صفحات

۱۳۹۴ شهریور ۱۵, یکشنبه

رسانه ­های اصلاح­طلب و بازگشت احمدی­ نژاد

 اثر دردیدبودن بر آرای پوپولیست­‌ها 
علی هنری

این مقاله در دوهفته نامه روشن شماره ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ منتشر شده‌است.*

۱
انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۲ هلند شاهد پدیده­‌ای بی­سابقه در تاریخ معاصرِ آن کشور بود که بر صحنه سیاسی هلند و حتی اروپا تأثیر قابل توجهی گذاشت. فهرست حزب پوپولیستِ افراط­گرای پیم فورتوین (Pim Fortuin) که کم‏تر از یک سال از تاسیس آن می‌گذشت ۱۷درصد کرسی‌های پارلمان را کسب کرد. ظهور یک حزب راست­گرای افراطی در زمانی کوتاه ـ ‏که خلافِ روند تدریجی­ رشد دیگر احزاب راست­گرای افراطی در کشورهای اروپایی بودـ  جامعه هلند و تحلیل­گران را شگفت ­زده کرد.
توضیح این پدیده نه با تاکید بر شرایط اجتماعی‏ ـ اقتصادی و نارضایتی شهروندان میسر بود و نه با اتکا بر نظرسنجی­ها و افکارعمومی. این پیروزی غیرمترقبه پوپولیست‌های افراط­گرا در شرایطی حاصل شد که افکار عمومی هلند در دوره سی‌ساله پیش از انتخاباتِ پارلمانی ۲۰۰۲ درباره مهاجران و ملی ­گرایی ـ‏دو موضوعی که افراط­گرایانِ راست بر آن تمرکز دارندـ تغییر محسوسی نداشت و تا نزدیکی آن انتخابات از گرایش به افراطی­گری کاملا به دور می‌نمایاند.
این پدیده تحلیل­گران و پژوهش‏گران را بر آن داشت از منظرهای متفاوت‌تری آن را بررسی کنند و حاصل آن به روشن­ شدن زوایای مغفول ­مانده‌ای از ظهور و رشد احزاب پوپولیست و افراط­گرا انجامید: تأثیر «در دیدبودن» یا حضور در رسانه‌های عمومی.
فعل و انفعالی که به آرای حزب پیم ­فورتوین و پیروزی قابل توجه آن حزب منجر شد را می­توان از منظر فرصت گفتمانی و با استفاده از حجم حضور در رسانه­های فراگیر هلند یا در دیدبودنِ آن حزب توضیح داد. پیم فورتوین و حزب متبوعش، در توجه رسانه ­ها به احزاب راست­گرای افراطی یک خرق عادت بودند. از زمانی که فورتوین ـ‏ تقریبا یک سال پیش از انتخابات پارلمانی ‏ـ اعلام نامزدی کرد تقریبا هر روز به دلایل و بهانه­ های مختلف در رسانه­ ها حاضر شد. به طوری که خیلی زود یکی از تحلیل­گران شناخته ­شده هلندی در پرخواننده­ترین روزنامه هلند در مقاله­­ای از آن­چه او «فورتوینیزه ­شدن رسانه­ ها» می­نامید، گلایه کرد. حزب تازه‏تاسیس پیم فورتوین در شش ماهه پیش از انتخابات ۲۰۰۲، حدودا یک­چهارم توجه رسانه ­های اصلی را ـ‏نسبت به تمامی سیاست‏مداران دیگر احزاب سیاسی‏ـ جلب کرده بود. این اتفاق با ترور شخص پیم فورتوین در نه روز مانده به انتخابات اوج بیش‌تری نیز گرفت.۱
این حزب و شخص رهبر آن با طرح موضوعات جنجال‏برانگیز به بخشی از مناظره­ ها و مباحثات رسانه­ های عمومی جهت می­دادند. مورد نقد و مخالفت قرارگرفتن این حزب و رهبرِ آن در گفت‌وگوها و گزارش­های رسانه­ای به بیش‌تر در دیدبودنِ آن‏ها در رسانه ­ها می­انجامید و فرصتی بود برای بیان بیش‌تر مواضع جنجال­برانگیز در حوزه­ هایی که مورد علاقه پوپولیست ­های راست­گرا بود. دینامیزمی که یافته ­ها نشان می­دهد با رشد آرای حزب پیم­ فورتوین تا روز انتخابات ارتباط معناداری داشته است.
پدیده پیم فورتوین مثال برجسته­ای از تأثیر در دیدبودن بر رشد احزاب افراط­گرا و پوپولیست است.۲ اتفاقی که نه‌تنها نتایجِ یک انتخابات، بلکه صحنه سیاسی هلند را برای سال‌های طولانی تغییر داد. پس از این پیروزی، حضور در قدرت جریان راست­گرای پوپولیست در هلند ـ‏کشوری که در مدارای فرهنگی و سنتِ پذیرش مهاجران در اروپا الگو بوده است‏ـ کم‏وبیش ادامه یافت و اکنون نیز حزب ضداسلامِ «برای آزادی» (PVV) از احزاب شاخص و پیشتاز افراط­گرای اروپا به شمار می­رود.

۲
رسانه چگونه در رشد احزاب نقش فعال بازی می­ کند و مکانیزم تأثیر رسانه بر آرای جریان افراطی و پوپولیست چگونه است؟ آیا تأثیر «در دیدبودن» برای جریان­ های افراطی و پوپولیست با دیگر نیروها متفاوت است؟ برای پاسخ به چنین پرسش­هایی ابتدا باید به نقش رسانه در بسیج سیاسی بپردازیم. بسیج سیاسی که مهم‌ترین چالشِ پیش­ روی نیروها، احزاب و سازمان­های سیاسی در جذب هوادار و پیش‏برد برنامه­ هاست، دو مرحله دارد؛ مرحله گفتمان­ سازی یا قانع ­سازی (consensus mobilization) و مرحله بسیج برای کنش (action mobilization). ۳
واقعیت این است که «به کارگیری رسانه» یا به‏ خدمت ‏درآوردنِ آن در مرحله «بسیج برای کنش» برای عموم احزاب و نیروهای سیاسی به یک اندازه بااهمیت است. اما اهمیت «در دیدبودن» یا حضور در رسانه ­های فراگیر ـ‏ که در این‏جا آن را از به‌کارگیری رسانه متمایز می­دانیم ‏ـ برای نیروهای افراط­گرا و پوپولیست با دیگر نیروهای سیاسی به‌ویژه در مرحله قانع ­سازی یک اندازه نیست. در دیدبودن که به‌واسطه حضور در رسانه به دست می­ آید برای پوپولیست­ ها به نوعی حیاتی است.
قانع­ سازی مرحله­­ای است که حزب یا جریان سیاسی تلاش می­ کند گروهی از جامعه را درباره یک نارضایتی مشترک آگاه کند و به ارائه ترجمه سیاسی آن نارضایتی بپردازد. به عبارت دیگر حزب سیاسی، یک مساله شخصی را به مساله عمومی تبدیل می‌کند. این فرآیند با ارائه یک چارچوب­  صورت می­گیرد و آن چارچوب­بندی (framing) در میان جامعه و به‌ویژه در فضای رسانه ­ای به اشتراک و بحث گذاشته و با چارچوب ­بندی­های دیگر در اقناع افراد به رقابت می ­پردازند. ولی لزوما چارچوب­ بندی ­ای که برای حل مساله مناسب است در این رقابت، موفق نخواهد بود و بخت اقناع بیش‌تری نخواهد داشت. طنین (resonance) یک چارچوب در فرد و پذیرشِ آن از یک سو به ویژگی ­های فرد و از سوی دیگر به نوع چارچوب بستگی دارد. چارچوب­ ها می­ توانند «سرزنشی» باشند؛ یعنی تنها به اشاره به عامل نارضایتی و سرزنش آن اکتفا کنند. می­ توانند «تشخیصی» باشند و بر عوامل سیاسی نارضایتی تاکید کنند یا «تجویزی» باشند و ضمن تشخیص، برای ازبین‏ بردن ریشه نارضایتی نیز راه‌حل ارائه دهند. ۴ نیروهای سیاسی عموما از هریک از این چارچوب­ ها یا ترکیبی از آن‏ها استفاده می­ کنند. اما جریان­ های افراط‏گرا و پوپولیست غالبا تنها از چارچوب­ های سرزنشی و تشخیصی استفاده کرده و به این ترتیب یا یک فرد، گروه و مجموعه ­ای را هدف حمله قرار می ­دهند یا روی نارضایتی ­ها و کمبودها تاکید دارند و دریچه بحث را به ریشه ­یابی و راه ­های برطرف‏ کردن آن‏ها می ­بندند. این نوع چارچوب­ بندی که اصطلاحا تخریبی یا سلبی ­اند مخاطب و هدفش، گروهی از جامعه است که از دانش سیاسی کم‏تری نسبت به متوسط جامعه برخوردارند و کم‏تر در باورها و نگرش ­های‏شان انعطاف دارند. گروهی که بیش‌تر تصمیم ­گیری ­های سیاسی ­شان برمبنای کلیشه ­ها، تعصب­ ها و پیش­داوری ­های شخصی است. بنابراین اقناع در زمینه چارچوب­ بندی سرزنشی، جنسی از گفت ­وگو و استدلال نخواهد داشت که انتظار داشته ­باشیم با در کنار هم قراردادن گفته ­ها و استدلال ­های متفاوت مناسب­ ترین انتخاب توسط مخاطبان صورت گیرد. بلکه واقعیت این است که افراط­گرایان و پوپولیست ­ها با استفاده از چارچوب ­بندی سرزنشی مانع گفت ­وگو و استدلال می ­شوند. انتقادها و واکنش ­های منفی نیز لزوما به رد ادعاهای آن‏ها نمی‌انجامد بلکه بیش‌تر فرصت گفتمانی و در دیدبودن در اختیارشان قرار می­ دهد. این در دیدبودن نه‌تنها مستقیما بسیج پوپولیست ­ها را تقویت می ­کند بلکه سهم حضور و بحث چارچوب ­بندی­های دیگر و اثر آن‏ ها را نیز کاهش خواهد داد. ضمن آن‏که عموما افراط‏گرایانی که در اقلیت هستند با حضور در رسانه فراگیر می ­توانند از موقعیتی در دست­یابی به مخاطب بهره­ مند شوند که با اتکا به رسانه ­های خود از آن محرومند. بنابراین عنوان خبرها در رسانه­ ها نه لزوما بازتاب وضعیت پوپولیست­ ها، بلکه خود می ­تواند سهمی در تغییر میزان در دیدبودن آن‏ ها داشته باشد. در این شرایط است که رسانه ـ ‏هرچند بی­ طرف یا حتی مخالفِ پوپولیست ­هاـ گاه خود به یک کنش‏گر و عامل بسیج پوپولیست ­ها تبدیل می ­شود.
۳
این روزها بحث بازگشت احمدی­ نژاد در میان بحث­ های سیاسی و عناوین روزنامه ­ها مکرر دیده می ­شود. آن‏چه در این بحث­­ها مغفول است تأثیر رسانه­ های مخالف پوپولیسم و به‌ویژه اصلاح­طلب بر احتمال این بازگشت یا به عبارت دیگر، پرسش چگونگی مواجه رسانه ­ای با بازگشت پوپولیسم است. برای نورتاباندن به این موضوع من بررسی ­ای از میزان و چگونگی حضورِ «احمدی ­نژاد» در صفحه اول دو رسانه اصلاح­طلب «شرق» و «اعتماد» به عنوان معیاری از حضور احمدی ­نژاد در رسانه­ های اصلاح­طلب و رسانه ­های فراگیر انجام داده ­ام. این بررسی روی روزنامه­ های منتشرشده در دوره زمانی از اول دی­ماه ۱۳۹۳ تا ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۴ انجام شده است. داده­ های جمع­ آوری­ شده نشان می ­دهد از ۳۴۸ شماره منتشر شده از این دو روزنامه (هر روزنامه ۱۷۴ شماره) در بازه زمانی یادشده (۲۲۵ روز)، در ۷۸ شماره (۲۲.۴‌درصد) نام احمدی­ نژاد در تیتر صفحه اول ذکر شده است. در حدود ۱۰‌درصد شماره ­های روزنامه ­های اصلاح­طلب نیز در همان بازه، احمدی‌نژاد عنوان یک را به خود اختصاص داده ­است. موضوع قرارگرفتن احمدی ­نژاد در تقریبا یک ‏چهارم مواقع روی جلد روزنامه ­های اصلاح­ طلب نکته مهمی است که باید در واکنش رسانه­ های اصلاح‏ طلب به پوپولیسم مورد توجه قرار گیرد. چرا و بر چه مبنایی احمدی ­نژاد به این میزان مورد توجه دو روزنامه اصلاح­طلب قرارگرفته­ است؟ آیا موضوع او و اتفاقات پیرامونش ارزش خبری و رسانه ­ای داشت یا از نظر سیاسی بااهمیت بوده است؟ این پرسش­ ها با بررسی روند این حضور و دقیق ­شدن در محتوای عنوان ­ها بیش‌تر روشن خواهد شد.
نمودار ۱ حضور احمدی­نژاد در دو روزنامه اعتماد و شرق را به طور روزانه نشان می ­دهد. میزان حضور احمدی­نژاد در رسانه ­های اصلاح­طلب در روز/شماره­ ای که در عنوان ­های هر دو روزنامه نام احمدی­نژاد دیده­ شده ­است معادل «دو» و در روز/شماره­ ای که تنها در یکی از روزنامه ­ها دیده ­شده معادل «یک» و غیر‌آن «صفر» درنظر گرفته شده است. تحلیل آماری این یافته­ ها روند معنادار رو به رشد حضور احمدی ­نژاد در صفحات روزنامه ­های اصلاح­طلب را آشکار می ­کند (شیب خط نشان­دهنده رشد احتمال حضور احمدی­ نژاد در صفحه اول یکی از دو روزنامه است). به عبارت دیگر احتمال حضور احمدی ­نژاد بر صفحه یکی از دو روزنامه اصلاح­طلب روزبه ‏روز درحال افزایش بوده­ است. یافته ­های تحلیلِ محتوایی عنوان ­ها و مباحث دو نکته عمده دیگر را نیز روشن می ­کند. اول آن‏که واسطه حضور احمدی ­نژاد در عناوین، از اشاره به فساد و مشکلات دوره­ های ریاست ­جمهوری او به سوی واکنش­ هایی به کنش ­های احمدی ­نژاد سوق پیدا کرده ­است. اگر در هفته­ های دور دو روزنامه مورد بررسی به دلایل سیاسی یا مثلا یادشدن از او در میان گفت‌وگویی انتقادی راجع به شرایط دولت قبل احمدی نژاد را در میان عناوین صفحه نخست روزنامه خود قرار می­ دادند، این روند در ماه ­های اخیر به سمت پوشش ـهرچند انتقادی‏ ـ اخبارِ فعالیت ­ها یا کنش­ های کنونی احمدی ­نژاد و یارانش سیر پیدا کرده است. به عبارت دیگر احمدی­ نژاد از سوژه ­ای منفعل به سازنده خبر و شکل ­دهنده آن تغییر کرده است. نکته دوم آن‏که رسانه ­های اصلاح­طلب خواسته یا ناخواسته در فرآیند هویت‏ بخشی به جریانی قرارگرفته ­اند که تا پیش از این از آن‏ها با نام ­های رییس دولت دهم یا اعضای کابینه و غیره یاد می ­شد. اما امروز هویتی با عبارتِ «احمدی­نژادی­ ها» در میان عنوان ­ها و نوشته ­ها در حال شکل­ گیری است.
نمودار ۱
نمودار۲ حضور احمدی­ نژاد را به طور هفتگی نشان می ­دهد. در روند تغییرات محتوایی و کمّی حضور احمدی­نژاد در عناوین روزنامه ­های اصلاح­طلب شاهدیم که چگونه رسانه به عنوان یک کنش‏گر ـهرچند شاید غیرارادی ‏ـ می ­تواند عمل کند و با ذکر خبری هرچند انتقادی از احمدی­ نژاد فرصتی به او برای پاسخ‏گویی و حضور در روی جلد و بالارفتن دردید بودنِ او را مهیا کند. محتوای عنوان ­های مرتبط با احمدی ­نژاد بخشی به مسائلی که ارزش سیاسی چندانی ندارند، مرتبط است؛ مانند ذکر خاطره «عبدالرضا داوری» از احمدی ­نژاد در صفحه فیسبوک او یا حتی گفته احمدی ­نژاد در رابطه با غرب و امام زمان. اما همین مسائل نه ­چندان مهم از نظر سیاسی او را در صدر اخبار و عنوان اول، آن‏چه پوپولیست­ ها شیفته آن هستند، نگه می­دارد. ۵ همین‌طور است برخی عنوان ­های انتقادی که فرصت بیش‌تر حضور برای نیروهای افراطی فراهم می ­کند؛ مکانیزمی که در بخش­ های قبل از آن یاد کردیم. برای نمونه در هفته ۲۲ خبر/گزارش مصاحبه با دانشمندان هسته­ای در دوره احمدی ­نژاد به تکذیب دفتر احمدی­ نژاد منجر شد و این خود با جوابیه­ای دیگر از سوی روزنامه همراه شده و این‏چنین شاهد صعود در دیدبودنِ احمدی­ نژاد و حضور او در عنوان ­های رسانه­ ها پس از یک رکود خبری از او هستیم. در مواردی دیگر جنجال و جریان‏ سازی توسط خود احمدی ­نژاد و یارانش منشأ توجه رسانه می­شود. برای نمونه، در حالی که حضور رسانه­ ای احمدی ­نژاد بعد از جریان بقایی در هفته­ های ۲۷ تا ۳۰ کاهش قابل توجهی پیدا کرده بود، در هفته ۳۱ با خبر شکایت او از «اسحاق جهانگیری» دوباره اوج گرفت و آن هفته را به هفته­ ای پرحضور و پر صدا برای احمدی­ نژاد تبدیل کرده­ است. ۶
نمودار۲
به طور خلاصه با مرور عنوان ­های مرتبط با احمدی­ نژاد در دو روزنامه اصلاح­ طلب هم شاهد رشد حضور رسانه ­ای احمدی ­نژاد در چند ماهه اخیر هستیم و هم شاهد فعل و انفعالاتی که منجر به حضور بیش‌تر در رسانه­ ها و افزایش در دیدبودن بیش از پیش رییس دولت دهم شده است. نظریه­ های مرتبط با رشد جریان­ های پوپولیست و افراطی به ما هشدار می ­دهد که این روند می ­تواند با تغییر مثبت آرای پوپولیست ­ها همراه شود.

