تاملی بر فرصتِ ترمیم شبکه های جنبش سبز
نوروز جشنی با پیشینه چند هزارساله در این سرزمین است. این قدمت و ماندگاری رابطه تنگاتنگی با تاثیر عمیق و جایگاه نوروز در جامعه ایرانی دارد. نقش و تاثیر نوروز و آیین و رسوم آن، در سطح فردی و اجتماعی همه ساله مورد توجه حوزه های گوناگون -از روان شناسی و روان شناسی اجتماعی تا جامعه شناسی و اقتصاد- قرار می گیرد. جشن نوروزی امسال و آداب پیرامون آن واجد همه نقش های پیش یافته پژوهشگران این حوزه ها می تواند باشد ولی ادعای این نوشته امکان نقش آفرینی ای فراتر از سالیان گذشته برای نوروز این سال است. نویسنده باور دارد نوروز سال 1389 و دید و بازدیدهای مرسوم آن قادر است با اثرگذاری بر شبکه های شخصی افراد و شبکه اجتماعی نقش قابل اعتنایی در گستردگی جنبش سبز و در نتیجه تحولات سیاسی اجتماعی سال آینده ایران بازی کند.
شبکه شخصی شهروندان یک جامعه، شبکه ای از خانواده، دوستان، آشنایان، همکاران و کلا افرادی است که فرد با آن ها در ارتباط نزدیک است. در پژوهش های میدانی، شبکه شخصی هر فرد و برآمد آن شبکه اجتماعی، با پاسخ به پرسشِ "مهمترین سخنان را با چه کسانی در میان می گذارید؟" گاه تعیین می شود. یک شبکه اجتماعی با ویژگی های اندازه، ترکیب و تراکم آن شناسایی و مقایسه می شود.
شبکه شخصی هر فرد در دو مرحله فرایند یک کنش جمعی، در اینجا مشارکت در جنبش سبز، نقش قابل توجهی ایفا می کند. از یک سو فرد بیشتر از طریق شبکه شخصی اش در معرض جنبش قرار می گیرد و از تحولات آن آگاهی می یابد. و از سوی دیگر شبکه فردی در افزایش انگیزه های مشارکت افراد تاثیر قابل توجهی دارد.
محققان حوزه کنش های جمعی بر این باورند، جنبش های اجتماعی به ویژه در جوامعی که دارای حکومتی غیر دموکراتیک هستند رسانه ها نقش چندانی در به حرکت درآوردن معترضان ندارند و نقش شبکه های شخصی افراد در اطلاع رسانی پررنگ است. این قضیه چنین توجیه می شود که در نبود رسانه های عمومی آزاد و عدم اعتماد به رسانه های تبلیغی دولتی، بیشتر شهروندان اخبار را از منبع شبکه شخصی خود دریافت می کنند، اصولا اطلاع یافتن از طریق همکاران، خانواده یا محل های عمومی و منابع غیر رسمی به شکل شفاهی برای افراد کم هزینه تر و سهل الوصول تر است نسبت به کسب اخبار از طریق روزنام های غیرعمومی یا سایت های اینترنتی و منابع رسمی دیگر. بدین ترتیب علیرغم آن که تولید آگاهی ها و اخبار در جنبش سبز بیشتر در شبکه های اینترنتی صورت می گیرد، ولی اخبار از طریق شبکه های شخصی منتقل می شوند. بنابراین می توان انتظار داشت اگر در شبکه شخصی فردی کسی نباشد که به اینترنت دسترسی داشته باشد، اخبار و اطلاعات جنبش سبز به آگاهی آن فرد نمی رسد و او هرگز در معرض جنبش سبز قرار نخواهد گرفت.
بدین ترتیب است که گستردگی و نفوذ جنبش سبز درگرو شبکه های اجتماعی قرار می گیرد. در هم آمیختگی و متنوع بودن شبکه های شخصی افراد (تنوع از نظر جنس، سن، طبقه اجتماعی، نوع شغل و غیره) که به تنوع و ترکیب ناهمگون شبکه اجتماعی می انجامد می تواند به قول میرحسین موسوی «دامنه جنبش سبز را به همه اقشار، قومیت ها و استان ها بکشاند». شاید یکی از دلایل محقق نشدن این دغدغه رهبران جنبش سبز همین کمبود شبکه های اجتماعی با ترکیب متنوع و با اندازه فراخ و به نوعی متصل به شبکه فعال جنبش سبز باشد. تغییر شبکه های اجتماعی پروسه ای بطئی است ولی برخی فرصت ها و شرایط در امکان تغییر آن اثر دارد.
باید متذکر شد حکومت ها قادر به مهندسی شبکه اجتماعی و مصادره به مطلوب کردن شبکه های شخصی نیستند و این افراد جامعه هستند که نقش بسزایی در تعیین شبکه شخصی و به تبع آن شبکه اجتماعی دارند چرا که شبکه شخصی بر ترجیح افراد بنا می شود. برای نمونه در نظام های کمونیستی به ویژه آلمان شرقی سابق برای رسیدن به هدف آشتی و دوستی طبقات اجتماعی حکومت به نوعی در ترکیب محله ها و همسایه ها، تحت سیاست واگذاری خانه، دخالت می کرد بطوریکه طبقات مختلف اجتماعی در همسایگی یکدیگر قرار بگیرند. با این تصور که «دیدار به صمیمت منجر می شود» آن ها انتظار داشتند هدف جامعه بی طبقه دست یافتنی شود. یافته ها نشان داده است برخلاف آن پیش بینی ها، تعداد همسایگان در شبکه های شخصیِ ساکنین آلمان شرقی نسبت به کشورهای دیگر مثلا آلمان غربی در همان زمان به طرز معناداری کمتر بوده است. این نشان از عدم صمیمیت همسایگان دارد.
همین موضوع شاید در محیط های کارمندی و کارگری ایران صادق باشد. هرچند حکومت تلاش می کند با سیستم گزینشی استخدامی محیط های اداری را در کنترل خود داشته باشد و انتظار دارد آنان به واسطه ارتباط روزمره به حامیان یکدست حکومت بدل شوند، ولی می توان ادعا کرد بدلیل عدم اعتماد کارمندان بخش دولتی نسبت به یکدیگر، رابطه صمیمی در میان آنان نسبت به بخش خصوصی کمتر است. و این بسته و محدود ماندن شبکه های شخصی افراد به خانواده یا دوستان قابل اعتماد، نشان از عدم همرنگی کارکنان بخش های دولتی مطابق آمال حکومت دارد.
دید و بازدیدهای نوروزی فرصتی است مغتنم برای ترمیم شبکه اجتماعی جنبش سبز و شبکه فردی انبوه مشارکت کنندگان در جنبش سبز. درحالیکه از یک سو دید و بازدیدهای نوروزی افراد را به یکدیگر نزدیک وآشنایان و اقوام دور و نزدیک را از حال هم با خبر می کند، دیدارها و صمیمیت ها را تازه می کند و اثرات غیرقابل انکاری بر روان فردی افراد و جامعه می گذارد از سوی دیگر این دید و بازدیدها محل گره خوردن شبکه های مختلف اجتماعی است. دانشجوهای بسیاری به شهرهای محل تولد خود باز می گردند و با اقوامی که در طول سال دیدار نداشته اند دیدار می کنند. افراد از طبقات اجتماعی بالا و پایین بر سر سفره یکدیگر می نشینند و از هر دری سخن می گویند. شهرستانی های مهاجر به تهران به شهرها و روستاهای خود بازمی گردند و بعد از یکسال در مجلس گرم هم ولایتی های خود حاضر می شوند. جوانان پای صحبت پیرها می نشینند. از مجالس جداگانه زنانه و مردانه نیز دیگر خبری نیست. همه جمع ها ترکیب جنسی تقریبا برابری دارد. این درآمیختگی و تنوع می تواند همان باشد که جنبش سبز به دنبالش است. دید و بازدیدهای نوروزی می تواند پیوندهای گسسته و نخ نمای شبکه های متنوع اجتماعی را بار دیگر ترمیم کند و برخی بندهای نازک و بی رمق ارتباطی را پررنگ و قوی کند به شرطی که افراد اراده کنند.
می توان دید و بازدیدهای نوروزی را به محلی برای در معرض جنبش قرار دادن شهروندان گوناگون ایرانی بدل کرد و با بازیابی و ترمیم ارتباط ها، شبکه های اجتماعی را مهیای افزایشِ انگیزه مشارکت در اقشار گوناگون اجتماعی در سال آینده کرد. به باور نویسنده این فرصت بی بدیل را نباید از دست داد.
1- برای آگاهی بیشتر از چگونگی نقش جنبش های اجتماعی در فرایند مشارکت رجوع کنید به : هنری، علی. جنبش سبز و پرسش نفوذ در میان فرودستان، اقوام و کارگران، وبسایت تهران ریویو
3 - Meeting leads to mating
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر