صفحات

۱۳۹۳ شهریور ۲۶, چهارشنبه

سیاست استیضاح

علی هنری

منتشرشده در اندیشه پویا شماره ١٩

با فراگیرشدن شبکه‌های اجتماعی و امکان‌هایی که در مشارکت و حضور سیاسی مردم به وجود آمده، مشارکت گروه‌های غیررسمی بر پایۀ خواست‌ها و باورهای مشترک و افکار عمومی جامعه، بیش از پیش در سیاست تعیین‌کننده شده‌اند. آن‌چنان که امروزه قدرت احزاب و سازمان‌های رسمی سیاسی تنها با توان تغییر کرسی‌های رسمی حکومتی اندازه‌گیری نمی‌شود بلکه یک بده‌بستان قابل توجه با افکار عمومی و جریان‌های غیررسمی موسمی دارد. بدین‌ترتیب نمی‌توان یک واقعۀ سیاسی و پیامدهای آن بر چیدمان قدرت سیاسی را ارزیابی کرد بدون آن‌که تأثیر متقابل آن بر افکار عمومی مردم و بر گروه‌های غیررسمی را سنجید. با این توضیح، تأثیر استیضاح وزیر علوم به‌عنوان یک واقعۀ سیاسی باید در سه سطح (یک) نیروهای سیاسی رسمی یا صحنۀ رسمی سیاست، (دو) افکار عمومی جامعه و (سه) گروه‌های غیررسمی سیاسی مشارکت‌کننده در حوزۀ عمومی مورد بررسی قرار گیرد. تحولات پیرامون استیضاح وزیر علوم به وضوح محل تقابل و تقاطع این سه سطح را نشان می‌دهد. در این واقعه، جریان‌هایی که بر پایۀ سیاست سنتی عمل می‌کنند و بیش‌تر چشم به کرسی‌های قدرت دارند، تلاش کردند سازوکارهای رسمی سیاسی را به خدمت بگیرند و با عزل وزیر غیرهم‌سو، قدرت خود را در ساخت سیاسی مستحکم کنند یا به رخ بکشند (سطح یک). اما از سوی دیگر با استیضاح یک هدف ــ شاید کلان‌تری ــ نیز دنبال شد و آن ناامیدکردن افکار عمومی نسبت به دولت فعلی و جریان سیاسی و فکری رقیب بود (سطح دو). اما آن‌چه که از نگاه این جریان به‌واسطۀ رویکرد سیاسی و سیاست‌ورزی سنتی‌اش پوشیده بود، تأثیر کنش‌های جمعی جریان‌های غیررسمی بر صحنۀ سیاست است. کنشگری‌ای که می‌تواند به تبیین و بیان خواست‌ها و اعتراض‌های مخالف جریان اقتدارگرا بینجامد و این مطالبات را به عمق جامعه نفوذ دهد و به سیاست رسمی تحمیل کند (سطح سه).

سطح اول: استیضاح و ساخت سیاسی 
استیضاح‌خواهان به‌خوبی توانستند صحنۀ استیضاح را به سود خود بچینند. از قدرت لابی خود در دالان‌های مجلس و بیرون آن بهره گرفتند و شاید از آن مهم‌تر در دفاع از استیضاح، گفتاری اقناع‌کننده در زمینۀ ادبیات مقبول نظام در باور مجلسیان برگزیدند. دو دادۀ آماری از یک وب‌سایت را که یکی از چند ده پایگاه دادۀ کتاب‌شناختی است، مستمسک قرار دادند و با بالا و پایین کردن منحنی‌ها سقوط دو پله‌ای جایگاه علمی ایران را نتیجه گرفتند و بلافاصله این «رکود علمی» را به سیاسی‌کاری در «وزارتخانه‌ای که وظیفه‌اش تولید علم است» متصل کردند. علاوه بر چارچوب‌بندی گفتار، در عمل نیز استیضاح‌خواهان از چند هفته پیش از استیضاح توان پارلمانی و رسانه‌ای خود را برای فشار بر هیئت‌رئیسۀ مجلس برای پذیرش استیضاح به‌ کار بردند و در ده روز منتهی به استیضاح به‌طور کامل بر این موضوع تمرکز کردند. تیترهای سایت‌ها و روزنامه‌های حامی جریان استیضاح نشانگر این تمرکز قوی و عزم جزم است.(١) اخبار خبرنگاران پارلمانی نیز در روزهای پیش از استیضاح و جوّ روز استیضاح در مجلس حاکی از جدیت و توانمندی استیضاح‌کنندگان در دردست‌گرفتن فضای مجلس بود. درنهایت نیز استیضاح‌کنندگان به هدف مستقیم خود یعنی رأی‌آوردن استیضاح و خداحافظی فرجی دانا دست یافتند. بدین‌ترتیب می‌توان استیضاح‌کنندگان را پیروز قاطع سیاست رسمی و سنتی در این مقطع دانست.

سطح دوم:‌ استیضاح و افکار عمومی 
اما در سطح افکار عمومی نیز می‌توان استیضاح‌کنندگان را پیروز نسبی دانست. استیضاح‌کنندگان و مخالفان دولت با طرح ناامیدسازی از هر نوع اصلاحی به دست دولت به دنبال آن بودند که نشان دهند با روی کار آمدن دولت روحانی تغییری صورت نگرفته است و دولت هم‌چنان باید سیاستی را دنبال کند که دیگران تعیین می‌کنند؛ و البته این دیگران نیز قادرند دولت را برای هر انحرافی از این سیاست تنبیه کنند. استیضاح‌کنندگان در به‌تصویرکشیدن چنین فضایی موفق بودند. وقتی مخالفان تندرو دولت بتوانند سیاست‌های وعده‌داده‌شدۀ روحانی و خواست حامیانش را به‌راحتی به چالش بکشند و مجریان آن را تنبیه و توبیخ کنند، چه امیدی به پیشبرد دیگر وعده‌های دولت می‌توان داشت؟ هرچند داده‌های دقیقی در مورد تغییر افکار عمومی نداریم اما منطقاً اگر دولت توان نگاه‌داشتن وزیری مورد قبول گستردۀ حامیان جوان و دانشگاهی خود را ندارد، چه تضمینی است که بتواند دیگر کارگزاران خود را در سه سال باقی‌مانده حفظ کند. هرچند شاید انتصاب محمدعلی نجفی به سرپرستی وزارت علوم و تأکید رئیس‌جمهور بر ادامۀ مسیر بالابردن کیفیت و توسعۀ مسائل فرهنگی و اخلاقی در دانشگاه و حفظ آرامش در سطح دانشگاه‌های کشور توسط سرپرست جدید، پاتکی بر سناریوی ناامیدسازی بود، ولی واقعیت این است که این گفته‌ها و انتصاب‌ها تأثیر قابل توجهی در داوری افکار عمومی از نتیجۀ استیضاح ایجاد نمی‌کند. آن‌چه که برای عموم جامعه قابل فهم و درک است برکناری «وزیر» در یک زمان معین است. این‌که نجفی چقدر با فرجی دانا هم‌سوست یا این‌که دولت تا چه اندازه مصمم است سیاست‌های کلی وزارت علوم را ادامه دهد، امری است زمان‌بر که نمی‌تواند جایگزین شوک لحظه‌ای استیضاح شود. شفاف‌سازی در مورد بورسیه‌هایی «غیرقانونی» و رونمایی از فساد پشت اخذ بورسیه‌ها هزینه‌ای بود که استیضاح‌کنندگان در برابر افکار عمومی پرداخت کردند. اما درمجموع پروژۀ ناامیدسازی حامیان امیدوار دولت در طرح استیضاح موفق عمل کرد؛ چرا که فساد هشت سال گذشته چیزی نبود که از چشم هواداران دولت پوشیده مانده باشد و آن‌چه محل شک هواداران می‌توانست باشد، توانایی و ارادۀ دولت در تغییر سیاست‌های مخرب و کوتاه‌کردن دست مفسدان بود.

سطح سوم: استیضاح و کنشگران دانشگاهی 
اعلام وصول استیضاح وزیر علوم توسط هیئت‌رئیسۀ مجلس، آغاز ده روز پرتحرک برای دانشگاه و بیان خواست‌های جامعۀ دانشگاهی بود. در این ده روز ده‌ها نامه و بیانیه در حوزۀ عمومی منتشر شد که نشانگر درگیرشدن و کنشگری هزاران دانشجو و استاد دانشگاه در فصل تعطیلی دانشگاه‌ها بود.(٢) در بیانیه‌ها و نامه‌هایی که خطاب به مردم، نمایندگان مجلس و رئیس‌جمهور نوشته شد، نام حدود دویست تشکل دانشگاهی از ده‌ها دانشگاه کشور به چشم می‌خورد. هزاران استاد دانشگاه، عضو هیئت علمی و دانشجو با شیوۀ نامۀ سرگشاده تلاش کردند به استیضاح سیاسی واکنش نشان دهند و از وزیر علوم حمایت کنند. حمایت‌هایی که اگرچه از منظر سیاست سنتی در حفظ وزیر شکست خورد اما از منظر سیاست جاری و امروزی نتیجه‌بخش بود. در کنار نامه‌های حمایتی، مطالبات عینی و روشنی از دانشگاه تبیین یافت و در حوزۀ عمومی بیان شد. نگاهی به این نامه‌ها و بیانیه‌ها نشان از آن دارد که اکثر آن‌ها ضمن اعلام حمایت از روحانی، دورنما و تصوری از دانشگاه مطلوب و وضعیت جدید را نیز به تصویر می‌کشند. نامه‌ها و بیانیه‌ها و اظهارنظرها عمدتاً خواست تغییر و مطالبات مردم در انتخابات ٩٢ را به جریان‌های سیاسی و استیضاح‌کنندگان و مردم یادآور شده‌اند. ضمن آن‌که جملگی تصویری به دست می‌دهند از فاجعه‌ای که در هشت سال دولت نهم و دهم بر دانشگاه و دانشگاهیان رفته است. امضا‌کنندگان نامه‌ها این استیضاح را در شرایطی که نُه ماه بیش‌تر از وزارت فرجی دانا نگذشته است اقدامی جناحی، با اهداف سیاسی و برای مأیوس‌کردن مردم ارزیابی کرده‌اند. مطالباتی که در این بیانیه‌ها بیان شدند، هرچند اشتراکات بسیاری داشتند، ولی وسعت قابل توجهی از حوزه‌های دانشگاهی را هم دربرمی‌گرفتند. استیضاح‌طلبان در جلوگیری از طرح خواست‌هایی در این مدت که از سوی جامعۀ دانشگاهی تبیین و فریاد شد، شکست خوردند. هم‌چنین هویت و جریانی که در ضمن این کنش‌ها شکل گرفت و پیوندهایی است که در میان جامعۀ دانشگاهی، نه براساس یک رابطۀ سازمانی بلکه، بر مبنای خواست‌هایی مشترک برقرار شد، از دیدگان آن‌ها پنهان ماند. با تحلیل محتوایی حدود پنجاه بیانیه و نامۀ دانشگاهی منتشرشده در هفتۀ منتهی استیضاح می‌توان چنین مطالباتی را در ایده‌های مطرح‌شده توسط جامعۀ دانشگاهی کشور بسته‌بندی کرد:
ــ ایجاد فضای شور و نشاط و پویایی در دانشگاه و برطرف‌کردن فضای رخوت و «آرامش قبرستانی» با برداشتن مدیریت و نگاه امنیتی از دانشگاه؛
ــ مقابله با بی‌عدالتی، رانتخواری و فساد علمی در دانشگاه؛
ــ بازگرداندن دانشجویان محروم از تحصیل و لغو دستورالعمل ستاره‌دارکردن دانشجویان؛
ــ بازگشت استادان اخراجی و توقف بازنشستگی‌های اجباری؛
ــ سپردن زمام امور دانشگاه به دست دانشگاهیان و انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها با نظر دانشگاهیان؛
ــ ایجاد فضای باز سیاسی در دانشگاه با احیای تشکل‌های مستقل و توقف برخوردهای غیرقانونی و تبعیض‌آلود با تشکل‌ها و نهادهای قانونی دانشجویی؛
ــ بازگشت قانون‌مداری و قانون‌مندی به دانشگاه؛
ــ ارتقای رشد علمی؛
ــ دوری دانشگاه از بازی‌های جناحی و سیاسی و تأکید بر استقلال و آزادی آکادمیک دانشگاه.
بهبود فضای علمی و فرهنگی، دوری از دروغ و تزویر و بی‌اخلاقی و دوری از افراط و تندروی در دانشگاه‌ها از دیگر مطالبات بیان‌شدۀ دانشگاهیان است که در خلال سطور نامه‌های حمایت از فرجی دانا قابل رؤیت است. با بررسی و تحلیل آماری ٤١ نامۀ سرگشادۀ منتشرشده در هفتۀ منتهی به استیضاح در حمایت از وزیر علوم، می‌توان به ارزیابی جامعی از درصد فراوانی اشاره به خواست‌های مصرح در این بیانیه‌‌ها دست پیدا کرد (نگاه کنید به ‌نمودار). برای نمونه در ٧٤ درصد نامه‌ها به فضای شور و نشاط و امید در دانشگاه‌ها و برداشته‌شدن مدیریت امنیتی اشاره شده است.

نتیجه‌گیری
دولت تدبیر و امید و کارگزارانش که بنا بر تعریف باید بازیگر میدان سیاست رسمی و درون حکومت باشند، توفیق چندانی در مواجهه با استیضاح نداشتند. دولت باید شکست در مقابل استیضاح‌کنندگان را بپیذیرد؛ چرا که از حضور یک وزیر و شخصیت «فرهیخته، اندیشمند، صاحب‌نظر و مدیر» ــ به گفتۀ رئیس‌جمهور ــ محروم شد.(٣) این‌که چه دلایلی باعث شد در یک رقابت رسمی دولت وزیری را که باز هم به گفتۀ شخص رئیس‌جمهور توانسته است در فرصتی نُه‌ماهه «فضای کم‌سابقه‌ای از آرامش و نشاط را در دانشگاه‌ها ایجاد کند»(٤) از دست بدهد، باید مورد واکاوی دقیق قرار گیرد؛ چرا که ادامۀ روند شکست‌ها در میدان رسمی پروژۀ ناامیدسازی از دولت را با توفیق روبه‌رو می‌کند. اما مروری بر اتفاقات سیاسی پیرامون استیضاح وزیر علوم از منظری بازتر از نگاه سیاسی سنتی نشان می‌دهد استیضاح‌کنندگان هرچند در سطح رقابت جریان‌های سیاسی در درون سیاست رسمی پیروز بودند و هم‌چنین در هدف کلی ناامیدسازی در سطح افکار عمومی توفیق نسبی داشتند، اما در سطح حوزۀ عمومی پیروزی با کنشگران تغییرخواه و دانشگاهی بود. کنشگرانی که توانستند خواست‌های خود را به‌صورت مدون و مشخص بیان کنند و موجبات پایبندی دولت، و حتی جریان‌های سیاسی معقول مخالف دولت، به ادامۀ راه فرجی دانا را فراهم آورند. اظهارنظرهای فردی به‌صورت مصاحبه و یادداشت و مقاله و کنش‌های جمعی در قالب نامه‌های سرگشاده حاوی مجموعۀ خواست‌هایی بود که توسط هزاران دانشجو، دانشگاهی و دانش‌آموخته و بدنۀ اجتماع در رابطه با دانشگاه و آموزش عالی تبیین، بیان و چارچوب‌بندی شد که امکان نادیده‌گرفتن آن‌ها در آینده برای کارگزاران دولت دشوار و هزینه‌بر خواهد بود. بدین‌ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که دولت برای موفقیت در ادامۀ راه باید با نگاهی غیرسنتی به سیاست تعامل و ارتباط خود با کنش‌های جمعی غیررسمی و کنشگران تغییرخواه جامعه را افزایش دهد؛ نیروهای اجتماعی‌ای که نشان داده‌اند در موقعیت‌های مهم، مؤثرترین نیروی سیاسی و تاکنون حامی تغییرات اصلاح‌طلبانه و تدریجی و سیاست‌های میانه‌روانۀ دولت بوده‌اند.



یادداشت‌ها:
١. نگاه کنید به صفحه‌های اول روزنامۀ وطن امروز در هفتۀ منتهی به استیضاح به‌ویژه روزهای ٢٦، ٢٨و ٢٩ مرداد (روز استیضاح) و هم‌چنین سه شمارۀ پیش از استیضاح کیهان ٢٧، ٢٨و ٢٩ مرداد که به‌طور کامل به استیضاح اختصاص داشتند. 
٢. مجموعۀ نسبتاً کاملی از این نامه‌ها را می‌توانید در لینک زیر بیابید: 
https://bitly.com/bundles/o_7bo9115g00/3 
٣. سخنان رئیس‌جمهور در تقدیر از فرجی دانا پس از استیضاح در جمع علما و فضلای اردبیل. 
٤. دفاع روحانی از فرجی دانا در هیئت دولت. 

۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

جوانان و مشارکت سیاسی

اختلاف سنی یا تفاوت در اجتماعی ­شدنِ سیاسی

 منتشر شده در صدا شماره ٥*


تاسیس حزب ندای ایرانیان بحث جوانان و سیاست را به ­ویژه در میان اصلاح­ طلبان به موضوع روز تبدیل کرده ­است. اگر تا پیش از این جوانان به مشارکت در شیوه ­هایِ نو کنش­های جمعی مشهور بودند و رویکرد سیاسی ­شان نیز بیشتر با تندروی متناظر می­ شد، امروز حزب (درحال تاسیس) ندای ایرانیان این هردو تصور را به چالش کشیده ­است. ندا جریانی­ است که هویت خود را با جوانی پیوند­زده ­است اما هم وارد محدوده سنتی مشارکت سیاسی میان­سالان، یعنی فعالیت حزبی، شده­ است و هم خود را میانه­ رو تعریف کرده و منتقد تندروی­ های پیشین است.[i] این پدیده ما را به نگاه دقیق­ تری درباره سیاست­ ورزی جوانان و رابطه نسل­ های مختلف سیاسی می­ کشاند. در این یادداشت قصد دارم به عامل «اجتماعی­ شدن سیاسی» برای توضیح تفاوت رفتار و رویکرد سیاسی نسل­ ها اشاره کنم و از این رهگذر تاکید کنم ریشه و دلایل زمینه­ ساز شکل­ گیری تاسیس حزب ندا با هویتِ «جوان» جدی و قابل تامل برای آینده اصلاح­ طلبی است.
تفاوت سنی
جامعه­ شناسان و دانشمندان علوم سیاسی به تفاوت­ های معنادار رفتارهای سیاسی و مشارکت سیاسی جوانان با دیگر گروه­ های سنی اشاره دارند. نخست آن که جوان­ها بیشتر از دیگر رده­ های سنی در فعالیت­ های سیاسی مشارکت دارند. دلیل این امر داشتن منابع نسبتا کافی از نظر وقت آزاد و نداشتن تعلقات و درگیری­ های شخصی است که توجه جوانان را به کنش­ های جمعی جلب می­ کند. به همین دلایل جوانان راحت­ تر می­ توانند ریسک و هزینه فعالیت­ های سیاسی را بپذیرند و بپردازند. علاوه برآن جوانان در شبکه­ های اجتماعی­ ای حضور دارند، چون دانشگاه، که از طریق آن انگیزه­ های مشارکت در آن­ها تقویت می­ شود.  تفاوت دیگر مشارکت سیاسی جوان­ ها با میان­ سالان به شیوه­ های مشارکت سیاسی مرتبط است. مثلا با آشنایی بیشتر جوانان با امکانات تکنولوژیک و درگیری در شبکه­ های آنلاین، شیوه­ های جدیدی که با رشد اینترنت پدیدآمده­ اند بیشتر مورد استقبال جوانان قرار می ­گیرند و مشارکت جوانان در آن­ها پررنگ ­تر از دیگر گروه­ های سنی اجتماعی است. اما تفاوت جوانان و میان­ سالان در سیاست­ ورزی تنها در میزان مشارکت و شیوه­ های آن خلاصه نمی­ شود، تفاوت اصلی در رویکردها و نگرش­ ها و ارزش­ های سیاسی به چشم می­ آید. حتی این تفاوت­ها در نگرش­ ها و ارزش­ های سیاسی گاهی خود ریشه همان تفاوت در میزان و شیوه مشارکت سیاسی هستند.[ii]

تفاوت نسلی و تفاوت در «اجتماعی­ شدنِ سیاسی» (Political Socialization)
واقعیت این است که تفاوتی که در مشارکت سیاسی گروه ­های سنی متفاوت دیده می ­شود تنها به دلیل تفاوت سنی، یعنی جوانی و میان ­سالی و پیری، نیست، بلکه مکانیزمِ اجتماعی دیگری نیز در این تفاوت دخیل است که آن را اجتماعی ­شدن سیاسی نامیده­اند. اجتماعی ­شدنِ سیاسی به فرایندی گفته می­ شود که طی آن نگرش­ ها، باورها و ارزش­ های افراد نسبت به سیستم سیاسی و نقش­ شان به عنوان شهروند در آن سیستم سیاسی شکل می­ گیرند (گرین برگ ١٩٧٠).  این فرایند می­ تواند طی دوران مدرسه و کودکی که افراد تحت آموزش­ های دولتی و حکومتی قرار می­ گیرند صورت گیرد یا در جوانی حاصل تجربه­ های شخصی افراد و در پیوند با روابط اجتماعی و کنش­ های سیاسی باشد. اینکه افراد در چه مدارسی تحصیل کنند، در چه دوره حکومتی دوران کودکی خود را بگذرانند و شاید از آن مهمتر اینکه در چه دوره و چه زمانه ای وارد فعالیت­ های سیاسی و در چه گروه­ های سیاسی درگیر و عضو شوند، می­ تواند افراد متفاوتی از نظر سیاسی بوجود آورد. این مکانیزم وقتی در ابعاد وسیعی به دلیل رویدادها و تغییرات کلان سیاسی و تاریخی اعمال می­ شوند، دو «نسلِ» متفاوت و متمایز از نظر نگرش و رفتار سیاسی پدید می­ آورند. رویدادهای کلان سیاسی به ویژه جنبش ­های اجتماعی فراگیر و انقلاب ­ها که گروه­ های وسیع اجتماعی را درگیر خود می ­کند تاثیر عمیقی بر نگرش­ ها و ارزش­ های سیاسی نسل فعال در آن می ­گذارد که عموما افراد جوان -در آن برهه- هستند که به تازگی نیز وارد فعالیت سیاسی شده­ اند. ضمن آن­که تغییر حکومت­ها نیز نسل­ های متفاوتی را از نظر آموزش سیاسی پدید می­ آورد.
در جامعه ما رویدادی چون انقلاب اسلامی ٥٧ دو نسل متفاوت با اجتماعی ­شدن سیاسی متفاوت پدید آورده­ است. همان طور ملی­ شدن صنعت نفت، دوران جنگ، جنبش اصلاح ­طلبی و رویدادهای پس از هشتادوهشت که نسل­ های متفاوت از نظر اجتماعی­ شدن سیاسی بوجود آوردند. افرادی که روند سیاسی شدنشان در هریک از این دوره ­ها اتفاق افتاده ­اند از نظر دیدگاهی، نگرشی و به تبع آن رفتاری می­توانند متمایز از دیگر افراد باشند.
جوانان اصلاح­ طلب یا نسل دیگر اصلاح ­طلبان
اگر بپذیریم جوانان حامی ندا مانند هیات موسس آن بین ۵ تا ۱۵ سال سابقه فعالیت حزبی و تشکیلاتی داشته­ اند[iii] به این معناست که فرایند اجتماعی ­شدن سیاسی آن ­ها یا در دوره اصلاحات یا دوره پس از ٨٨ طی شده است. همین که در گفتار موسسان ندا یک عقبگرد و یادآوری به گفتارهای غالب در دوران اصلاحات به چشم می ­آید از نشانه ­های همان اجتماعی­ سیاسی شدن این جوانان در آن دوران است. ضمن اینکه غالب آن­ ها  با داشتن کمتر از سی و پنج سال سن، در جمهوری اسلامی تحصیل کرده و آموزش­ های اولیه  و عمومی سیاسی/شهروندی خود را همگی در مدارس و مساجد و صداوسیمای این حکومت فراگرفته ­اند. این دقیقا در مقابل میان­سالان و پیرانِ اصلاح ­طلب است که اجتماعی­ شدن سیاسی آن­ها در دوره­ های پیش از انقلاب یا بلافاصله پس از آن اتفاق افتاده ­است و عموما دوران کودکی و نوجوانی خود را در دوره رژیم سابق گذرانده ­اند. این امر پیش­بینی ­کننده تفاوت عمده­ ای در نگرش­ ها، باورها و ارزش­ های این دو گروه است. حتی در دوره اصلاحات که این دو در یک جریان فعال بودند تجربیات سیاسی نسبتا متفاوتی را پشت سر گذاشته ­اند؛ تجربه سیاسی کارگزاران دولتی و پارلمانی در دوره اصلاحات و حامیان اصلاحات یکسان نیست. این مساله ­ای است که ما را وا می­ دارد به شکل­ گیری نسل­ های متفاوت با رویکردها و نگرش ­های متفاوت سیاسی در درون اصلاح­ طلبان به شکل جدی­ تری نگاه کنیم.

نتیجه
مسلما همه هم ­نسلان ندایی ­ها با آن­ها هم ­رای و هم­داستان نیستند و مسلما همکاری و تجربه مشترک سال­ های اخیر نسل ­های مختلف اصلاح­ طلبان به نزدیک شدن باورها و نگرش ­ها کمک کرده­ است. اما این واقعیتی است که در میان اصلاح طلبان همچنان گروه ­های سنی متفاوتی با اجتماعی ­شدنِ سیاسی کاملا متفاوتی وجود دارند. در دوره اصلاحات باوجود این تفاوت به دلیل فرادستی نسل پیشین اصلاح­ طلبان، مجالی برای بروز این تفاوت ­ها در نگرش­ ها و ارزش­ ها نبود. اما امروز با حضور و خودباوری ­ای که جوانان به ­واسطه نقش اثرگذارشان در رویدادهای سال ­های اخیر بدست­ آورده ­اند پوشاندن و نادیده گرفتن این تفاوت ناممکن شده­ است. مشکل دیگر امروزه اصلاح­ طلبان محدودیت­ های پیش­روی فعالیت ­های علنی آن­ ها  است که دو شکاف سنی و نسلی را روی­هم قرار داده و تقویت کننده هم کرده ­است. جوانانی که بواسطه جوانی آماده فعالیت سیاسی اصلاح­طلبانه هستند، نمی­ توانند دست روی دست گذاشته و نظاره­ گر باشند تا روزی در انتخاباتی تصمیم و اجماع زعما و پیران اصلاحطلبی فعالیت سیاسی­ ای را رقم بزند. این مساله جدی­ ای است که منحصر به جوانان موسس ندای ایرانیان نیست و نخواهد بود. در شرایط حاضر ظرف ­هایی برای فعالیت مستقل دو نسل متفاوت اصلاح­ طلبان و دو نگرش و باور متفاوت درون اصلاح­ طلبان نیازش به شدت به چشم می­ آید و عوامل واگرایی نسل­ ها در میان اصلاح­ طلبان زیاد است. دیدن و به رسمیت شناختن این تفاوت نسلی اولین گام برای حل آن به نحوی است که اصلاحات از آن منتفع شود.
ندا چه پابگیرد چه نگیرد، چه بر اصول اعلام­ شده خود که نمی ­خواهد در صف اصلاح طلبان انشقاق ایجاد کند، بماند یا نماند، یک تلنگر جدی برای توجه به این شکاف نسلی-سنی در میان اصلاح­ طلبان است. شکافی که می­تواند زمینه ­ساز یک پوست­اندازی درون اصلاح طلبی باشد.

* این متن با متن انتشار یافته در «صدا» مقداری تفاوت های ویرایشی و جمله بندی دارد.  





[i]  برای نمونه گفت وگوی ایلنا با یکی از اعضای موسس ندای ایرانیان را بخوانید: http://bit.ly/1pgzp0s
[ii]  مثلا در اغلب جوامع شکل­های مطلوبِ کنش­گری جوان­ها فردگرایانه، موضوع محور (برخلاف باور یا ایدئولوژی محور) و کمتر برآمده از شکاف­های سنتی اجتماعی است که در سطح کلان، متاثر از فراگیری نگرشِ فردگرایی و مصرف­گرایی و اثر جهانی­شدن است.
[iii]  گفت وگوی عصر قانون با مسئول کمیته تشکیلات حزب در حال تاسیس ندای ایرانیان: http://bit.ly/1lelPcM