۴
بازگشت افراط‏گرایی و پوپولیسم می­تواند دغدغه­ ای جدی برای کشورمان باشد که به‌تازگی به مدار اعتدال و عقل­م داری بازگشته است. در میان کنش‏گران و تحلیل‏گران سیاسی ـ‏به ویژه اصلاح‏طلبان و طرف‏داران اعتدال‏ ـ دو دیدگاه/رویکرد در بازگشت احمدی ­نژاد وجود دارد یکی با اتکا به نبودن زمینه اجتماعی و سیاسی آن را نامحتمل می­ داند۷ و دیگری احمدی­نژاد و نیروها و هوادارانش را در دولت و جامعه به رسمیت می­ شناسد و رقابت را به انتخابات و آرا موکول می­ کند. ۸ واقعیت این است که آرای افراط­گرایان و پوپولیست­ ها در انتخابات آتی مجلس و به طور کلی تحت تأثیر قرارگرفتن فضای سیاسی توسط آن­ها، نه فقط به زمینه­ های اجتماعی و نه فقط به ویژگی ­های شخص احمدی­ نژاد و توانایی ­های جریان منتسب، بلکه هم‏چنین به کنش­ ها و واکنش­ های دیگر بازیگران عرصه سیاست و اجتماع نیز بستگی دارد. یکی از بازیگران­ تعیین­ کننده این عرصه رسانه­ ها هستند. گویا رسانه­ ها یادآوری مصائبِ افراط­گرایی و پوپولیسم و ذکر معایب، فساد و معضلات دوران ریاست­جمهوری احمدی­نژاد را پادزهر احیای پوپولیسم و افراط­گرایی می­دانند. اما همان‌طور که نمونه هلند نشان داد، حضور در رسانه و رشد در دیدبودن ـجدا از نقد یا حمایت‏ـ به خودی خود می­تواند عامل رشد آرای حزب پوپولیست افراط­گرا در انتخابات شود. نظریه ­های جنبش­های اجتماعی توضیح می­دهند چارچوب­بندی مورد استفاده پوپولیست ­ها لزوما با در کنار قرارگرفتن دیگر استدلا ل­های منطقی خنثی نمی­شوند. پوپولیست­ها قادرند با نقش مارکشیدن گروه عمده ­ای از مردم با آگاهی سیاسی کم­تر و با تعصب­ های سیاسی، دینی، فرهنگی را فریب دهند، اگر فرصت حضور بیابند. به همین دلیل است که یکی از تاکتیک ­های افراط­ گرایان حضور در سرخط خبرها با جنجال­آفرینی و حرکات نمایشی است. کنش رسانه­ ها در قبال تاکتیک تصاحب عنوان­های خبری باید هوش‏مندانه و با آگاهی و درنظرگرفتن اثر در دید بودگی بر رشد آرای پوپولیست­ ها باشد. افراط­گرایی و پوپولیسم جدی­ ترین دشمن اعتدال و منطق است.

۱. پیم فورتوین نه روز مانده به روز رای­گیری توسط یک فعال حقوق حیوانات با اسلحه ترور شد.
۲. برای توضیحات بیش‏تر در رابطه با نقش حضور در رسانه در پیروزی حزب پیم فورتوین نگاه کنید به:
Koopmans, R., & Muis, J. (2009). The rise of right‐wing populist Pim Fortuyn in the Netherlands: A discursive opportunity approach. European Journal of Political Research, 48(5), 642-664.
۳. برای آشنایی با این دسته‏ بندی نگاه کنید به:Klandermans, B. (1997). The social psychology of protest. 
Oxford, UK: Blackwell Publishers.۴. نگاه کنید به:Snow, D. A., & Benford, R. D. (1988). Ideology, frame resonance and participation mobilization. In B. Kalndermans, H. Kriesi, & S. Tarrow 
(Eds.), International Social Movement Research (pp. 197-218). Greenwich: JAI Press.۵. نگاه کنید به واکنش «عبدالرضا داوری» در فیس‏بوکش به تیتر روزنامه شرق در تاریخ
۱۴/۰۵/۱۳۹۴.۶. داده­ های این بخش با کمک «مریم طهماسبی» گردآوری شده که لازم است از ایشان قدردانی کنم.
۷. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت ‏وگوی «شرق» با حسین مرعشی شماره ۲۳۶۴ ، ۲/۳/۱۳۹۴.
۸. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت ‏وگوی «شرق» با اکبر ترکان شماره ۲۳۶۳، ۱۳/۵/۱۳۹۴.



* متاسفانه مجله روشن درباره این مقاله بر روی جلد نوشته است « آماری از اهداف مخفی پرداختن رسانه ها به احمدی نژاد» و همینطور در توضیحات وبسایت آورده است «هدف رسانه‌های اصلاح‌طلب از پرداختن فراوان به احمدی‌نژاد»  و این طور به خواننده القا می کند که این مقاله یا نویسندۀ آن قصد برملا کردن هدف روزنامه های اصلاحطلب در پرداختن به احمدی نژاد را دارد که با خواندن مقاله خواهیم فهمید  آن هدف بازگشت احمدی نژاد است. آن چیزی که مسلما نه قصد نویسنده است و نه می توان از هیچ سطر مقاله آن را نتیجه گرفت. این توضیح دوهفته نامه روشن در خوشبینانه ترین و بعیدترین حالت -که نخواندن مقاله و سوءبرداشت از آن است- یک رفتار غیرحرفه ای است و جز آن یک شیطنت غیراخلاقی است.  کار پژوهشگر توضیح پدیده های قابل رویت است و نه نیت خوانی و برملاکردن اهداف پنهانی؛ برملاکردن اهداف مخفی عمدتا کار نیروهای امنیتی  یا جریان های سیاسی است. همانطور که مقاله و دیگر مقالات من گواهی می دهد من در مقالاتِ با رویکرد علمی ام بر این وظیفه متعهد بوده ام و هستم و اصولا این نوشته در کلمه ای به اهداف روزنامه های اصلاحطلب نپرداخته است. این موضوع حتی با باور شخصی من نیز همخوانی ندارد چرا که دو روزنامه شرق و اعتماد را در خط مقدم مقابله با پوپولیسم و حمایت از اصلاحطلبی و اعتدال می دانم. بدیهی است این مقاله از منظر حمایت از اصلاحطلبی و رسانه های منتسب به اصلاحطلبان و در راس آن شرق و اعتماد نوشته شده است.

۱۳۹۴ شهریور ۱۳, جمعه

حل مشکلات اجتماعی با اراده جنبش­ های اجتماعی موضوع­ محور




شیوع جراحی سزارین در ایران سالهاست که به میزانی هشداردهنده و خطرناک رسیده است. آمار متوسط جهانی جراحی سزارین حدود ٢٠ تا ٢٥ درصد است و سازمان بهداشت جهانی آمار بیش از ١٥ درصد در یک منطقه را توجیه‏ ناپذیر و غیرقابل قبول می ‏داند، اما آخرین آمار سزارین در ایران ٤٦ درصد است که در برخی شهرها و مناطق به بالای ٦٠ درصد هم می‏رسد.[1] تبعات این روند نه تنها امروزه بسیاری از افراد جامعه را به ناخوشی‏ های جسمی و روانی مبتلا کرده است، بلکه به گفتۀ رئیس انجمن مامایی ایران عوارض عینی آن در جامعه ٢٠ سال دیگر نمایان خواهد شد.[2] به نظر می‏ رسد مدتی است مسئولان بهداشت ایران و دولت از مرحلۀ هشدار به خطرات و تبعات منفی این پدیده فراتر رفته، و در تلاش‏ اند راه ‏هایی عملی را برای کاهش شیوع سزارین بیابند و امتحان کنند. اگر ریشۀ مشکل تنها در قوانین و در حوزۀ حرف‏ های مدیریتی بود، می توانستیم امیدوار باشیم که با ارادۀ دولت، این معضل در زمانی مطلوب و با هزینۀ کم برای همیشه رفع شود. اما نتایج تحقیقات نشان داده است که عامل گرایش به سزارین به جای زایمان طبیعی، علاوه بر منفعت پزشکان و به‏ تبع آن توصیۀ آنان، باور غلط زنان و خواهندگی از سوی خود زنان باردار و خانوادۀ آن هاست.[3] بنابراین دولت بدون کمک و مشارکت شهروندان و فقط با استفاده از دستور و بخشنامه نمی ‏تواند این مسئله را حل کند، مسئله ‏ای که از یک سو ریشه در فرهنگ جامعه و هنجارها، باورها و عادات افراد دارد و از سوی دیگر منفعت گروهی از جامعه در گرو وجود آن است.
 در این یادداشت با اشاره به نمونۀ معضل سزارین در ایران، تلاش می‏ کنم به اهمیت توجه دولت به مشارکت شهروندان در اصلاح جامعه بپردازم و گزینۀ تغییر مشارکت ‏محور و از پایین را در کنار تغییر دولتی و از بالا قرار دهم. از این رهگذر کارکرد «جنبش‏ های اجتماعی موضوع­محور» و نقش آنها در به مشارکت کشاندن شهروندان و حل معضلات جامعه را توضیح خواهم داد.

فاجعۀ شیوع سزارین در ایران
جدیدترین داده ‏ها درصد زایمان ‏های سزارین نسبت به کل تولدها در جهان را ١٥ درصد نشان می‏ دهد. این رقم در آفریقا ٣.٥، در آسیا ١٥.٩، در اروپا ١٩، در آمریکای شمالی ٢٤.٣ و در آمریکای لاتین و جنوبی ٢٩.٢ درصد است.[4] اما آخرین آمار سزارین در کشورمان که وزیر بهداشت اعلام کرد، ٤٦.٥ درصد یعنی سه‏ برابر میزان قابل قبول است.[5] این رقم در برخی استان ‏ها به ٦٠ تا ٦٥ درصد و در بیمارستان ‏های خصوصی به حدود ٩٠ درصد زایمان ‏ها رسیده است. در حالی که در جهان شمار کشورهایی که آماری بیش از ٣٥ درصد دارند، به شمار انگشتان دو دست نمی‏ رسد.[6] در اروپا این میزان در بیشتر کشورها بین ٢٠ تا ٣٠ درصد گزارش شده، مثلاً در هلند این آمار کمتر از ١٥ درصد است. در گزارشی که سازمان بهداشت جهانی در سال ٢٠١٠ بر اساس آخرین داده ‏ها در مورد سزارین داده است، ایران در سال ١٣٨٨ خورشیدی بعد از برزیل بالاترین آمار جراحی سزارین را در جهان دارد[7] که با توجه به شیب رو به رشد این آمار[8]، و آمار ٤٦.٥ درصدی‏ ای که وزیر بهداشت اعلام کرده است، امروزه ایران باید از این نظر در صدر جهان باشد.
   حساسیت به شیوع سزارین از آن جهت است که این جراحی نسبت به زایمان طبیعی خطرات و تبعات منفی بسیار بیشتری برای نوزاد و مادر دارد. مسئولان پزشکی کشور، با آگاهی از این خطرات و تبعات منفی، به راه‏ های رفع این معضل می‏ اندیشند. در این‏ گونه موضوعات راه مورد اقبال دولت‏ ها و مورد انتظار جامعه در ایران اصلاح از بالا -یا اصلاح بخشنامه‏ ها- و دستوری است. یعنی تصور این است که چاره‏ ای نیست جز آنکه دولت خود رأساً اقداماتی تدارک ببیند که به حل معضل انجامد. اما بیشتر اوقات، اولاً امکانات و منابع دولت‏ ها محدود است، و ثانیاً برخی معضلات به موارد فرهنگی و هنجارهای اجتماعی بازمی‏ گردد که دست دولت‏ ها در تغییر آنها باز نیست. مرور تلاش‏ های دولتی اخیر در مقابله با سزارین این نکته را به روشنی نشان می‏ دهد.
   پس از سال‏ ها هشدار و به اصطلاح آگاهی ‏رسانی دربارۀ تبعات سزارین، دولت در اقدامی عملی در قالب «طرح تحول سلامت» با رایگان کردن زایمان طبیعی از سال گذشته گامی در جهت تشویق زایمان طبیعی، و به تبع آن کم کردن سزارین برداشته است. آمارها و گزارش ‏ها از کاهش یا توقف نسبی آمار سزارین در بیمارستان ‏های دولتی نشان دارد، ولی هنوز روشن نیست این کاهش آمارها واقعی‏ است یا دلایل دیگری دارد، و چقدر می‏ تواند ماندگار باشد. این کاهش آمار می ‏تواند به جهت آن باشد که زایمان ‏های سزارین به بیمارستان ‏های غیردولتی و خصوصی کشیده شده‏ اند، یا زایمان‏ های طبیعی به جای خانه‏ در بیمارستان ‏های دولتی انجام می‏ شوند.[9] همچنین در حالی که باورهای نادرست دربارۀ سزارین در میان مردم جامعه و به ویژه زنان جوان شیوع دارد و آگاهی مردم از تبعات آن کافی نیست، تقاضای زنان می ‏تواند به مسیرهای غیرقانونی بینجامد، همان طور که -به گفتۀ یک پزشک مطلع- امروزه نیز برخی بیمارستان‏ ها آمار نادرست به وزارت بهداشت یا نهادهای کنترل‏ کننده می ‏دهند.[10] نکته این است که دولت گام بزرگی در راه رفع معضل برداشته است، ولی در زمینۀ آگاهی ‏رسانی و مسائل فرهنگی موانعی اساسی پیش رو دارد که با منابع محدود دولت قابل حذف نیستند.

جنبش‏ های اجتماعی موضوع-‏محور بخشی از «راه حل»
بنا بر آنچه گفته شد، می‏ توان ادعا کرد اقدام دولت شاید شرط لازم برای رفع معضل بوده، ولی کافی نبوده است و نخواهد بود. اینجاست که به نقش و اثرگذاری مشارکت مردمی خواهیم رسید. در کشورهای دموکراتیک و به ویژه کشورهای توسعه ‏یافته بسیاری از مشکلات و معضلاتی از این دست با مشارکت مردم حل می‏ شوند. امروزه در جوامعِ جنبشی -یعنی جوامعی که مشارکت سیاسی جامعه به شکل‏ جنبش‏ های اجتماعی از سوی دولت‏ ها پذیرفته، نهادینه و روال مند شده است- بسیاری از مشکلات با مشارکت مردم طرح می ‏شوند و طرح مشکلات است که حساسیت‏ های لازم را ایجاد می‏ کند. از این طریق راه کارهای عملی حل مشکل در حوزۀ سیاست ‏گذاری و اجرا پیشنهاد می‌شود و در بیشتر مواقع با استفاده از همان نیروی مشارکت مردمی، به ویژه در حوزۀ آگاهی‌رسانی، این راهکارها اجرا، و مشکلات از پیش رو برداشته می ‏شوند. توسعه، تکثیر و روالمند شدن این مشارکت‏ های مردمی و کنش‏ های جمعی در کشورهای مختلف سرفصلی را در پژوهش دربارۀ جنبش‏ های اجتماعی و مشارکت ‏های سیاسی-اجتماعی باز کرده است که «جنبش ‏های اجتماعی موضوع-محور» نام دارد.
   اگر در گذشته جنبش‏ های اجتماعی مختص گروه‏های محروم/زیان ‏دیده/پایین ‏مرتبه علیه گروه ‏های منتفع/ظالم/بالامرتبه بودند، امروزه انواع دیگری از جنبش‏ های اجتماعی ظهور کرده و شایع شده‏ اند که نمی ‏توان مشارکت ‏کنندگان آنها را به گروه اجتماعی خاصی محدود دانست. از ویژگی ‏های این جنبش‏ های اجتماعی که موضوعی خاص را هدف قرار می ‏دهند، آن است که مستقیماً سیاسی نیستند. به این معنا که درصدد جابه ‏جایی قدرت سیاسی یا کسب آن نیستند؛ هرچند در برخی موارد سیاست‏ های دولتی یا حکومتی را در موضوعی به چالش می ‏کشند. این جنبش ‏ها را معمولاً سازمان هایی غیروابسته به احزاب سازماندهی می‏ کنند و بر مشارکت فعالانِ غیررسمی و عموماً مردم عادی متکی ‏اند. مشارکت­ کنندگان در این جنبش­ ها افراد متنوعی هستند که اشتراک آنها توافق بر موضوع جنبش است. با رشد استفاده از شبکه‏ های اجتماعی آنلاین، معمولاً این جنبش‏ ها سازمان ‏یابی رسمی و سلسله‏ مراتبی ندارند. پیامدها و نتایج این جنبش‏ های اجتماعی موضوع‏-محورْ بلندمدت و عمیق ارزیابی می ‏شوند، زیرا عموماً جامعه و فرهنگ را هدف قرار می‏ دهند و به سبب مشارکت شهروندان عادی مورد اعتماد جامعه هستند. نمونه ‏های این جنبش‏ ها در کشورها بی‏شمارند و موضوعات خرد و کلان را در بر می ‏گیرند. در بخش بعدی برای توضیح بیشتر آنچه با عنوان جنبش‏ های اجتماعی موضوع‏-محور نام برده می‏ شود و نیز نقش و کارکرد آن به یک نمونۀ برجستۀ تاریخی اشاره می‏ کنم.

جنبش اجتماعی «کشتن کودکان را متوقف کنید» یا خواستِ «دوچرخه‏ سواریِ امن برای کودکان» در هلند
آنچه در نگاه اول هلند را از دیگر کشورهای اروپایی متمایز می‏ کند، انبوه دوچرخه ‏سواران در خیابان ‏ها، و زیرساخت ‏ها و امکانات شهری برای استفاده از دوچرخه به عنوان وسیلۀ نقلیۀ شهری است. در اغلب خیابان‏ ها و جاده‏ ها، دوچرخه‏ ها مسیر و خط اختصاصی[11]، و علائم و چراغ‏ های ویژه دارند. تقریباً در هر نقطه‏ ای که توقف دوچرخه‏ سواران محتمل است –به ویژه ایستگاه‏ های قطار، اتوبوس، بازارچه ‏ها و مراکز تجاری و خرید- پارکینگ ‏های بزرگ چندطبقه و نرده‏ های تکیه ‏گاه دوچرخه تعبیه شده است. قوانین رانندگی نیز حاکی از تقدم دوچرخه‏ بر وسایل نقلیۀ موتوری است. اصولاً به نظر می‏ رسد در شهرسازی و خیابان ‏سازی هلند اولویت بیشتر با سهولت و امنیت برای استفاده از دوچرخه است.
   بدین ترتیب است که هلند مناسب ‏ترین کشور اروپا برای استفاده از دوچرخه به عنوان وسیلۀ نقلیۀ شهری شناخته می‏ شود. مطابق پژوهشی که کمیسیون اروپا در سال ٢٠١١ میلادی انجام داده است، ٣١ درصد هلندی ‏ها وسیلۀ اصلی حمل‏ ونقل شان را دوچرخه می ‏دانند که این آمار در کشوری مثل انگلستان تنها ٢.٢ درصد است.[12] لازم نیست تا از تأثیراتی بگوییم که توسعۀ فرهنگ دوچرخه ‏سواری در بهداشت جسمی و روانی افراد، و سلامت ملی و بهداشت محیط زیست و مسائل شهری دارد. پرسش این است که چگونه هلند در زمینۀ استفاده از دوچرخه به این نقطه رسیده است. آیا تصمیم و ارادۀ دولت و مدیران شهری و اعمال تغییر از بالا به پایین بوده که امروز هلند را در این جایگاه قرار داده است؟
   واقعیت این است که سیستم حمل‏ ونقل هلند، پیش و بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، مانند دیگر کشورهای اروپایی بوده است. یعنی پیش از جنگ جهانی دوم سیستم اصلی حمل ‏ونقل دوچرخه بوده، و بلافاصله بعد از آن استفاده از خودروی سواری جایگزین شده است. اما در هلند، در روند جایگزینی کامل اتومبیل سواری به جای دوچرخه در دهۀ هفتاد میلادی مانعی وجود داشت؛ شکل‏ گیری و فعالیت یک جنبش اجتماعی قوی -جنبش «کشتن کودکان را متوقف کنید» (Stop de Kindermoord)-  که مهم‏ترین عامل مقابله با ناامن شدن خیابان ‏ها برای دوچرخه‏ سواری و به حاشیه رفتن استفاده از دوچرخه بود و امروز اصلی ‏ترین عامل ماندگاری فرهنگ استفاده از دوچرخه در هلند شناخته می ‏شود.
   در آغاز دهۀ هفتاد میلادی به دلیل رشد استفاده از خودروهای شخصی در اروپا و هلند میزان تصادفات خودروها با دوچرخه ‏سواران که منجر به فوت و جرح می ‏شد، افزایش چشمگیری پیدا ‌کرد؛ به طوری که در سال ١٩٧١ میلادی بیش از سه‏ هزار نفر در هلند، که ٤٥٠ نفر آن کودک بودند، به دلیل تصادف خودروها با دوچرخه ‏سواران کشته شدند. در همین زمان جنبشی اجتماعی با پشتیبانی مردم، به ویژه مادران، شکل گرفت که ساخت مسیرهایی امن برای دوچرخه‏ سواران و حفاظت از جان کودکان دوچرخه ‏سوار از مطالبات آن بود. سازمانی مردمی‏ متولی جنبش «کشتن کودکان را متوقف کنید» شد و راهپیمایی ‏ها و تظاهراتی با حضور کودکان و مادران برپا کرد. بدین ترتیب نظر رسانه‏ ها و سیاستمداران به آن جلب شد. کنش‏ های جمعیِ این جنبش اجتماعی -از قبیل تظاهرات، تجمع، نامۀ سرگشاده، تماس با سیاستمداران و مسئولان- فشاری اجتماعی‏ ایجاد کرد که شهرداری‏ ها، دولت و تصمیم‏ گیرندگان هلند را مجبور کرد خیابان ‏های امن را در قوانین راهنمایی و رانندگی و قوانین شهرسازی در نظر بگیرند.  تأکید این جنبش بر ادامۀ فرهنگ استفاده از دوچرخه برای حمل‏ ونقل عمومی هم بوده است و امروزه در ادامۀ آن، کمپین فرهنگ‏سازی برای استفاده از دوچرخه نه تنها در هلند بلکه در کل اروپا فعالیت می‏ کند.[13] این گونه است که هلند مسیری را جدا از دیگر کشورهای اروپایی طی می‏ کند.[14] نکتۀ برجسته این است که استفاده از دوچرخه و همه‏ گیری آن در هلند نه به صِرف ارادۀ دولت، بلکه با مشارکت جامعه و بروز و ظهور جنبشی اجتماعی به دست آمده است.

مسئلۀ سزارین و راه حل در پایین
حل معضل سزارین در ایران به شیوۀ از بالا و دستوری، اگر نگوییم غیرممکن است، حداقل به راحتی و با هزینۀ قابل قبول امکان‏ پذیر نیست. حل این مشکل نیازمند منابعی گسترده‏ تر از منابع دولتی است که با مشارکت جامعه و کنشگری و فعالیت گستردۀ شهروندان به دست می‏ آید. مشکلاتی از این دست نیازمند آگاهی‏ رسانی به مردم جامعه است که می ‏تواند توسط جوانان و با استفاده از شبکه‏ های اجتماعی شخصی و آنلاین بسیار موفق‏ تر و راحت ‏تر از رسانه‎‏های دولتی صورت گیرد. توجه به کم‏ اعتمادی جامعه به رسانه ‏ها، به ویژه رسانه ‏های دولتی، در این مورد ضروری است. کنش‏ های جمعی به اشکال مختلف می ‏توانند رسانه‏ ها را نیز وادار کنند به این موضوع به مثابۀ موضوع اصلی خود بپردازند. ضمن آنکه بالا بردن حساسیت جامعه با استفاده از کنش‏ های جمعی می‏ تواند هزینۀ سودجویی برخی بیمارستان ‏ها و دکترهایی را بالا ببرد که بی ‏دلیل سزارین را توصیه می ‏کنند. همۀ این ها مشارکت جامعه در کنش‏ های جمعی را می‏ طلبد که لازمه ‏اش توانمندیِ کنشگران جامعۀ مدنی، سهولت سازمان‏ یابی و توسعۀ فضاهای گردهمایی شهروندان است.
  در نمونۀ سزارین محتمل است جوان‏ هایی در خیابان‏ ها تجمع کنند، به در منازل بروند و با مادران و خانواده‏ ها رو در رو صحبت کنند، در چهارراه ‏ها بایستند، آگاهی ‏نامه پخش کنند و از مردم کمک و امضا بگیرند، برای جلب توجه عمومی جلوی بیمارستانی تجمع کنند، اقدامی نمادین انجام دهند و یا به سیاستمداران، روزنامه‏ ها و نمایندگان مجلس نامه بنویسند. همۀ اینها طبیعت مشارکت در حل این معضل است و هزینۀ محتمل این اتفاقات برای دولت و جامعه مسلماً با هزینه ‏های درمانی و روانی‏ ای که با افزایش فاجعه ‏بار آمار سزارین بر جامعه تحمیل می ‏شود، قابل مقایسه نیست.
   اما علاوه‏ بر ظهور و بروز کنش جمعی و مشارکت مردمی، نهادینه‏ شدن این کنش‏ ها و سازمان ‏یابی و تداوم جنبش‏های اجتماعی موضوع‏-محور نیز ضروری‏ اند. در سال ‏های اخیر ما در جامعه ‏مان کم و بیش شاهد پاگیری این دست کنش‏ های جمعی موضوع‏-محور، ولی به طور مقطعی، بوده ‏ایم. نجات دریاچۀ ارومیه، اعتراض به آبگیری سد سیوند، مقابله با مشکل کمبود آب و حتی واکنش به اسیدپاشی در اصفهان نمونه‏ هایی هستند که مشارکت جامعه در آنها توانست به نوعی توجه‏ ها را به موضوع و معضل جلب کند، ولی مواجهۀ مخرب همراه با سوءظن و تقابل دولت اجازۀ ماندگاری و توسعۀ این کنشگری ‏ها را نداده است. برای روالمند شدن مشارکت جامعه در این قبیل جنبش ‏ها به پذیرش و اعتماد مشارکت مدنی جامعه از سوی دولت نیاز است، تا این تشکل‏ ها و سازمان‏ ها پا بگیرند و قوام پیدا کنند.[15] کنشگری‏ ها و اعتراض‏ ها در قالب جنبش‏ های اجتماعی موضوع‏-محور نیاز به افزایش ظرفیت و نیز مدارای دولت در پذیرش آنها دارد. دولت نه تنها نباید به بهانه‏ های مختلف -از قبیل ارتباط با خارجی یا مخل نظم عمومی بودن- با کنش‏ های جمعیِ قانونی به مقابله برآید، بلکه باید امنیت این نوع مشارکت ‏های سیاسی را نیز بنا بر قانون و وظیفه تأمین کند. هرچند شاید گروه‏ هایی بر آن باشند تا از این کنش ‏ها سوءاستفاده کنند، ولی مانند همۀ کشورهایی که جنبش‏ های اجتماعی در آنها نهادینه شده‏ اند، با کمی صبر و توجه، مشارکت سیاسی به سرعت به وضعیتی پیش‏برنده و منفعت ‏آور برای کشور تبدیل می ‏شود.
   در جامعۀ کنونی ایران از این دست موضوع‏ ها و معضلات بسیارند که لازم است با چنین رویکردی حل شوند. از جملۀ آنها مرگ ‏ومیر در تصادفات رانندگی، گسترش اعتیاد، خشونت خانگی، بیماری سرطان و کمبود آب آشامیدنی را می‏ توان نام برد. دولت و جامعۀ مدنی چاره‏ ای ندارد جز آنکه به مشارکت اجتماعی مردم اعتنا و اعتماد کند و جنبش‏ های اجتماعی موضوع‏-محور را برای حل معضلات، به ویژه در حوزه‏ های فرهنگی و اجتماعی، جدی بگیرند.




[1] آمار٤٦.٥ درصد را وزیر بهداشت وقت تایید کرده است. نگاه کنید به وطن امروز، مورخ ١٤/٢/٩٢، شمارۀ ١١١٥، صفحۀ ٤
برخی پژوهش‏ های دانشگاهی نیز این آمار را در همین حدود یافته ‏اند. برای نمونه پژوهش زیر آمار سزارین در کشور را در سال ٢٠٠٩ میلادی ٤٧.٩ درصد تخمین زده است:
Bahadori, F., Hakimi, S., & Heidarzade, M. (2013, September 3). The trend of caesarean delivery in the Islamic Republic of Iran. Eastern Mediterranean Health Journal, 19, S67-S70.
[2] عوارض سزارین ٢٠ سال دیگر عاید ایران می‏شود. یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳، خبرگزاری مهر: http://bit.ly/1wV1NY2
[3] گفت‏ وگوی رئیس مرکز تحقیقات سیاست‌گذاری سلامت با خبرگزاری فارس: http://bit.ly/1zWdbX9
به گفتۀ لنکرانی «بر خلاف تصور اولیۀ محققان، آنچه باعث می‌شود زنان به سمت سزارین به جای زایمان طبیعی گرایش پیدا کنند، فقط توصیۀ پزشکان و مسائل مالی و تعرفۀ بالاتر سزارین نیست، باور غلط در بین زنان و خواهندگی از سوی خود زنان باردار و خانوادۀ آنهاست که باعث تصمیم به سزارین می‌شود» و «این باور غلط در بین زنان اکنون به صورت یک فرهنگ درآمده [است]».
[4] Gibbons, L., Belizán, J. M., Lauer, J. A., Betrán, A. P., Merialdi, M., & Althabe, F. (2010). World Health Report (2010), Background paper number 30. World Health Organization.
[5] وزارت بهداشت؛ هشدار برای افزایش آمار سزارین در ایران. وطن امروز، همانجا
[6] نگاه کنید به نقشۀ منتشرشده در هافینگتن پست که بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی تهیه شده است. http://huff.to/1qhjuv1
[7] Gibbons, L., Belizán, J. M., Lauer, J. A., Betrán, A. P., Merialdi, M., & Althabe, F. (2010). World Health Report (2010), Background paper number 30. World Health Organization : http://bit.ly/13sTiZr
[8] پژوهشی نشان داده است آمار سزارین در ایران نسبت به دهۀ پنجاه افزایش سه‏برابری داشته است. http://journal.fums.ac.ir/files/site1/user_files_ed8dee/admin-A-10-1-3-160083a.pdf
و همینطور پژوهش زیر که آمار سزارین را در سال‏های ٢٠٠٥، ٢٠٠٧ و ٢٠٠٩ میلادی به ترتیب ٣٨.٤، ٤٥.٠ و ٤٧.٩ درصد تخمین زده است:
Bahadori, F., Hakimi, S., & Heidarzade, M. (2013, September 3). The trend of caesarean delivery in the Islamic Republic of Iran. Eastern Mediterranean Health Journal, 19, S67-S70.
در استان فارس چند ماه پس از اجرای طرح سلامت کاهش 7 درصدی آمار سزارین در بیمارستان‏های دولتی و تنها کاهش 0٫7 درصدی در بیمارستان‏های خصوصی دیده شده است. http://bit.ly/1yy1HbP
[10] گفت‏ وگوی نویسنده با یک پزشک متخصص.
[11] امروزه در هلند ٣٥٠٠٠ کیلومتر مسیر اختصاصی دوچرخه وجود دارد.
[12] (2011). Future of transport; Analytical report. The Gallup Organisation. European Commission. Retrieved from: http://ec.europa.eu/public_opinion/flash/fl_312_en.pdf
[13] http://lcc.org.uk/pages/holland-in-the-1970s
[14] Why is cycling so popular in the Netherlands? (2013, Aug 7). Retrieved Nov 2, 2014, from BBC: http://www.bbc.com/news/magazine-23587916
[15] برای توضیح لزوم توسعۀ مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در دولت تدبیر و امید، و شیوه‏ های آن و همچنین کارکرد سازمان ‏های جنبش ‏های اجتماعی به نوشتۀ زیر مراجعه کنید:
هنری، ع.، (١٣٩٢)، «دولت و منشور حقوق شهروندی: غفلت از مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان»، ماهنامۀ اندیشۀ پویا، (١٢).