پاسخ های علی هنری به پرسش های کاربران سبزلینک
منبع: وبلاگ سبزلینک
سبزلینک: با سلام به مهمان محترم سبزلینک.به نظر می آید بنا به هر دلیلی که هست، شدت سرکوب، حصر رهبران و دلایل دیگری از این دست، جنبش دچار فقرکنش شدهاست. ۱- در مقطع فعلی، ارزیابیتان نسبت به کنشهای قبلی که تا به امروز مورد آزمایش قرار گرفته اند چیست و ۲- برای روزهای آینده، کدام کنشها را مؤثرتر و مفیدتر میدانید؟
علی هنری: ابتدا در این باره که در چه وضعیتی قرار داریم و فقر کنش ها را چگونه می باید یا می توان فهم کرد باید توضیح دهم که به باور من، ما در وضعیت تعادلی قرار داریم که به شدت شکننده است. به این معنا که از یک سو میزان نارضایتیها و عدم تطابق شیوه زندگی و تفکر بخش گستردهای ازجامعه با نحوه حکومتمندی حاکمان در بالاترین حد است و از سوی دیگر حکومت به شیوههای گوناگون و با خشونت بسیار هرگونه کنش اعتراضی را سرکوب میکند: ایجاد جو پلیسی، پروپاگاندای رسانه ای، بستن مجاری خبررسانی و تجهیز ماشین بی رحم سرکوب از عناصر این هجوم هستند. پس از سویی انگیزه مشارکت در کنش های جمعی اعتراضی تأمین است و از سوی دیگر حاکمیت تلاش جدی برای مقابله با آن میکند. انگیزه و ضد انگیزه در حالتی تعادلی قرار دارند. اما این تعادل به غایت شکننده است، و مشابه وضعیتهای پیشین مثلا دهه شصت نیست. برای توضیح این شکنندگی برمیگردم به پرسش اول شما. تجربه کنشهای پیشین و اتفاقاتی که با ظهور و بروز جنبش سبز رخ داد نشان میدهد که هر افزایشی در انگیزه مشارکت یا کاهش در میزان سرکوب موجب فراگیر شدن کنشاعنراضی میشود.
اگر تا پیش از 22خرداد88 مشارکت فراگیر معترضان ذیل جنبش اصلاحات یا دوم خرداد محدود به شرکت در انتخابات بود، جنبش سبز این مشارکت را به نحوههای متنوع و گوناگونی از کنشهای جمعی تعمیم داد. یعنی فهرست کنشهای ما اینک انباشته از شیوههای مختلف کنش های جمعی است . یک شیوه، تظاهراتهای تقویمی بود، اما شیوههای دیگر چون تحریم محصولات کودتاچی ها، الله اکبر گفتن، شعارنویسی، پول نویسی، کمپینهای اینترنتی همه و همه تجربههایی هستند که ما در جنبش سبز بدست آوردیم، در اندوخته جامعه ما قرار دارند و هر لحظهای در آینده میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اگر بنای دموکراسی را خشت روی خشت قرار گرفتن کنشها و تجربههایمان درنظر بگیریم، کنشهای قبلی که مورد آزمایش قرار گرفت حداقل بخشی از ستونهای دموکراسی مشارکتی در آینده را تأمین کرد. یکی از پارامترهایی که برای ارزیابی جنبش های اجتماعی به آن توجه نشان میدهند همین فهرست آن جنبش است. جنبشی که فرصت مشارکت را برای هرکس با هر شیوه و سبک زندگی و هر علاقه و طرز فکری فراهم کرد ، مسلما شیوههای کنش فراوانی خلق میکند. در جنبش سبز کنشهای جمعی اعتراضی مختص به شیوههای سیاسی و کنشگران منحصر به سیاسیون نبود. در سطح گفتار و عمل نیز در این جنبش ما فقط با گفتار و عمل سیاسی روبرو نبودیم. بلکه به عنوان مثال کسانی که علاقهمند به هنر و ادبیات بودند، کنش جمعی به شکل هنر سبز را با طرحها و پوسترها، شعرها و کلیپ و آثار هنری سبز خلق کردند و بدین ترتیب در جنبش مشارکت کردند، و حتی طبقات فرادست و به اصطلاح تجار که عموما از فعالیت علنی سیاسی پرهیز داشتند توانستند با کمک به خانواده زندانیان سیاسی و تأمین وثیقه ها مشارکت جویند و این هماهنگیها خود گونههایی از مشارکت بود.
