صفحات

۱۳۹۳ خرداد ۴, یکشنبه

جنبش دوم خرداد و روحانی

منتشر شده در: نشریه دانشجویی پنجره، شماره یک، چهار خرداد ١٣٩٣


آغاز
جنبش های اجتماعی عموما با ظهور غیرمترقبه  و بسیج گسترده مردمی شان شناخته و با میزان تحقق وعده های مستقیما  سیاسی شان ارزیابی می شوند. ولی جنبش های اجتماعی عموما تأثیراتی در ابعاد گسترده تری از اهداف و وعده های سیاسی اولیه خود برجای می گذارند. جنبش های اجتماعیِ مردمی پیامدهای ناخواسته و غیرمستقیم به مراتب ماندگارتری از اهداف سیاسی خود دارند که از آن جمله تغییرات فرهنگ سیاسی و حتی اجتماعی و تأثیراتی است که بر سامان و سازمان نیروهای سیاسی می گذارد  از دیدها مغفول می مانند.  ضمن آنکه هر جنبش اجتماعی تجربه ای است برای جامعه و جامعة سیاسی که در انبان جنبش های اجتماعی پس از آن اندوخته می شود. جنبش دوم خرداد نیز مستثنی از این قاعده نیست. جنبش دوم خرداد هرچند بنظر به وعده های اولیه خود در گسترش جامعه مدنی و دموکراتیک تر کردن ساختار سیاسی نرسید ولی به واسطة فراگیری نیروها و جامعه ای که درگیر آن شد و گستردگی  گفتار و مفاهیمی که وارد فضای سیاسی اجتماعی کرد، هم اثرات ماندگاری در فرهنگ سیاسی نخبگان و بینش و رفتار سیاسی جامعه گذاشت و هم فعالان سیاسی و سازمان هایی سیاسی خلق کرد که سازمان نیروهای سیاسی را تغییر داد. علاوه بر آن تجربه جنبش دوم خرداد نیز دستاورد گران سنگی در راه جامعه دموکراتیک تر و آزادتر می تواند باشد. تأثیرات عمیق جنبش دوم خرداد هم در ظهور روحانی بروشنی دیده می شود و هم تجربیات آن بکار دوام دولت روحانی می آید.

ظهور روحانی
کمتر از سه هفته پیش از انتخابات پیمایشی میدانی که در کل کشور توسط مرکز تحقیقات صداوسیما انجام شد نشان می داد روحانی با ٣% آرا همراه با غرضی کمترین شانس را برای کسب ریاست جمهوری یازدهم دارد. داده ها و مشاهدات هم در دو ماه پیش از انتخابات نشان از بی علاقگی بخش عمده ای از جامعه در مشارکت در انتخابات داشتند. اما تنها در کمتر از دو هفته هم بخش قابل توجهی از جامعه در انتخابات شرکت کردند و هم  روحانی با اختلاف نسبتاقابل توجه با دیگر رقبا به ریاست جمهوری رسید. واقعیت این است که این اتفاق مرهون دو جنبش اجتماعی فراگیر اخیر ایران است. در زمانی که بسیاری  از فعالان سیاسی و اجتماعی دل آزرده و دل زده از اتفاقات پس از انتخابات دور پیشین، بیشتر نظاره گر و بی عمل منتظر انتخابات بودند، جمعی حول خاتمی، رهبر معنوی جنبش دوم خرداد،گردآمده و برای انتخابات ٩٢ فعالیت می کردند. بیشتر این افراد هم در جنبش اصلاحات سیاسی شده بودند و هم خود را با آن جنبش تعریف می کردند.همین هسته تقریبا شکل یافته، پس از فرازونشیب هایی که در ثبت نام و ردصلاحیت نامزدها صورت گرفت، اصرار بر ادامه حضور نیروهای سیاسی و مشارکت آنها داشت. این بدین معناست  که نیروی شکل دهنده حامیان روحانی در میان نیروهای سیاسی هستة برآمده از جنبش دوم خرداد بود یا هسته ای بود که بیشترین دلبستگی را به جنبش دوم خرداد و اصلاحات داشت. در بدنه جامعه و در سطح خرد، پذیرش انتخابات به عنوان یک تاکتیک برای تأثیرگذاری بر سیاست نیز برآمده از فرهنگ سیاسی دوم خرداد بود. پس از اتفاقات دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری، پذیرش انتخابات به مثابه امکان پی گیری تغییر، برای گروه قابل توجهی از جامعه امر ساده ای نبود. اما باور به تغییرات اصلاح طلبانه، تدریجی و غیرخشونت آمیز که میراث فرهنگ و ادبیات سیاسی جنبش دوم خرداد بود تسهیل کنندة پذیرش مشارکت در انتخابات شد. بخش عمده ای از جامعه گزینه مقابل مشارکت در انتخابات را خارج از چارچوب فرهنگ سیاسی نهادینه شده پس از دوم خرداد می دید و هرچند با امیدی کم، ولی برای تغییر، مشارکت در انتخابات را ترجیح داد. مشارکت و کنش های پردامنه افرادی که باور به اصلاح طلبی و شیوه ها و تاکتیک های هم خوان با آن داشتند، فضا را به نحوی تغییر داد که امکان اثربخشی شرکت در انتخابات در دید بسیاری افزایش پیدا کرد و بویژه اجماع اصلاح طلبان و حمایت خاتمی و هاشمی منجر به ظهور دولت روحانی شد.

دوام دولت روحانی
اما در شرایط کنونی شاید مهمتر از ظهور روحانی، دوام دولت او و پیشبرد وعده هایش باشد. تجربیات جنبش دوم خرداد و اصلاحات هشت ساله دوره ریاست جمهوری خاتمی مسلما مهمترین راهنمای روحانی، نیروهای سیاسی تغییرخواه و جامعه در این راه است. یکی از مهمترین مشکلات و دغدغه های دولت اصلاحات، حفظ پشتیبانی نیروهای طرفدار و فعال جنبش دوم خرداد بود که رویگردانی آنها از دولت و حتی از کنش سیاسی عدم موفقیت سیاسی اصلاح طلبان را در انتخابات دهه هشتاد رقم زد. دولت روحانی نیز برای پیشبرد شعارهای خود نیاز به تداوم پشتیبانی گروه های اجتماعی پشتیبان خود در انتخابات دارد: گروه های اجتماعی ای که خواهان تغییر در جهت دموکراتیک تر شدن جامعه و آزادی های سیاسی بیشترند و گروه های اجتماعی که به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و رفع تهدیدهای بین المللی هستند. آنچه این گروه های اجتماعی را پشتیبان دولت و در صحنه عمومی و سیاسی اجتماعی حفظ خواهد کرد ادامه مشارکت سیاسی اجتماعی آنهاست. در اصلاحات دوم خرداد، مشارکت سیاسی محدود به انتخابات بود و اندک برنامه ای برای شیوه های دیگر مشارکت و حضور سیاسی جامعه در نظر گرفته نشده بود(١). مقاومت انحصارطلبان و اقتدارگرایان در مقابل اصلاحات و فقدان زمینه ها و فضاهای لازم برای مشارکت جامعه در تغییر و اصلاح، بسیاری را از پی گیری پشتیبانی از خاتمی دلزده و دلسرد کرد. دولت روحانی باید از دوره هشت ساله دوم خرداد به خوبی بیاموزد که مشارکت سیاسی اجتماعی جامعه در شیوه های غیرمنحصر به انتخابات، ضامن پویایی جامعه سیاسی و تضمین کننده پشتیبانی گروه قابل توجه اجتماعی و دوام دولت او خواهد بود.

انجام
دولت روحانی در زمینة فرهنگ سیاسی اصلاح طلبی و با پشتیبانی فعالان و رهبران سیاسی، سازمان ها و ساختارهای سیاسی پدید آمده در جنبش دوم خرداد ظهور کرد. دوام دولت او اما وابسته به بکارگیری از تجربیات آن جنبش است. دستاورد جنبش دوم خرداد گسترش و نفوذ ادبیات اصلاح طلبانه ای بود که موجبات پیروزی روحانی و پشتیبانی بسیاری را از او فراهم کرد ولی ضمانت دوام دولت او پی گیری اصلاحات با تداوم پشتیبانی مشارکت این گروه از جامعه است.

(١) برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: هنری، ع. (١٣٩٢)  دولت و منشور حقوق شهروندی: غفلت از مشارکت سیاسی، اندیشه پویا،  ١٢ (لینک)