صفحات

۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

تکثر در خیابان

در رد توضیح یکسان دربارۀ جنبش‌های غیریکسان

منتشرشده در ماهنامه اندیشه پویا، شماره ۲۲، آذر ۹۳

جهان در سال‌های اخیر شاهد اعتراض‌های خیابانی عظیم و جنبش‌هایی اجتماعی بوده است؛ جنبش‌هایی که تمایزهای روشنی با نمونه‌های مشابه‌شان در دهه‌های پیشین دارند. از خیزش‌های معترضان در کشورهای عربی تا جنبش موسوم به پانزده مۀ اسپانیا، یا تسخیر وال استریت و اعتراض‌های اخیر در هنگ‌کنگ، همگی ویژگی‌های مشترکی داشته‌اند؛ همچون نداشتن رهبری مشخص، نقش کم‌رنگ سازمان‌های سنتی سیاسی و استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی شخصی برای بسیج سیاسی. شباهت و گستردگی جغرافیایی، تمایلی ایجاد کرده است به یافتن و ارائۀ یک توضیح واحد و جهانی؛ چارچوبی که در آن توجه به تفاوت‌ها و زمینه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و به‌ویژه فرهنگی این اعتراض‌ها کم‌رنگ می‌شود. اما تمرکز بر متغیرهای کلان و نادیده گرفتن تصمیم‌ها، انگیزه‌ها و مکانیسم‌های اجتماعی در سطح افراد، ما را از پیش‌بینی و فهم دقیق این اعتراض‌ها که فراگیرتر و متنوع‌تر از نمونه‌های برجسته‌شدۀ آن هستند دور کرده است. جیمز کُلمن جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز برجسته، در مدلی برای تبیین پدیده‌های اجتماعیِ کلان و رفتار نظام‌های اجتماعی توصیه می‌کند که «تحلیل باید به سطحی پایین‌تر از سطح نظام، انتقال یافته و رفتار نظام با توسل به رفتار اجزای آن تبیین» شود. یعنی یک پدیدۀ اجتماعی کلان مانند تظاهرات را نمی‌توان تنها با یافتن یک ارتباط آماری با ویژگی دیگری در سطح کلان توضیح داد، بلکه فهم آن مستلزم بررسی مکانیسم‌ها و کنش‌های افراد در سطحی پایین‌تر یعنی سطح خرد است. کُلمن برای شرح مزیت‌های مدل خود به کاستی‌های یک نمونۀ کلاسیک مشهور که توضیح یک پدیدۀ کلان اجتماعی را بدون توجه به بررسی فرایندهای سطح خرد انجام داده اشاره می‌کند. کُلمن اثر کلاسیکِ ماکس وبر، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد. اثری که وبر در آن توضیح می‌دهد نظام سرمایه‌داری برآمده از اخلاق پروتستانی و به‌ویژه اخلاق کالوینیستی است. کُلمن نشان می‌دهد که وبر با تمرکز بر ارتباط میان نظام سرمایه‌داری و جامعۀ پروتستان از مکانیسم‌های درون‌سیستمی که امکان پیش‌بینی و تبیین درست‌تری فراهم می‌کردند غفلت کرده است. وبر به اشتراکات ارزش‌های مذهبی کالونیسم در جامعه و ارزش‌های سازمان‌های اقتصادی سرمایه‌داری می‌پردازد و دومی را متأثر از اولی می‌داند. ولی آن‌طور که کُلمن می‌گوید: این محتوای مشترک «ممکن است نشان‌دهندۀ دگرگونی‌های دیگری باشد که هم نظام‌های ارزشی مذهبی و هم نظام‌های ارزشی اقتصادی را تغییر داده است». یعنی این دو می‌توانند لزوماً علت و معلول یکدیگر نباشند، و چه بسا هر دو معلول یک علت کلان دیگر باشند. کُلمن از همین‌رو اصرار دارد که برای فهم یک پدیدۀ اجتماعی باید ترجمه و انعکاس آن‌ را در سطح افراد و مکانیسم‌ها و روابط فردی بررسی کنیم. این نوشته نیز با ارائۀ استدلال‌هایی در رد تعمیم برخی ادعاهای یکسان‌نگر، بر ضرورت برقراری پیوند میان متغیرهای کلان و متغیرها و مکانیسم‌های خرد در مطالعه و تحلیل‌ها تأکید دارد. به همین منظور درستی و تعمیم سه توضیح عمومیت­یافته (یک: عامل بروز اعتراض‌های غیرسنتی، دو: ‌ویژگی‌های مشارکت‌کنندگان و سه: قالب و آیندۀ این اعتراض‌ها)را می‌آزماییم.

ادامه (+)