این روشها و راهها تجربه شد و در خاطر ما ماند. یقینا در آینده نیز بحث مشارکت در مرکز توجه جنبش سبز قرار میگیرد ولی اینکه چه روشی از کنش جمعی متناسب با شرایط و زمان باید اتخاذ شود، این به تصمیم خود کنشگران و رهبران در موقعیت خاص و درلحظه بستگی خواهد داشت. به باور من در شرایط تعادل و سرکوبی که ذکرش رفت، کنشهای کم ریسکتر و بدور از دسترسی ماشین سرکوب مسلما ما را در این وضعیت تعادل آماده نگاه می دارد و در فرصتهای بسیاری که در آینده خواهیم داشت می توان کنش های پرریسکتر و با حضوری فراگیرتر را تجربه کرد؛ که این خود ریسک را باز هم کاهش خواهد داد.
چگونه میتوان در اوضاع فعلی و در غیاب شبکههای واقعی، از شبکههای مجازی به عنوان کاتالیزور برای راهاندازی شبکههای واقعی در جامعه سود جست؟ آیا تنها اتکا بر شبکههای مجازی کافی است؟
اینجا باید توضیحی بدهم و آن اینکه در شرایط کنونی شبکههای رسمی کارآمدی شان بدلیل سرکوب و هزینه بر بودن فعالیتهای رسمی کاهش پیدا کردهاست ولی شبکههای غیررسمی همچنان وجود دارند و میتوانند برای خبررسانی و افزایش انگیزه مشارکت تقویت شوند. شبکههای غیررسمی همان شبکههای شخصی افراد هستند که ارتباطهای ما در محیطهای خانوادگی و محل کار و تحصیل آن را شکل میدهند. در این شرایط چگونگی به خدمت گرفتن اینترنت و شبکههای آنلاین (on-line) -من مناسب تر می دانم از عبارت شبکه های آنلاین (on-line) به جای شبکه های مجازی استفاده کنم- در راستای اهداف جنبش سبز بستگی به نقشهایی دارد که میتوانند در افزایش مشارکت در جنبش اجتماعی عهده دار شوند. شبکههای آنلاین میتوانند در سه گام مشارکت نقش آفرین باشند.
در گام اول که فرد در مرحله همدلی پیدا کردن با جنبش است، سایتهای گوناگون میتوانند محل گفتوگو و معنادهی به مفاهیم در میان نخبگان و عموم جامعه قرار گیرند. سایتهایی که خاصیت اینتراکتیو دارند برای این کار مناسبتر هم هستند. نباید فراموش کنیم که این نقش شبکههای آنلاین با نقش خبررسانی متفاوت است. همراهان جنبش سبز هیچگاه نباید آگاهیرسانی و گفتوگوی اقناعی را به خبررسانی صرف تقلیل دهند.
گام بعدی در مسیر مشارکت، در معرض جنبش قرار گرفتن است که سایتهای خبررسانی و شبکههای اجتماعی چون فیسبوک و گودر میتوانند به خوبی در این زمینه نقش آفرین باشند و یافتهها نشان دادهاست که تاکنون چنین هم بودهاند. اما کسی که همدلی با جنبش دارد و از اخبار و اطلاعات انهم باخبر است باید انگیزه مشارکت نیز پیدا کند و این گام سوم است.
در این گام سوم بار کردن همه مسئولیت بر دوش شبکههای آنلاین با ملاحظاتی همراه است. در خبررسانی یک منبع خبری برای آگاه شدن فرد کافی است ولی در امر افزایش انگیزه یک شبکه اجتماعی و روابط آن نقش آفرین هستند. برای یک کنش همراه با ریسک تنها یک یادآوری کافی نیست بلکه مجموعهای از عوامل چون تنبیه و تشویق اجتماعی، خجالت، احساس گناه و هنجارهای تعریف شده در شبکه اجتماعی فرد مؤثر هستند. ضمن انکه از رابطههای عموماً قوی همراه با شناخت اعتماد بیشتری حاصل میشود و این اعتماد، مشارکت را افزون میکند. بنابراین در امر افزایش انگیزه ما باید به شکلهای دیگری از شبکههای اجتماعی آنلاین بیاندیشیم که متفاوت از شکلهای معمول سایتهای خبررسانی است.
نکته بااهمیت دیگر این است که دسترسی ما به همه افراد جامعه از طریق اینترنت بدون استفاده از شبکههای آفلاین ناممکن است. بیشتر کابران اینترنت، جوانان تحصیلکرده شهرنشین هستند، بنابراین ما از یک سو باید آحاد جامعه را تشویق به استفاده از اینترنت بکنیم و گفتار استفاده برابر و آزاد اینترنت را به شکل یک مطالبه درآوریم، از سوی دیگر تا محقق شدن این خواسته باید روی شبکه های غیررسمی آفلاین (در غیبت شبکههای رسمی) و ارتباط شبکههای آفلاین و آنلاین بیشتر تمرکز داشته باشیم.
در اکثر کنشهای صورت گرفته در کشور های منطقه نقش شبکههای اجتماعی مجازی کاملا مشهود بود ، اگر واقعبین باشیم استفاده از شبکههای مجازی برای اعتراض و یا هماهنگی برای اعتراض از ایران شروع شد ، در مرحله اول این سوال پیش میاید که آیا یک شبکه مجازی همان قابلیت اعتراضهای اجتماعی را دارند ؟ اگر بله تا چه مرحله ای، یعنی تا کجا می توان از یک شبکه مجازی استفاده درست کرد. و اگر نه ، چرا در اعتراضات صورت گرفته شبکههای مجازی نقش بازی کردند ؟
اول باید بگویم که ایران تنها و اولین کشوری نبود که از رسانههای مدرن در یک جنبش اجتماعی استفاده کرد. برای نمونه پیش از ایران در دهه نود جنبش بدون خشونت برمه، در داخل برمه و در خارج آن از اینترنت به عنوان ابزاری برای تبادل اخبار و سازماندهی استفاده کردهاست. مشخصا در تظاهرات دانشجویی دسامبر 1996 که بزرگترین تظاهرات بعد از تظاهرات 1988 رانگون بود که با خشونت سرکوب شد، فیلمهای تظاهرات که با دوربینهای شخصی گرفته شده بودند در اینترنت به سرعت پخش شدند. در یکسال بعد از آن هم کمپین گستردهای را کنشگرهای خارج از برمه در اینترنت به راه انداختند که متعاقب آن رئیس جمهوری وقت آمریکا (کلینتون) مجبور شد قانونی وضع کند که آمریکا سرمایه گذاری بیشتر در برمه را لغو و قراردادهای اقتصادی با دولت وقت برمه را متوقف کند. یا درگیریهای سیاتل در سال 1999، تظاهرات گسترده ای در اجلاس WTO در سیاتل صورت گرفت که اساسا با فراخوانی اینترنتی شکل گرفت، و همچنین جنبش زاپاتیستا مکزیک در سال 1994. اما تفاوتی که استفاده جنبش سبز از اینترنت را با دیگر تجربه ها متمایز میکرد، اولا فراگیری این استفاده بود و دوم اینکه در ساختاری غیردموکراتیک صورت می گرفت و سوم و شاید از همه مهمتر اینکه گستردگی نقشهایی که اینترنت بازی میکرد قابل توجه بود.
اینترنت در جنبش سبز نه تنها برای خبررسانی داخلی و سازماندهی، بلکه به شکل انبوهی برای گسترده شدن اخبار در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت. استفاده دیگر از اینترنت نقش انگیزهبخشی بود که با کلیپها و پوسترها محقق میشد. یعنی اینترنت برای جنبش اجتماعی سبز، هم نقش تقویت درونی را بازی میکرد و هم ابزاری بود برای نمود بیرونی و جهانی کردن آن. بنابراین ، باید بگویم شبکههای آنلاین به عنوان یک ابزار میتواند در یک جنبش اجتماعی نقش آفرین باشد. اما به هرحال باید توجه داشت که هر خروجیای از شبکههای اینترنتی نیاز به یک مشارکت و همکاری در فضای اینترنت دارد که انگیزه این کنش جمعی در فضای آنلاین عموما از فضای آفلاین و تحولات سیاسی-اجتماعی برمی آید.
خلاصه کلام اینکه اتفاقات فضای آنلاین یک مابهازای خارجی و آفلاین دارد که دلیلش هم کنشگری انسانها است. انسانی که بخش عمدهای از روابط و تعلقات مادی و معنویاش در فضای آفلاین است و زیست او بستگی به تغییرات آن فضا دارد.
در مرحله دوم ، اگر اتفاقات یا به عبارت دیگر اعتراضات منطقه را دنبال کنیم ، شبکههای اجتماعی که یک مبحث جدید در اعتراض باز کردند ، این طور به نظر رسید که در کشورهای منطقه غیر از ایران این نقش باعث تکامل اعتراض و به عبارت دیگر باروری اعتراض شد ، چرا مبحثی که از ایران شروع شد باعث باروری اعتراض در کشورهای دیگر شد و همین نقش را برای ایران بازی نکرد ؟
من منظورتان را از باروری درست نمی فهمم. اگر منظور به نتیجه رسیدن یک جنبش است، باید بگویم کامیابی یک جنبش به عوامل مختلفی بستگی دارد، چرا که خیزش یک جنبش نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد. اگر تبلور و خیزش یک جنبش را به یک عامل محدود کنیم، آن زمان پیروزی یا عدم پیروزی را به دلیل قوت یا ضعف آن یک عامل باید دانست، درحالیکه در واقعیت چنین نیست. مثلا در مصر باور بسیاری این است که بدون فیسبوک انقلاب صورت نمیگرفت، یا فیسبوک عامل انقلاب بود، ولی واقعیت ماجرا چیز دیگری است؛ افرادی که به میدان تحریر آمدند عموما حتی دسترسی به اینترنت نداشتند. پس چرا باور خود نخبگان مصری هم این است که فیسبوک نقش اساسی داشته است؟ به این دلیل که فیسبوک، شکل دهنده آن عنصری بود که به آن هماهنگی خودانگیخته (spontaneous coordination) میگویند.
مراحل آغازین یک کنش جمعی عموما پرریسک است یا پرهزینه، افرادی پرداخت این هزینه و تقبل ریسکِ کنش را برعهده میگیرند که انگیزه لازم برای کنش داشته باشند یا موفقیت جنبش یا کنش جمعی سود ویژهای عایدشان کند، این گروه غالبا کادرهای احزاب سیاسی یا سازمانهای رسمی اجتماعی هستند. در جایی که امکان فعالیت این شبکههای رسمی و کادرهای سیاسی نیست آن انباشت اولیه (critical mass) شکل نمیگیرد. اما یک هماهنگی خودانگیخته مانند آنچه در تظاهرات تقویمی جنبش سبز اتفاق افتاد، اینکه افراد بسیاری از تجمع یکدیگر در زمان و مکانی معین اطمینان خاطرپیدا کردند، آن تصور هزینه یا ریسک اولیه را به شدت کاهش میدهد و شکل گیری کنش جمعی را بدون حضور هسته اولیه سخت ممکن می سازد. همین تجربه در تظاهرات دوشنبههای لایپزیگ نیز اتفاق افتاد که منجر به سقوط دیوار برلین شد. در مصر نیز صفحه فیسبوک و فراخوان به نحوی بود که این هماهنگی خودانگیخته را شکل داد. اگر فیسبوک نبود، شاید نمی شد به آن حجم از افراد دسترسی داشت و اطمینان خاطر داد که تعداد بسیاری به تظاهرات خواهند آمد. اما پس از شکل گیری اولیه دیگر کامیابی یا عدم کامیابی انقلاب یا جنبش اجتماعی به عوامل بسیار دیگری بستگی دارد. اینکه چقدر اراده سرکوب وجود داشت، یا چقدر اساسا سرکوب کارآمد بود و بسیاری عوامل دیگر.
در ایران نیز اینترنت نقش خود را تا حد بسیاری ایفا کرد، ما شاهد تظاهرات تقویمی با گستردگی بسیار بیش از مصر و تونس بودیم ولی عوامل دیگر هنوز ما را در راه دموکراسی نگاه داشته است. شاید فاصله ما از آنها به جامعه ای آزاد و آباد و دموکرات دورتر است.
در مرحله سوم به نظر میرسد که در ایران شبکه مجازی به عنوان باتلاقی برای جنبش سبز عمل میکنند ، به این معنا که باعث خودبینی و یا احساس رضایت از خود میشوند و این باعث عدم صدور این اعتراض به فضای غیرمجازی و بالتبع عدم باروری اعتراض میشود ، آیا این خصوصیت شبکه مجازی هست ؟ به یک عبارت بهتر آیا در کنار مزیتهایی که برای شبکه مجازی برشمردید آیت این جزو معایب آن نیست؟
این مطلب اساسا پشتوانه علمیای ندارد، یا حداقل من با آن برخورد نکرده ام. اغلب یافتهها نشان میدهد که دسترسی به اینترنت اتفاقا احتمال مشارکت سیاسی را افزایش میدهد. مسلما کسی که درگیر فضای اینترنت است هم خبربیشتری درباره جنبش نسبت به کسی که دسترسی ندارد کسب میکند و هم بیشتر در معرض افزایش انگیزه مشارکت قرار میگیرد، بنابراین احتمال حضور کاربران اینترنت بیش از دیگران است. ضمن آنکه باید توجه داشته باشیم، که تظاهرات میلیونی یا هرگونه کنش فراگیر دیگر توسط کادرهای احزاب وشبکههای رسمی صورت نمیگیرد، بلکه درصد بسیار بالایی از کنشگران، معترضان عادی هستند، اینکه منِ نوعیِ کنشگر سیاسی در یک تظاهرات شرکت نکنم، و یا حتی همه ما کنشگرها شرکت نکنیم، تغییر زیادی در حجم یک کنش جمعی نخواهد داد، موضوع سر این است که چقدر به وظایف خودمان در امر خبررسانی و افزایش انگیزه و هماهنگی و غیره عمل میکنیم. یعنی این روشن نیست که اگر فعال سیاسی- اجتماعی آنلاین حتی مشغول اینترنت هم باشد و شرکت در کنش خیابانی نداشته باشد، ضررش بیش از منفعتش باشد یا خیر؟
هر رابطه و فضای اجتماعی میتواند آسیبهایی داشته باشد، خودبینی و خودارضایی از خصلتهایی است که در شبکه و رفتار آفلاین هم آسیب است. اتفاقا اینترنت این امکان را فراهم میکند که فرد هم بتواند با مجموعه بیشتر و متنوعتری از جامعه ارتباط برقرار کند و دچار خودبینی و توهم نشود و هم کنشهای معطوف به عمل اینترنت فرد را از رضایت بیحاصل داشتن از خود بازمیدارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر