نگاه کنیم.
نتیجه
مسلما همه هم نسلان ندایی ها
با آنها هم رای و همداستان نیستند و مسلما همکاری و تجربه مشترک سال های اخیر
نسل های مختلف اصلاح طلبان به نزدیک شدن باورها و نگرش ها کمک کرده است. اما این
واقعیتی است که در میان اصلاح طلبان همچنان گروه های سنی متفاوتی با اجتماعی شدنِ
سیاسی کاملا متفاوتی وجود دارند. در دوره اصلاحات باوجود این تفاوت به دلیل
فرادستی نسل پیشین اصلاح طلبان، مجالی برای بروز این تفاوت ها در نگرش ها و ارزش ها
نبود. اما امروز با حضور و خودباوری ای که جوانان به واسطه نقش اثرگذارشان در رویدادهای
سال های اخیر بدست آورده اند پوشاندن و نادیده گرفتن این تفاوت ناممکن شده است. مشکل
دیگر امروزه اصلاح طلبان محدودیت های پیشروی فعالیت های علنی آن ها است که دو شکاف سنی و نسلی را رویهم قرار داده
و تقویت کننده هم کرده است. جوانانی که بواسطه جوانی آماده فعالیت سیاسی اصلاحطلبانه
هستند، نمی توانند دست روی دست گذاشته و نظاره گر باشند تا روزی در انتخاباتی
تصمیم و اجماع زعما و پیران اصلاحطلبی فعالیت سیاسی ای را رقم بزند. این مساله جدی ای
است که منحصر به جوانان موسس ندای ایرانیان نیست و نخواهد بود. در شرایط حاضر ظرف هایی
برای فعالیت مستقل دو نسل متفاوت اصلاح طلبان و دو نگرش و باور متفاوت درون اصلاح طلبان
نیازش به شدت به چشم می آید و عوامل واگرایی نسل ها در میان اصلاح طلبان زیاد است.
دیدن و به رسمیت شناختن این تفاوت نسلی اولین گام برای حل آن به نحوی است که اصلاحات
از آن منتفع شود.
ندا چه پابگیرد چه نگیرد،
چه بر اصول اعلام شده خود که نمی خواهد در صف اصلاح طلبان انشقاق ایجاد کند، بماند
یا نماند، یک تلنگر جدی برای توجه به این شکاف نسلی-سنی در میان اصلاح طلبان است.
شکافی که میتواند زمینه ساز یک پوستاندازی درون اصلاح طلبی باشد.
* این متن با متن انتشار یافته در «صدا» مقداری تفاوت های ویرایشی و جمله بندی دارد.
[i] برای نمونه گفت وگوی ایلنا با یکی از اعضای موسس
ندای ایرانیان را بخوانید: http://bit.ly/1pgzp0s
[ii] مثلا در اغلب جوامع شکلهای مطلوبِ کنشگری جوانها
فردگرایانه، موضوع محور (برخلاف باور یا ایدئولوژی محور) و کمتر برآمده از شکافهای
سنتی اجتماعی است که در سطح کلان، متاثر از فراگیری نگرشِ فردگرایی و مصرفگرایی و
اثر جهانیشدن است.
[iii] گفت وگوی عصر قانون با مسئول
کمیته تشکیلات حزب در حال تاسیس ندای ایرانیان: http://bit.ly/1lelPcM
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر