علی هنری
این مقاله در دوهفته نامه روشن شماره ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ منتشر شدهاست.*
این مقاله در دوهفته نامه روشن شماره ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ منتشر شدهاست.*
۱
انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۲ هلند شاهد
پدیدهای بیسابقه در تاریخ معاصرِ آن کشور بود که بر صحنه سیاسی هلند و حتی اروپا
تأثیر قابل توجهی گذاشت. فهرست حزب پوپولیستِ افراطگرای پیم فورتوین (Pim
Fortuin) که کمتر از یک سال از تاسیس آن میگذشت ۱۷درصد
کرسیهای پارلمان را کسب کرد. ظهور یک حزب راستگرای افراطی در زمانی کوتاه ـ که
خلافِ روند تدریجی رشد دیگر احزاب راستگرای افراطی در کشورهای اروپایی بودـ جامعه هلند و تحلیلگران را شگفت زده کرد.
توضیح این پدیده نه با تاکید بر شرایط
اجتماعی ـ اقتصادی و نارضایتی شهروندان میسر بود و نه با اتکا بر نظرسنجیها و
افکارعمومی. این پیروزی غیرمترقبه پوپولیستهای افراطگرا در شرایطی حاصل شد که
افکار عمومی هلند در دوره سیساله پیش از انتخاباتِ پارلمانی ۲۰۰۲ درباره مهاجران
و ملی گرایی ـدو موضوعی که افراطگرایانِ راست بر آن تمرکز دارندـ تغییر محسوسی
نداشت و تا نزدیکی آن انتخابات از گرایش به افراطیگری کاملا به دور مینمایاند.
این پدیده تحلیلگران و پژوهشگران را
بر آن داشت از منظرهای متفاوتتری آن را بررسی کنند و حاصل آن به روشن شدن زوایای
مغفول ماندهای از ظهور و رشد احزاب پوپولیست و افراطگرا انجامید: تأثیر «در دیدبودن»
یا حضور در رسانههای عمومی.
فعل و انفعالی که به آرای حزب
پیم فورتوین و پیروزی قابل توجه آن حزب منجر شد را میتوان از منظر فرصت گفتمانی و با
استفاده از حجم حضور در رسانههای فراگیر هلند یا در دیدبودنِ آن حزب توضیح داد. پیم
فورتوین و حزب متبوعش، در توجه رسانه ها به احزاب راستگرای افراطی یک خرق عادت
بودند. از زمانی که فورتوین ـ تقریبا یک سال پیش از انتخابات پارلمانی ـ اعلام نامزدی
کرد تقریبا هر روز به دلایل و بهانه های مختلف در رسانه ها حاضر شد. به طوری که خیلی
زود یکی از تحلیلگران شناخته شده هلندی در پرخوانندهترین روزنامه هلند در مقالهای
از آنچه او «فورتوینیزه شدن رسانه ها» مینامید، گلایه کرد. حزب تازهتاسیس پیم
فورتوین در شش ماهه پیش از انتخابات ۲۰۰۲، حدودا یکچهارم توجه رسانه های اصلی را ـنسبت
به تمامی سیاستمداران دیگر احزاب سیاسیـ جلب کرده بود. این اتفاق با ترور شخص پیم
فورتوین در نه روز مانده به انتخابات اوج بیشتری نیز گرفت.۱
این حزب و شخص رهبر آن با طرح موضوعات
جنجالبرانگیز به بخشی از مناظره ها و مباحثات رسانه های عمومی جهت میدادند. مورد
نقد و مخالفت قرارگرفتن این حزب و رهبرِ آن در گفتوگوها و گزارشهای رسانهای به بیشتر
در دیدبودنِ آنها در رسانه ها میانجامید و فرصتی بود برای بیان بیشتر مواضع
جنجالبرانگیز در حوزه هایی که مورد علاقه پوپولیست های راستگرا بود. دینامیزمی
که یافته ها نشان میدهد با رشد آرای حزب پیم فورتوین تا روز انتخابات ارتباط
معناداری داشته است.
پدیده پیم فورتوین مثال برجستهای از تأثیر
در دیدبودن بر رشد احزاب افراطگرا و پوپولیست است.۲ اتفاقی که نهتنها
نتایجِ یک انتخابات، بلکه صحنه سیاسی هلند را برای سالهای طولانی تغییر داد. پس
از این پیروزی، حضور در قدرت جریان راستگرای پوپولیست در هلند ـکشوری که در
مدارای فرهنگی و سنتِ پذیرش مهاجران در اروپا الگو بوده استـ کموبیش ادامه یافت
و اکنون نیز حزب ضداسلامِ «برای آزادی» (PVV)
از احزاب شاخص و پیشتاز افراطگرای اروپا به شمار میرود.
۲
رسانه چگونه در رشد احزاب نقش فعال بازی
می کند و مکانیزم تأثیر رسانه بر آرای جریان افراطی و پوپولیست چگونه است؟ آیا تأثیر
«در دیدبودن» برای جریان های افراطی و پوپولیست با دیگر نیروها متفاوت است؟ برای
پاسخ به چنین پرسشهایی ابتدا باید به نقش رسانه در بسیج سیاسی بپردازیم. بسیج سیاسی
که مهمترین چالشِ پیش روی نیروها، احزاب و سازمانهای سیاسی در جذب هوادار و پیشبرد
برنامه هاست، دو مرحله دارد؛ مرحله گفتمان سازی یا قانع سازی (consensus
mobilization) و مرحله بسیج برای کنش (action
mobilization). ۳
واقعیت این است که «به کارگیری رسانه» یا
به خدمت درآوردنِ آن در مرحله «بسیج برای کنش» برای عموم
احزاب و نیروهای سیاسی به یک اندازه بااهمیت است. اما اهمیت
«در دیدبودن» یا حضور در رسانه های فراگیر ـ که در اینجا آن را از بهکارگیری
رسانه متمایز میدانیم ـ برای نیروهای افراطگرا و پوپولیست با دیگر نیروهای سیاسی
بهویژه در مرحله قانع سازی یک اندازه نیست. در دیدبودن که بهواسطه حضور در رسانه
به دست می آید برای پوپولیست ها به نوعی حیاتی است.
قانع سازی مرحلهای است که حزب یا جریان سیاسی تلاش می کند
گروهی از جامعه را درباره یک نارضایتی مشترک آگاه کند و به ارائه ترجمه سیاسی آن
نارضایتی بپردازد. به عبارت دیگر حزب سیاسی، یک مساله شخصی را به مساله عمومی تبدیل
میکند. این فرآیند با ارائه یک چارچوب صورت
میگیرد و آن چارچوببندی (framing) در میان جامعه و بهویژه در
فضای رسانه ای به اشتراک و بحث گذاشته و با چارچوب بندیهای دیگر در
اقناع افراد به رقابت می پردازند. ولی لزوما چارچوب بندی ای که برای حل
مساله مناسب است در این رقابت، موفق نخواهد بود و بخت اقناع بیشتری نخواهد داشت.
طنین (resonance) یک چارچوب در فرد و پذیرشِ آن از یک سو به
ویژگی های فرد و از سوی دیگر به نوع چارچوب بستگی دارد. چارچوب ها می توانند
«سرزنشی» باشند؛ یعنی تنها به اشاره به عامل نارضایتی و سرزنش آن اکتفا کنند. می توانند
«تشخیصی» باشند و بر عوامل سیاسی نارضایتی تاکید کنند یا «تجویزی» باشند و ضمن تشخیص،
برای ازبین بردن ریشه نارضایتی نیز راهحل ارائه دهند. ۴ نیروهای
سیاسی عموما از هریک از این چارچوب ها یا ترکیبی از آنها استفاده می کنند. اما جریان های
افراطگرا و پوپولیست غالبا تنها از چارچوب های سرزنشی و تشخیصی استفاده کرده و به
این ترتیب یا یک فرد، گروه و مجموعه ای را هدف حمله قرار می دهند یا روی نارضایتی ها
و کمبودها تاکید دارند و دریچه بحث را به ریشه یابی و راه های برطرف کردن آنها می بندند.
این نوع چارچوب بندی که اصطلاحا تخریبی یا سلبی اند مخاطب و هدفش، گروهی از جامعه
است که از دانش سیاسی کمتری نسبت به متوسط جامعه برخوردارند و کمتر در باورها و
نگرش هایشان انعطاف دارند. گروهی که بیشتر تصمیم گیری های سیاسی شان برمبنای کلیشه ها،
تعصب ها و پیشداوری های شخصی است. بنابراین اقناع در زمینه چارچوب بندی سرزنشی،
جنسی از گفت وگو و استدلال نخواهد داشت که انتظار داشته باشیم با در کنار هم قراردادن
گفته ها و استدلال های متفاوت مناسب ترین انتخاب توسط مخاطبان صورت گیرد. بلکه
واقعیت این است که افراطگرایان و پوپولیست ها با استفاده از چارچوب بندی سرزنشی
مانع گفت وگو و استدلال می شوند. انتقادها و واکنش های منفی نیز لزوما به رد
ادعاهای آنها نمیانجامد بلکه بیشتر فرصت گفتمانی و در دیدبودن در اختیارشان
قرار می دهد. این در دیدبودن نهتنها مستقیما بسیج پوپولیست ها را تقویت می کند
بلکه سهم حضور و بحث چارچوب بندیهای دیگر و اثر آن ها را نیز کاهش خواهد داد. ضمن
آنکه عموما افراطگرایانی که در اقلیت هستند با حضور در رسانه فراگیر می توانند
از موقعیتی در دستیابی به مخاطب بهره مند شوند که با اتکا به رسانه های خود از آن
محرومند. بنابراین عنوان خبرها در رسانه ها نه لزوما بازتاب وضعیت پوپولیست ها، بلکه
خود می تواند سهمی در تغییر میزان در دیدبودن آن ها داشته باشد. در این شرایط است
که رسانه ـ هرچند بی طرف یا حتی مخالفِ پوپولیست هاـ گاه خود به یک کنشگر و عامل
بسیج پوپولیست ها تبدیل می شود.
۳
این روزها بحث بازگشت احمدی نژاد در میان
بحث های سیاسی و عناوین روزنامه ها مکرر دیده می شود. آنچه در این بحثها
مغفول است تأثیر رسانه های مخالف پوپولیسم و بهویژه اصلاحطلب بر احتمال این
بازگشت یا به عبارت دیگر، پرسش چگونگی مواجه رسانه ای با بازگشت پوپولیسم است. برای
نورتاباندن به این موضوع من بررسی ای از میزان و چگونگی حضورِ «احمدی نژاد» در
صفحه اول دو رسانه اصلاحطلب «شرق» و «اعتماد» به عنوان معیاری از حضور احمدی نژاد
در رسانه های اصلاحطلب و رسانه های فراگیر انجام داده ام. این بررسی روی روزنامه های
منتشرشده در دوره زمانی از اول دیماه ۱۳۹۳ تا ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۴ انجام شده است.
داده های جمع آوری شده نشان می دهد از ۳۴۸ شماره منتشر شده از این دو روزنامه (هر
روزنامه ۱۷۴ شماره) در بازه زمانی یادشده (۲۲۵ روز)، در ۷۸ شماره (۲۲.۴درصد) نام
احمدی نژاد در تیتر صفحه اول ذکر شده است. در حدود ۱۰درصد شماره های روزنامه های
اصلاحطلب نیز در همان بازه، احمدینژاد عنوان یک را به خود اختصاص داده است. موضوع
قرارگرفتن احمدی نژاد در تقریبا یک چهارم مواقع روی جلد روزنامه های اصلاح طلب
نکته مهمی است که باید در واکنش رسانه های اصلاح طلب به پوپولیسم مورد توجه قرار گیرد.
چرا و بر چه مبنایی احمدی نژاد به این میزان مورد توجه دو روزنامه اصلاحطلب
قرارگرفته است؟ آیا موضوع او و اتفاقات پیرامونش ارزش خبری و رسانه ای داشت یا از
نظر سیاسی بااهمیت بوده است؟ این پرسش ها با بررسی روند این حضور و دقیق شدن در
محتوای عنوان ها بیشتر روشن خواهد شد.
نمودار ۱ حضور احمدینژاد در دو
روزنامه اعتماد و شرق را به طور روزانه نشان می دهد. میزان حضور احمدینژاد در
رسانه های اصلاحطلب در روز/شماره ای که در عنوان های هر دو روزنامه نام احمدینژاد
دیده شده است معادل «دو» و در روز/شماره ای که تنها در یکی از روزنامه ها دیده شده
معادل «یک» و غیرآن «صفر» درنظر گرفته شده است. تحلیل آماری این یافته ها روند
معنادار رو به رشد حضور احمدی نژاد در صفحات روزنامه های اصلاحطلب را آشکار می کند
(شیب خط نشاندهنده رشد احتمال حضور احمدی نژاد در صفحه اول یکی از دو روزنامه است).
به عبارت دیگر احتمال حضور احمدی نژاد بر صفحه یکی از دو روزنامه اصلاحطلب روزبه روز
درحال افزایش بوده است. یافته های تحلیلِ محتوایی عنوان ها و مباحث دو نکته عمده دیگر
را نیز روشن می کند. اول آنکه واسطه حضور احمدی نژاد در عناوین، از اشاره به فساد
و مشکلات دوره های ریاست جمهوری او به سوی واکنش هایی به کنش های احمدی نژاد سوق پیدا
کرده است. اگر در هفته های دور دو روزنامه مورد بررسی به دلایل سیاسی یا مثلا
یادشدن از او در میان گفتوگویی انتقادی راجع به شرایط دولت قبل احمدی نژاد را در میان عناوین صفحه نخست
روزنامه خود قرار می دادند، این روند در ماه های اخیر به سمت پوشش ـهرچند انتقادی ـ اخبارِ فعالیت ها یا کنش های کنونی احمدی نژاد
و یارانش سیر پیدا کرده است. به عبارت دیگر احمدی نژاد از سوژه ای منفعل به سازنده خبر و شکل دهنده
آن تغییر کرده است. نکته دوم آنکه رسانه های اصلاحطلب خواسته یا ناخواسته در فرآیند
هویت بخشی به جریانی قرارگرفته اند که تا پیش از این از آنها با نام های رییس
دولت دهم یا اعضای کابینه و غیره یاد می شد. اما امروز هویتی با عبارتِ «احمدینژادی ها»
در میان عنوان ها و نوشته ها در حال شکل گیری است.
![]() |
نمودار ۱ |
نمودار۲ حضور
احمدی نژاد را به طور هفتگی نشان می دهد. در روند تغییرات محتوایی و کمّی حضور احمدینژاد
در عناوین روزنامه های اصلاحطلب شاهدیم که چگونه رسانه به عنوان یک کنشگر ـهرچند شاید غیرارادی ـ می تواند عمل کند و با ذکر خبری هرچند
انتقادی از احمدی نژاد فرصتی به او برای پاسخگویی و حضور در روی جلد و بالارفتن
دردید بودنِ او را مهیا کند. محتوای عنوان های مرتبط با احمدی نژاد بخشی به مسائلی
که ارزش سیاسی چندانی ندارند، مرتبط است؛ مانند ذکر خاطره «عبدالرضا داوری» از
احمدی نژاد در صفحه فیسبوک او یا حتی گفته احمدی نژاد
در رابطه با غرب و امام زمان. اما همین مسائل نه چندان مهم از نظر سیاسی او را در
صدر اخبار و عنوان اول، آنچه پوپولیست ها شیفته آن هستند، نگه میدارد. ۵
همینطور است برخی عنوان های انتقادی که فرصت بیشتر حضور برای نیروهای افراطی
فراهم می کند؛ مکانیزمی که در بخش های قبل از آن یاد کردیم. برای نمونه در هفته ۲۲
خبر/گزارش مصاحبه با دانشمندان هستهای در دوره احمدی نژاد به تکذیب دفتر احمدی نژاد
منجر شد و این خود با جوابیهای دیگر از سوی روزنامه همراه شده و اینچنین شاهد
صعود در دیدبودنِ احمدی نژاد و حضور او در عنوان های رسانه ها پس از یک رکود خبری
از او هستیم. در مواردی دیگر جنجال و جریان سازی توسط خود احمدی نژاد و یارانش منشأ
توجه رسانه میشود. برای نمونه، در حالی که حضور رسانه ای احمدی نژاد بعد از جریان
بقایی در هفته های ۲۷ تا ۳۰ کاهش قابل توجهی پیدا کرده بود، در هفته ۳۱ با خبر شکایت
او از «اسحاق جهانگیری» دوباره اوج گرفت و آن هفته را به هفته ای پرحضور و پر صدا
برای احمدی نژاد تبدیل کرده است. ۶
![]() |
نمودار۲ |
به طور خلاصه
با مرور عنوان های مرتبط با احمدی نژاد در دو روزنامه اصلاح طلب هم شاهد رشد حضور
رسانه ای احمدی نژاد در چند ماهه اخیر هستیم و هم شاهد فعل و انفعالاتی که منجر به
حضور بیشتر در رسانه ها و افزایش در دیدبودن بیش از پیش رییس دولت دهم شده است.
نظریه های مرتبط با رشد جریان های پوپولیست و افراطی به ما هشدار می دهد که این
روند می تواند با تغییر مثبت آرای پوپولیست ها همراه شود.
۴
بازگشت افراطگرایی و پوپولیسم میتواند
دغدغه ای جدی برای کشورمان باشد که بهتازگی به مدار اعتدال و عقلم داری بازگشته است.
در میان کنشگران و تحلیلگران سیاسی ـبه ویژه اصلاحطلبان و طرفداران اعتدال ـ
دو دیدگاه/رویکرد در بازگشت احمدی نژاد وجود دارد یکی با اتکا به نبودن زمینه اجتماعی
و سیاسی آن را نامحتمل می داند۷ و دیگری احمدینژاد و نیروها و
هوادارانش را در دولت و جامعه به رسمیت می شناسد و رقابت را به انتخابات و آرا
موکول می کند. ۸ واقعیت این
است که آرای افراطگرایان و پوپولیست ها در انتخابات آتی مجلس و به طور کلی تحت تأثیر
قرارگرفتن فضای سیاسی توسط آنها، نه فقط به زمینه های اجتماعی و نه فقط به ویژگی های
شخص احمدی نژاد و توانایی های جریان منتسب، بلکه همچنین به کنش ها و واکنش های دیگر
بازیگران عرصه سیاست و اجتماع نیز بستگی دارد. یکی از بازیگران تعیین کننده این
عرصه رسانه ها هستند. گویا رسانه ها یادآوری مصائبِ افراطگرایی و پوپولیسم و ذکر معایب، فساد و معضلات دوران ریاستجمهوری
احمدینژاد را پادزهر احیای پوپولیسم و افراطگرایی میدانند. اما همانطور که
نمونه هلند نشان داد، حضور در رسانه و رشد در دیدبودن ـجدا
از نقد یا حمایتـ به خودی خود میتواند عامل رشد آرای حزب پوپولیست افراطگرا در
انتخابات شود. نظریه های جنبشهای اجتماعی توضیح میدهند چارچوببندی مورد استفاده
پوپولیست ها لزوما با در کنار قرارگرفتن دیگر استدلا لهای منطقی خنثی نمیشوند.
پوپولیستها قادرند با نقش
مارکشیدن گروه عمده ای از مردم با آگاهی سیاسی کمتر و با تعصب های سیاسی، دینی،
فرهنگی را فریب دهند، اگر فرصت حضور بیابند. به همین دلیل است که یکی از تاکتیک های
افراط گرایان حضور در سرخط خبرها با جنجالآفرینی و حرکات نمایشی است. کنش رسانه ها
در قبال تاکتیک تصاحب عنوانهای خبری باید هوشمندانه و با آگاهی و درنظرگرفتن اثر
در دید بودگی بر رشد آرای پوپولیست ها باشد. افراطگرایی و پوپولیسم جدی ترین دشمن
اعتدال و منطق است.
۱. پیم فورتوین نه روز مانده به روز رایگیری توسط یک فعال حقوق حیوانات با اسلحه
ترور شد.
۲. برای توضیحات بیشتر در رابطه با نقش حضور در رسانه در پیروزی حزب پیم فورتوین نگاه کنید به:
Koopmans, R., &
Muis, J. (2009). The rise of right‐wing populist Pim Fortuyn in the
Netherlands: A discursive opportunity approach. European Journal of Political
Research, 48(5), 642-664.
۳. برای آشنایی با این دسته بندی نگاه کنید به:Klandermans, B. (1997). The social psychology of protest.
Oxford, UK: Blackwell Publishers.۴. نگاه کنید به:Snow, D. A., & Benford, R. D. (1988). Ideology, frame resonance and participation mobilization. In B. Kalndermans, H. Kriesi, & S. Tarrow
(Eds.), International Social Movement Research (pp. 197-218). Greenwich: JAI Press.۵. نگاه کنید به واکنش «عبدالرضا داوری» در فیسبوکش به تیتر روزنامه شرق در تاریخ
۱۴/۰۵/۱۳۹۴.۶. داده های این بخش با کمک «مریم طهماسبی» گردآوری شده که لازم است از ایشان قدردانی کنم.
۷. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت وگوی «شرق» با حسین مرعشی شماره ۲۳۶۴ ، ۲/۳/۱۳۹۴.
۸. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت وگوی «شرق» با اکبر ترکان شماره ۲۳۶۳، ۱۳/۵/۱۳۹۴.
۲. برای توضیحات بیشتر در رابطه با نقش حضور در رسانه در پیروزی حزب پیم فورتوین نگاه کنید به:
۳. برای آشنایی با این دسته بندی نگاه کنید به:Klandermans, B. (1997). The social psychology of protest.
Oxford, UK: Blackwell Publishers.۴. نگاه کنید به:Snow, D. A., & Benford, R. D. (1988). Ideology, frame resonance and participation mobilization. In B. Kalndermans, H. Kriesi, & S. Tarrow
(Eds.), International Social Movement Research (pp. 197-218). Greenwich: JAI Press.۵. نگاه کنید به واکنش «عبدالرضا داوری» در فیسبوکش به تیتر روزنامه شرق در تاریخ
۱۴/۰۵/۱۳۹۴.۶. داده های این بخش با کمک «مریم طهماسبی» گردآوری شده که لازم است از ایشان قدردانی کنم.
۷. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت وگوی «شرق» با حسین مرعشی شماره ۲۳۶۴ ، ۲/۳/۱۳۹۴.
۸. برای نمونه این دیدگاه نگاه کنید به گفت وگوی «شرق» با اکبر ترکان شماره ۲۳۶۳، ۱۳/۵/۱۳۹۴.
* متاسفانه مجله روشن درباره این مقاله بر روی جلد نوشته است « آماری از اهداف مخفی پرداختن رسانه ها به احمدی نژاد» و همینطور در توضیحات وبسایت آورده است «هدف رسانههای اصلاحطلب از پرداختن فراوان به احمدینژاد» و این طور به خواننده القا می کند که این مقاله یا نویسندۀ آن قصد برملا کردن هدف روزنامه های اصلاحطلب در پرداختن به احمدی نژاد را دارد که با خواندن مقاله خواهیم فهمید آن هدف بازگشت احمدی نژاد است. آن چیزی که مسلما نه قصد نویسنده است و نه می توان از هیچ سطر مقاله آن را نتیجه گرفت. این توضیح دوهفته نامه روشن در خوشبینانه ترین و بعیدترین حالت -که نخواندن مقاله و سوءبرداشت از آن است- یک رفتار غیرحرفه ای است و جز آن یک شیطنت غیراخلاقی است. کار پژوهشگر توضیح پدیده های قابل رویت است و نه نیت خوانی و برملاکردن اهداف پنهانی؛ برملاکردن اهداف مخفی عمدتا کار نیروهای امنیتی یا جریان های سیاسی است. همانطور که مقاله و دیگر مقالات من گواهی می دهد من در مقالاتِ با رویکرد علمی ام بر این وظیفه متعهد بوده ام و هستم و اصولا این نوشته در کلمه ای به اهداف روزنامه های اصلاحطلب نپرداخته است. این موضوع حتی با باور شخصی من نیز همخوانی ندارد چرا که دو روزنامه شرق و اعتماد را در خط مقدم مقابله با پوپولیسم و حمایت از اصلاحطلبی و اعتدال می دانم. بدیهی است این مقاله از منظر حمایت از اصلاحطلبی و رسانه های منتسب به اصلاحطلبان و در راس آن شرق و اعتماد نوشته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر